کد خبر: 1170243
تاریخ انتشار: ۲۱ تير ۱۴۰۲ - ۰۱:۴۰
درنگی در اندیشه و عمل سیاسی عارف مجاهد زنده‌یاد آیت‌الله علامه سیدمحمدحسین حسینی طهرانی
شهید مطهری گفت: آقای خامنه‌ای مدبر، عامل و مجاهد است روز‌هایی که بر ما می‌گذرد، تداعی‌گر سالروز رحلت عارف مجاهد زنده یاد آیت‌الله علامه سیدمحمدحسین حسینی طهرانی است. علاقه‌مندان به معارف دینی، معمولاً آن بزرگ را به آثار کلامی و عرفانی‌اش می‌شناسند، در حالی که آن فقید سعید از پیشگامان انقلاب اسلامی و صاحب مبنایی قویم در اثبات ولایت فقیه بود. هم از این روی و در مقال پی آمده، سعی شده است تا با استناد به پاره‌ای اسناد، اندیشه و عمل سیاسی علامه طهرانی مورد بازخوانی قرار گیرد. امید آنکه مفید و مقبول آید.
احمدرضا صدری

عارف مجاهد در آیینه توصیف رهبر
رحلت زنده‌یاد آیت‌الله علامه سیدمحمد حسین حسینی طهرانی، پیام پرمضمون و کم بدیل حضرت آیت‌الله‌العظمی سیدعلی خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی را در پی داشت. این پیام بسا علاقه‌مندان به عرفان نظری و عملی را متوجه مکانت آن عالم راحل کرد:
«حضرات حجج اسلام آقایان حاج سیدمحمدصادق حسینی طهرانی و اخوان محترم
خبر رحلت عالم ربانی و سالک مجاهد روحانی، آیت‌الله آقای حاج سیدمحمد حسین حسینی طهرانی را با اندوه و افسوس بسیار دریافت کردم و عمیقاً متأسف و مصیبت‌زده شدم. ایشان از جمله فرزانگان معدودی بودند که مراتب برجسته علمی را با درجات والای معنویت و سلوک، توأماً دارا بودند و در کنار فقاهت فنی و اجتهادی، به فقه الله اکبر نیز که از مقوله شهود و محصول تجربه حسی و مجاهدت معنوی است، نائل گشته بودند. فقدان آن عزیز، برای آشنایان و ارادتمندانشان خسارتی دردناک و غمی حائل است. اینجانب با قلبی اندوهگین و ملول، به شما آقازادگان محترم و والده محترمه و دیگر فرزندان و اخوان کسان و نزدیکان و نیز دوستداران و ارادتمندان ایشان تسلیت می‌گویم و از خداوند متعال برای ایشان علو درجات و حشر با احبه و اولیا را مسئلت می‌کنم. هنیناً له اعده‌الله لاولیائه و عباده الصالحین والسلام علیکم و رحمه‌الله.»
زنده‌یاد آیت‌الله سیدمحمدمحسن حسینی طهرانی، فرزند زنده‌یاد آیت‌الله علامه سیدمحمدحسین حسینی طهرانی، در دیباچه یادمان پدر، در باب نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی به مرتبت آن عارف مجاهد چنین آورده است: «روزى پس از ارتحال مرحوم والد (قدس سره) به اتفاق سایر اخوان، در محضرآیت‌الله خامنه‏اى (مدظله) بودیم. ایشان ضمن صحبت، مطلبى را از مرحوم والد بیان کردند و فرمودند براى من به قطع اثبات شده است که پدر شما، از عنایت الهى براشراف به نفوس برخوردار بوده است، زیرا در بعضى از اوقات که من با ایشان ملاقات داشتم، ایشان از مسائلى صحبت به میان مى‏آوردند که من آن مطالب را با احدى در میان نگذاشته بودم و فقط خودم از آن‌ها خبر داشتم و پس از آن روکردند به ما و فرمودند همانطور که والد شما کتابى در احوالات استاد عرفانى خود حضرت حداد به رشته تحریر درآورد، برشما لازم است که مانند آن کتاب (روح مجرد) براى پدر خود تألیف کنید و این وظیفه شماست و نیز فرمودند من وقتى این کتاب (روح مجرد) به دستم رسید، همیشه آن را با خود داشتم، حتى در سفر‌ها تا اینکه آن را تمام کردم....»
