اثری که هم اینک در معرفی آن سخن میرود، به خوانش فرازهایی از خاطرات حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی پرداخته است. این خاطرات از مجموعه سخنرانیها و گفتوشنودهای ایشان گزینش شده و در کتابی به نام «هزاروسیصدوهجده» سامان یافته است. این کتاب روایاتی از زبان معظمله در بازه زمانی سال ۱۳۱۸ تا بهار ۱۳۹۵ را در خویش دارد. مجموعه مورد اشاره، توسط علیاحمد محرابی تدوین یافته و مؤسسه فرهنگی- هنری مرکز اسناد انقلاب اسلامی، به انتشار آن اهتمام ورزیده است. هزاروسیصدوهجده پس از انتشار، مورد اقبال خوانندگان قرار گرفت و هم اینک چاپ ششم آن به بازار کتاب روانه گشته است. از جمله فرازهایی که در میان این یادمانها به چشم میآید، ماجرای سیل در شهر ایرانشهر و در سال ۱۳۵۷ است. آیتالله خامنهای که در آن دوره به تبعید در این شهر به سر میبردند، در این باره گفتهاند: «در سال۵۷ در ایرانشهر سیل آمد و ۸۰ درصد شهر قطعاً خراب شد، یعنی من یک به یک، تمام مناطق شهر را با پای خودم رفتم و دیدم. ۵۰ روز، ما امداد و پشتیبانی میکردیم. یک نفر از مرکز که هیچ، از زاهدان هم یک نفر آدم برجسته متشخص به ایرانشهر نیامد که بگوید اینجا چه خبر است! به صورت ظاهری هدایایی به وسیله شیر و خورشید فرستادند که اولاً اگر به دست مردم میرسید، یکدهم از نیازهایی که مردم داشتند و یکدهم از آنچه ما تبعیدیها برای مردم فراهم کرده بودیم، نمیشد، ثانیاً همان را هم نمیدادند و از آن هدایای ناچیز، مبالغی هم برای خودشان لازم داشتند تا بخورند. اصلاً ایرانشهر که مرکز جغرافیایی و به یک معنا مرکز فرهنگی بلوچستان بوده است، همیشه در طول زمان به کلی مغفولعنه بود، زاهدان هم همینطور، برای شترسواری و استفاده از شراب چنددهساله به بیرجند میرفتند. برای اینکه در آنجا عیاشی کنند، بیرجند فرودگاه داشت، اما، چون در اینجا وسیله عیاشی فراهم نبود، به بلوچستان نمیآمدند...».
همانگونه که اشارت رفت، «هزاروسیصدوهجده» به خاطرات رهبری در مقاطع گوناگون هشت دهه اخیر پرداخته است. فتح خرمشهر و آثار و بازتابهای آن، از جمله فرازهای تاریخ معاصر ایران است که در این اثر درباره آن نکاتی وجود دارد: «در جنگ نظامی، سازماندهی و عملیات و فرماندهی و تاکتیک و دقتنظر و موقعشناسی و دهها عامل در کنار هم، دانش نظامی و استعداد و نبوغ نظامی را به وجود میآورد، استعداد و نبوغ نظامی را نشان میدهد. این اتفاق، در عملیات فتح خرمشهر- یعنی همان عملیات بیتالمقدس- روی داد که همین شهید عزیز اخیر ما- شهید علی صیادشیرازی- یکی از کارگردانان اصلی این عملیات بود و خود او مثل ظهر چنین روزی، از آنجا با تلفن با بنده تماس گرفت و مژده پیروزی را داد و گفت: سربازان عراقی صف طولانی کشیدهاند تا بیایند اسیر شوند. ببینید این عملیات چقدر هوشمندانه، قوی و همهجانبه بود که نیروهای دشمن احساس اضطرار میکردند که برای حفظ جان خودشان، بیایند خود را تسلیم اسارت کنند. در آن روز هزاران نفر از نیروهای دشمن متجاوز- که آن همه با غرور و تکبر، فریاد سرداده بودند- آمدند و دودستی خودشان را تسلیم رزمندگان اسلام کردند. صحنههای این تسلیم، برای همه ایرانیان غرورآفرین بود...».