اثری دوجلدی که در این مجال به حضورتان معرفی میشود، دربردارنده خاطرات زندهیاد آیتالله سیدحسن طاهریخرمآبادی از مبارزان و فعالان دیرین نهضت اسلامی است. این مجموعه در باب فراز و فرودهای انقلاب، نکاتی در خور توجه دارد که میتواند دستمایه تحلیلهای تاریخپژوهان معاصر قرار گیرد. این دو مجلد نفیس، توسط محمدرضا احمدی تدوین شده و مرکز اسناد انقلاب اسلامی آن را روانه بازار نشر ساخته است. آیتالله طاهری در بازگویی وقایع دوران اوجگیری انقلاب اسلامی، رویداد تحصن روحانیون در مسجد دانشگاه تهران در اعتراض به ممانعت از ورود امام خمینی را به این ترتیب روایت کرده است:
«شبهنگام، جلسهاى با حضور آقایان تشکیل شد. در این جلسه، بیشتر آقایان و دستاندرکاران انقلاب حضور داشتند. آقایان: شهید مطهرى، شهید بهشتى، آقاى خامنهاى، مرحوم ربانىشیرازى، مرحوم ربانىاملشى، آقاى توسلى، شهید محلاتى، آقاى هاشمىرفسنجانى و آقاى منتظرى، از حاضران در جلسهآن شب بودند. آقاى منتظرى در متن مسائل قرار داشت و در آن ایام به منزل حاج معین، یکى از پیرمردهاى خیابان ایران که انقلابى هم بود، مىرفت. ما هم گاهى اوقات به منزل آن پیرمرد مىرفتیم. در جلسه آن شب، بحث تحصن مطرح شد. راهپیمایى انجام شده بود، اما امام همچنان نمىتوانستند به کشور بیایند. فکر کردیم که اگر ما در جایى متحصن شویم، مردم هم به جمع متحصنان خواهند پیوست، حتى از شهرستانها نیز خواهند آمد. این پیشنهاد و طرح حسابشدهاى بود، که بسیار مفید مینمود. در آن جلسه دو نظریه مطرح شد. یک نظر این بود که تحصن در مکانى صرفاً مذهبى انجام بگیرد. براى این منظور مسجد شاه سابق- که بعدها امام خمینى نام گرفت- در نظر گرفته شد. دوستان مىگفتند که آنجا، بهترین مکان براى تحصن است. این مسجد در بازار قرار داشت و مردم هم در اطراف آن تردد داشتند، علاوه بر اینکه مکان وسیعى نیز بود. نظر دیگر، تحصن در دانشگاه بود. نظر بعضى از آقایان از جمله آقاى خامنهاى، این بود که تحصن در مسجد بازار انجام بگیرد. ایشان روز بعد در توضیح نظرشان گفتند که من به این علت گفتم تحصن در مسجد بازار انجام گیرد که در دانشگاه به دلیل وجود منافقان در میان دانشجویان، ممکن است مسئلهاى براى ما به وجود بیاورند. مسجد و بازار کاملاً در اختیار مردم قرار دارد، اما دانشگاه اینگونه نیست و با مسجد و بازار متفاوت است. اتفاقاً وقتى به دانشگاه تهران رفتیم، نزدیک بود مشکل ایجاد کنند که ما جلوى آن را گرفتیم. وقتى وارد مسجد دانشگاه شدیم، دیدیم که در کنار محراب مسجد، پلاکارد بزرگى با موضوع آمدن امام زدهاند و در زیر پلاکارد، نام سازمان مجاهدین خلق (منافقین) را نوشتهاند. تا وارد شدیم، آقاى مطهرى گفتند که این پلاکارد را بردارید. به اتفاق آقایان: شهید مطهرى، خامنهاى، ربانىاملشى، ربانىشیرازى و عدهاى دیگر و با یک دستگاه مینىبوس، عازم دانشگاه تهران شدیم و اول صبح در آنجا بودیم. از طرف دیگر، چون عدهاى از مردم به بهشت زهرا مىرفتند، شهید بهشتى به اتفاق چند تن دیگر عازم بهشت زهرا شدند. وقتى به دانشگاه تهران وارد شدیم، با تعدادى از دانشجویان که حدود ۲۰-۱۰ نفر بودند، مواجه گشتیم که از تحصن ما مطلع شده و در آنجا حضور یافته بودند. شهید مطهرى روى پلههاى مسجد دانشگاه ایستادند و در حضور عدهاى که در آنجا بودند، اعلام کردند که ما در اعتراض به رژیم و دولت که از ورود حضرت امام جلوگیرى کرده است، در اینجا متحصن مىشویم و تحصن خود را از همین جا به دنیا اعلام مىکنیم...».