شما ندای مبارزه را بلند کنید، همه ما به شما کمک می‌کنیم
آیت‌الله علامه سیدمحمدحسین حسینی طهرانی را می‌توان از فعالان نهضت امام‌خمینی قلمداد کرد. با این همه در تاریخنگاری انقلاب اسلامی، کمتر به نقش آن فقید اشارت رفته و این فقره می‌تواند از روحیه عرفانی و عزلت گزینی آن بزرگ نشئت گرفته باشد. علامه در اثر «وظیفه فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام»، به بیان شمه‌ای از خاطرات خویش از مقطع آغاز نهضت اسلامی پرداخته است که به گونه‌ای تلویحی، نمایانگر نقش مؤثر وی در این فرآیند نیز هست:
«من به آیت‌الله خمینی رهبر کبیر انقلاب گفتم شما ندا را به نام اسلام بلند کنید، همه پشتیبان شما هستند و ما هم کمک مى‏کنیم و الان شما شاخص هستید، مردم به این ندا هم پاسخ مى‏ دهند و مى‌‏آیند زیر این پرچم با آیت‌الله خمینى، صحبت‌ها (در اینباره) تا حدود ۱۱ شب طول کشید و بعد بلند شدیم و خداحافظى کردیم. ایشان آن خطابه خیلى عجیب و تاریخى را در مدرسه فیضیه ایراد کردند. سخنران قبل از خطابه را ما از طهران فرستادیم، او از اقوام ما بود. این خطابه در عصر روز عاشورا دهم محرم مصادف با ۱۳ خرداد بود. ایشان را در روز ۱۲ محرم مطابق ۱۴ خرداد از قم گرفتند و آوردند طهران و در هر شهرستانى افرادى که مشخص بودند، مشغول کار بودند و همه را گرفتند. آیت‌الله خمینى را گرفتند و بردند براى عشرت‌آباد و ما هم در طهران بودیم و جریان ۱۵ خرداد یعنى ۱۲ محرم (من ۱۵ خرداد نمى‏گویم) دوازدهم محرم پیش آمد که در طهران چه خبر شد؟ در شهرستان‌ها، ورامین، قم و الى‌ما‌شاء‌الله؟ که اجمالاً آن‌ها را شنیده‏‌اید و ما دیدیم خوب چه کنیم؟ حالا باید چکار کنیم؟ ما از این مرد حمایت کردیم و تمام کارهاى ایشان با مشورت ما و خلاصه با معیت بوده و الان بردند و ما باید براى خلاصى ایشان تا آخرین مرحله و با تمام قدرت و توان کار کنیم. خانه ما در آن وقت تلفن نداشت، لذا برخاستم و آمدم در منزل یکى از اقوام که تلفن بود و شروع کردم به تلفن کردن. فقط و فقط کارم در آن روز تا شب، تلفن کردن بود و به هر جایی که فکر کنید. چون در طهران اینطور تصمیم گرفتیم که علماى طهران همه در یک جا جمع بشوند و بروند خودشان را به شهربانى معرفى کنند و بگویند که آیت‌الله خمینى تنها نیست، ما همه با او هستیم، هر جرمى که او دارد ما هم با او هستیم، ما همه با یکدیگر یکى مى‏ باشیم، حالا این علما را باید جمع کنیم؛ لذا بعضى‏‌ها را که تلفن نداشتند، با فرستادن افراد خبر کردیم و بعضى‌ها هم که تلفن داشتند، شروع کردیم به تلفن کردن به آن‌ها و آنقدر آن روز تلفن کردیم که من نمى‌دانم ۳۰۰ تا ۴۰۰ تا شد، نمى‌‏دانم! این قرار‌ها در روز ۱۲ محرم بود و بنا شد حدود ساعت ۱۰ صبح فردا ۱۳ محرم، همه جمع بشویم و برویم براى شهربانى و بنده هم باید بمانم و آخر بروم و بدان‌ها ملحق شوم. چون تمام این کارها، تمام این نقشه‌کشى‏‌ها زیر سر بنده بود. ما هم گفتیم که حمام را در آن منزل گرم کردند که غسل هم بکنیم که اگر رفتیم و ما را هم تیرباران کردند با حال انابه و توبه به سوى حضرت حق متعال باشد، غسلى را کرده باشیم، چون آن وقت هر کس مى‏ رفت دیگر مى‏‌رفت... بالاخره آیت‌الله خمینى را بردند براى عشرت‌آباد و اقدامات اولیه ما به جایی نرسید، اما فقط کارى که کرد، این بود که از اعدام سریع و محاکمه صحرایی آیت‌الله خمینى جلوگیرى شد. (چون) محاکمه صحرایی هم محاکمه دو ساعته است، حکم و اعدام مى‌‏کنند. ما دیدیم چکار باید بکنیم که ایشان را از اعدام خلاص کنیم؟ تحقیقات اینطرف و آنطرف، بالاخره به اینجا منتهى شد که گفتند فقط یک راه هست و بس و آن این است که ایشان به مرجعیت مسلمین شناخته بشوند، زیرا که طبق قانون مرجع مصونیت دارد و اگر به مرجعیت شناخته بشوند، از نقطه نظر قانون دستگاه و ساواک نمى‌‏توانند حکم کنند، هر چه هم پرونده مى‌‏خواهند درست کنند. گفتیم حالا مرجعیت را به چه قسم برایشان ثابت کنیم؟ گفتیم تمام علما ایران از تمام شهرستان‌ها، از هر جایی آن عالم درجه اولش بیایند در طهران و در مجلسى با همدیگر اجتماعى داشته باشند و همگى تصویب کنند که آیت‌الله خمینى مرجع است. کاغذ نوشتیم به همه نقاط (و) همه آمدند و آیت‌الله میلانى هم آمده بودند و علماى قم هم آمدند و در باغى نزدیک حضرت عبدالعظیم منزل گرفتند. آیت‌الله میلانى هم در خیابان ولیعصر فعلى - که امیریه سابق بود- در یک منزل بزرگى اقامت کردند و علما در آنجا اجتماع مى‌کردند و ملاقات‌ها، مجالسى و محافل داشتند و خیلى هم خوب بود. بالاخره آقایان علما بعد اللتیا و اللتى امضا کردند که آیت‌الله خمینى مرجع است. مرجعیت آیت‌الله خمینى دیگر نگذاشت آن‌ها به مرام و مقصد خود برسند، ولى خوب آیت‌الله خمینى از آن جهت الحمدلله خلاص شدند....»
تشکیل گروه مخفی مبارزاتی از سوی علامه طهرانی
نقش زنده‌یاد علامه طهرانی در مبارزات نهضت اسلامی، در معدودی از خاطره‌نگاری‌های انقلابیون، مورد اشاره و بسط قرار گرفته است. به عنوان نمونه زنده‌یاد مهندس رجبعلی طاهری، در خاطرات خویش که «لبخند‌های زمستانی» نام گرفته است، در باب اقدام آیت‌الله طهرانی در ایجاد تشکیلات مخفی پس از مشورت با امام خمینی، چنین آورده است:
«زمانی که فعالیت‌هایمان را تحت رهبری امام متشکل کردیم، با مسجد هدایت و آیت‌الله طالقانی و آیت‌الله مطهری نیز در ارتباط بودیم، اما، چون منزل بنده در دروازه دولت و نزدیک مسجد قائم بود، همیشه برای نماز مغرب و عشا به آنجا می‌رفتم و در آنجا بود که با علامه سیدمحمدحسین حسینی طهرانی آشنا شدم. ایشان در سال ۴۱ که نهضت روحانیون آغاز شده بود، منبر‌هایی در جهت این نهضت داشتند. وقتی این موضع‌گیری محکم ایشان را دیدم، بیشتر جذب شدم. حدود سال‌های ۴۱ و ۴۲ بود که برای اولین‌بار، ایشان شخصاً ما را به حضرت امام معرفی کرد و نامه‌ای برای ایشان نوشت و من خدمت حضرت امام رفتم... زیرمجموعه تشکیلات علامه سیدمحمدحسین طهرانی، آیت‌الله صدرالدین حائری شیرازی بود و از جمله کسانی که در تهران هستند، می‌توان به حاج آقا معین شیرازی که نماینده عقیدتی هستند و همچنین به پسر ایشان، رضایی که در قم روحانی است و مهندس مصلحی اشاره کرد. از سال ۴۲ بود که ما دانشجویان را در گروه‌های ۲۰۰ یا ۳۰۰ نفری خدمت امام می‌بردیم تا ایشان برای آنان سخنرانی کنند. دانشجویان نیز در مقابل خیلی خوشحال بودند و انگیزه مبارزاتی آنان قوی‌تر می‌شد... به‌طور کلی ارتباط مبارزاتی من، از طریق علامه طهرانی آغاز شد. ایشان در مباحث خود از امام زمان (عج) صحبت می‌کردند، یعنی مبارزه، انتشار و غیره. همه این‌ها را یکی می‌دیدند، یعنی هر چه ما بیشتر برای عدالت تلاش کنیم، ظهور را نزدیک کردیم و امام از ما این انتظار را دارد. این صحبت‌های او انسان را وادار به قیام و مبارزه می‌کرد و از طرفی این حرکت ایشان اثبات می‌کرد که در واقع امام زمان اینگونه از شیعیان خود می‌خواهد. ایشان در این باره مقالاتی را نیز در مجله انتظار، مخصوصاً در شماره دوم تحت عنوان افضل‌الاعمال انتظار الفرج چاپ کردند. در هر صورت زمانی که با ایشان ارتباطم خصوصی‌تر شد، به من پیشنهاد دادند برای اینکه انقلاب و نهضت به نتیجه مطلوبی برسد، باید حتماً یک کار تشکیلاتی کرد. گروه‌های ۱۰ نفری برای تشکیل جلسات ترتیب داد و با امام‌خمینی بیعت کرد و گروه‌ها باید قسم می‌خوردند، شبیه به همان پیمان حلف الفضول زمان پیامبر (ص). در هر صورت علامه طهرانی، تشکیلات مخفی‌ای زیرنظر حضرت امام ایجاد کردند. اصل طرح از خود علامه بود. ایشان پیش امام‌رفته و گفته بود با یک سخنرانی‌که شما می‌کنید، مردم مرتب به راه و نهضت شما علاقه‌مند می‌شوند، ما باید این‌ها را متشکل کنیم تا بتوانیم نهضت را ادامه دهیم... حضرت امام هم با این نظر موافقت می‌کنند. در واقع امام در سال ۴۲، به آن تشکیلات مخفی اجازه فعالیت می‌دهند و علامه طهرانی، عهده‌دار این مسئولیت می‌شوند و همچنین اجازه قسم هم به عنوان اینکه امام مرجع است و باید مبارزه ایشان ادامه داشته باشد را می‌گیرند. بدین ترتیب افرادی را در گوشه و کنار، جذب می‌کنند؛ بنابراین اولین‌بار که این قضیه را با من در میان گذاشت، من هم قبول کردم. زیرا این مبارزه کاملاً مذهبی و مورد تأیید مرجع تقلید، یعنی حضرت امام‌خمینی بود. از جمله کسانی که با ایشان برای ادامه نهضت روحانیت قسم خورده بود، آیت‌الله سید عبدالحسین دستغیب و آیت‌الله شیخ صدرالدین حائری در شیراز بودند. در تهران نیز با برخی افراد از جمله حاج مهدی عراقی که همان زمان هم به مسجد قائم می‌آمد و با گروهی از اعضای مؤتلفه اسلامی ارتباط داشت. البته، چون تشکیلات علامه طهرانی مخفی بود، هر مجموعه از آن در ساعت معینی با ایشان دیدار می‌کرد و هیچ گروهی از گروه دیگر اطلاعی نداشت....»
نام جمهوریت، نباید چیزی بر محتوای دولت و حکومت بیفزاید
آیت‌الله علامه طهرانی در زمره فق‌هایی است که به ولایت فقیه اعتقاد راسخ داشت و مبانی خویش را در این‌باره، در اثر چهار جلدی «ولایت فقیه در حکومت اسلام» مبسوطا عرضه کرد. آنچه در پی می‌آید و در اثر فوق مورد بسط قرار گرفته است با آنچه در قانون اساسی جمهوری اسلامی مورد قبول قرار گرفت، تفاوت‌هایی دارد، اما به هر روی آیینه‌ای از اعتقاد آن عالم عارف، به این اصل اساسی در حکومت اسلامی است:
«در جمهوری اسلامی، باید تمام ضوابط حکومت اسلام مراعات شود و نام جمهوریت چیزی بر محتوای دولت و حکومت نیفزاید و حق حاکمیت به فقیه عادل که بر اوضاع زمان آگاه و از مصالح ملت مسلمان اطلاع دارد و قلبش متصل به ملکوت است، سپرده شود. در حکومت براساس مدل ولایت فقیه، رئیس جمهور باید همان فقیه جامع‌الشرایط باشد و اوست که قوای سه گانه مقننه و قضائیه و مجریه در وجود او ادغام شده و از او به مصادر امور و حکام ترشح می‌کند... انتخابات برای تعیین رهبر که همان ریاست جمهوری است، باید به صورت تشکیل شورای خبرگان انجام شود و در این صورت، مدت آن محدود به چهار سال (که آن نیز معیار غربی است) نخواهد بود، بلکه تا هنگامی که‌از مقام أفقهیت و أعلمیت و أورعیت و أبصریت برخوردار است، باید در رأس ریاست جمهوری باقی بماند و عزل او نصب دیگری را در وقتی که فاقد شرایط شود یا از دنیا برود، باز به وسیله شورای خبرگان که خبرویت در فن داشته و از مزایای کمال اخلاقی و عدالت برخوردارند، صورت خواهد گرفت. بنابراین با رأی‌گیری عمومی از تمامی افراد بالغ اعم از مرد و زن به صورت آری و نه، نسبت به پذیرش ولایت فقیهی که از طرف مجلس خبرگان معرفی شده است، در صورت احراز اکثریت نسبی، فقیه معرفی شده علاوه بر مشروعیت، دارای مقبولیت شده (مبسوط الید می‌شود) و شرعاً حکمش بر همه نافذ است....»
آقای خامنه‌ای در کوران انقلاب امتحانات زیادى داده‌اند که نتایج خوبى داشته است
عارف مجاهد پس از ارتحال امام خمینی، موضع صریح و حمایت آمیز خویش از رهبری حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای را ابراز کرد. وی طی یک سخنرانی، با استناد به نکاتی که از استاد شهید آیت‌الله مرتضی مطهری درباره ویژگی‌های رهبر جدید نظام اسلامی شنیده است، اطاعت از ایشان را اطاعت از اسلام و واجب بر شمرد:
«در تصمیم گیرى‌ها و موارد تقاطع انظار، انسان باید تابع باشد، عملاً اگر تخلف کند، مجرم است و گناهکار. همچنین بعد از رحلت آیت‌الله خمینى که عنوان رهبرى را به جناب آقاى حاج سیدعلى خامنه‌اى سپرده‌اند، در اینجا هم باید ما وظیفه خودمان را بدانیم... ایشان از طرف اسلام منصوب مى‌شود براى حکومت و مردم باید در امر حکومت و سیاست و تصمیم‌گیری‌هایى که راجع به اصل اجتماع اسلامى است از ایشان اطاعت کنند... ایشان هم بحمدالله فردى است مجاهد و عامل و مدبر و متدین و بنده گرچه تا به حال ایشان را ملاقات نکرده‌ام، ولى یک روز که مرحوم شهید مطهرى آمده بودند به منزل ما از ایشان سؤال کردم چه افرادى در شوراى انقلاب شرکت دارند؟ ایشان چند نفر را اسم بردند که یکى از آن‌ها آقاى خامنه‌اى بودند که در آن هنگام، چندان هم بین مردم معروف نبودند. بعد هم از ایشان پرسیدم آقاى خامنه‌اى چطور آدمى است؟ گفتند خوب، وزین، عاقل، مدبر و آدم مجاهدى است و خلاصه آقاى مطهرى از ایشان تعریف کرد. در این هفت هشت ساله که زمام امور به دست ایشان بوده است، آنچه به گوش ما خورده خدمات خوبى بوده است، چه از نظر خطبه‌هایى که در نماز جمعه ایراد کرده‌اند و چه مسافرت‌هایى که براى اعتلای اسلام و مسلمین انجام داده‌اند، خلاصه من حیث‌المجموع یک آدم جا افتاده و عاقل و دلسوزی است براى دین و در این کوران انقلاب امتحانات زیادى داده‌اند که نتایج خوبى داشته است و شاید هم بر همین اساس، نمایندگان خبرگان ایشان را انتخاب کرده‌اند....»

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار