کد خبر: 1166385
تاریخ انتشار: ۰۵ تير ۱۴۰۲ - ۰۳:۴۰
مسافرت‌های عباس افندی به کشور‌های خارجی در آینه خوانش و تحلیل
دستور صریح از امریکا و لندن داریم که بی‌حجابی را رونق دهیم! پس از تسلط حکومت انگلیس بر کشور فلسطین، عباس افندی (عبدالبهاء) رهبر دوم بهائیت از نظارت دولت عثمانی رهایی یافت و به کشور‌های اروپایی و امریکا سفر کرد. او در سال ۱۳۳۰ ق به مصر و از آنجا به فرانسه و انگلستان رفت و سپس برگشت و به امریکا مسافرت کرد. این سفر نتایج مهمی را برای بهائیان و دولت ایالات متحده امریکا به همراه داشت و به گسترش روابط و همکاری تشکیلات بهائیت با امریکایی‌ها انجامید. مقال پی آمده، به چند و، چون سفر هشت ماهه عبدالبهاء به امریکا پرداخته است. امید آنکه بهائی‌پژوهان و عموم علاقه‌مندان را مفید و مقبول آید.
مریم صادقی‌پری


منادی صلح
در آغاز باید دانست که عباس افندی رهبر دوم بهائیان، در سفر‌های خود به کشور‌های اروپایی و امریکایی، داعیه رهبری بهائیت را به عنوان یک جریان دینی نداشت و صرفاً تلاش می‌کرد این جریان را همسو با تحولات غرب مطرح کند. چنان‌که عموم سخنرانی‌های عبدالبهاء در امریکا، در خصوص وحدت عالم انسانی و صلح عمومی بود. (۱) او دلیل سفرش به امریکا را دعوت مقامات غیررسمی این کشور ذکر می‌کرد. هنگامی‌که در ۱۱ می ۱۹۱۲ وارد نیویورک شد، در مورد انگیزه سفر خود به خبرنگاران می‌گوید: «مقصد ما صلح عمومی و وحدت عالم انسانی است» (۲) و در جای دیگر در جواب سؤال خبرنگاری که از او پرسید: چرا به امریکا آمده است، گفت: «برای سیادت و ملاقات انجمن‌های صلح آمده‌ام». (۳) سیاوش سفیدوش (از یاران و همراهان نزدیک عباس افندی در این سفر)، از قول نامبرده دعوت یکی از ولات و بزرگان امریکایی را دلیل سفر عبدالبهاء به امریکا می‌داند، (۴)، اما دیدار فرانکلین دلانو روزولت، رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده به همراه لی مک کلانک، وزیر دارایی‌اش با عباس افندی در نیویورک نشان می‌دهد، دیگر مقامات امریکایی هم در این دعوت دخیل بوده‌اند. (۵) عبدالبهاء در این سفر همچنین با دریاسالار وین رایت، پیری سفیر انگلیس در واشنگتن، پروفسور جکسون از دانشگاه کلمبیا و چند تن از خاخام‌های یهودی به نام‌های رابی استون وایز، رابی ژزف لیوی و رابی آبرام سیمون دیدار کرد. (۶)
سفر عبدالبهاء به امریکا در زمان گسترش سلطه استعماری این کشور در امریکای‌لاتین و بعضی مناطق آسیا و آفریقاست و سخنرانی‌های وی، در راستای هموارسازی راه هجوم سرمایه‌داران امریکایی به ایران است. چنانچه نامبرده در نطقی می‌گوید: «دولت و ملت امریکا مسلم است که نه خیال مستعمراتی دارند، نه در فکر توسیع دایره مملکت هستند و نه درصدد حمله به سایر ملل و ممالک...»، (۷) او در یکی از نطق‌های دیگر خود هم این‌گونه اظهار می‌کند: «قطعه امریکا نزد حق، میدان اشراق انوار است...». (۸)

حضور و سخنرانی عباس افندی در محافل و معابد ماسونی
گر چه در ابتدا، قبله سیاسی رهبر بهائیت، دربار تزار بود و او مشرق‌الاذکار عشق‌آباد را مهم‌ترین مشرق‌الاذکار بهائیان در جهان می‌شمرد، اما ظاهراً مشرق‌الاذکار شیکاگو نیز از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است! اهمیت این بنا نزد بهائیان به قدری بود که عباس افندی در تعریف آن می‌گوید: «هزاران مشرق‌الاذکار در شرق و غرب عالم ساخته خواهد شد، ولی این نخستین مشرق‌الاذکاری است که در بین همه، اهمیت عظیمی را حائز است. ساختمان این مشرق‌الاذکار، به منزله ام‌معابد محسوب خواهد شد» (۹) از این مسئله نباید غافل بود که در بین شهر‌های امریکا، شیکاگو مرکز ایجاد و گسترش انجمن شبه ماسونی «روتاری» در جهان است. (۱۰)
عبدالبهاء در هر شهری که در ایالات متحده امریکا حضور می‌یافت، در کلیسا‌های پروتستان، معابد یهود و معابد ماسونی و ... به موعظه پرداخت. (۱۱) این حضور و سخنرانی در حالی است که ورود به محافل مخفی ماسونی، آن هم به عنوان سخنران و مبلغ، برای غیراعضای ماسونی ممنوع است و حتی پادشاهان و رؤسای جمهور زمانی اجازه ورود به محافل فراماسونری را دارند که به عضویت آن درآمده باشند و این محدودیت با غلظت کمتری، برای مجامع شبه‌ماسونی نظیر روتاری هم جاری است، از این رو حضور و سخنرانی عباس افندی در این محافل، در صورتی است که یا به عضویت تشکیلات درآمده باشد یا در اهداف و مقاصد دین‌ستیزانه باهم هم‌پیمان شده باشند. (۱۲) چنان‌که در جمع انجمن ماسون‌مآب «تیاسفی‌ها» در نیویورک (جمادی‌الثانی ۱۳۳۰) می‌گوید: «از احساسات جناب رئیس، نهایت خشنودی را دارم و همچنین از احساسات وکیله ایشان نهایت سرور را دارم، به جهت اینکه مقاصدمان و آرزوی‌مان یکی است». (۱۳)

ارتباط شبکه بهائیت و مستشاران اقتصادی امریکا در ایران
از دیگر اهداف سخنرانی‌های عبدالبهاء در امریکا، تشویق سرمایه‌داران امریکایی به سرمایه‌گذاری در ایران بوده است، چنانکه خود در این باره اظهار داشت: «برای ترقیات مادیه ایران، بهتر از ارتباط با امریکاییان نمی‌شود و هم از برای تجارت و منفعت ملت امریکا، مملکتی بهتر از ایران، نه. چه که مملکت ایران، مواد ثروتش، همه در زیر خاک پنهان است. امیدوارم ملت امریکا سبب شوند که آن ثروت ظاهر شود!» این اظهارات، در راستای بسترسازی تسلط امریکا بر ایران بود که در سال‌های بعد به طور کامل به اجرا درآمد. پس از سفر عبدالبهاء به امریکا، شاهد حضور مستشاران اقتصادی امریکا در ایران و نقش تشکیلات بهائیت در این حضور هستیم. این فرایند تا پیروزی انقلاب اسلامی تداوم داشت.

استقبال بهائیان از «مورگان شوستر»
یکی از بهائیانی که نقش پررنگی در گسترش ارتباطات اقتصادی امریکایی‌ها در ایران داشت، علیقلی‌خان نبیل‌الدوله است. او از سال ۱۳۱۹ ق همراه با عده دیگری از بهائیان، به دستور عبدالبهاء به امریکا رفت و کاردار سفارت ایران در واشنگتن شد. نامبرده در سفر عباس افندی نیز به عنوان مترجم در کنار وی قرار گرفت. (۱۴) نبیل‌الدوله نخستین ایرانی بود که در سازمان فراماسونری امریکا و در طریقت اسکاتی کهن، به درجه سی‌وسوم (عالی‌ترین درجه فراماسونی) رسید و همچنین عالی‌ترین نشان ماسونی را- که فقط به رؤسای جمهور امریکا اعطا می‌شود- دریافت کرد. زمانی که در بین نمایندگان مجلس در باب استخدام مستشار از امریکا، اکثریت آرا حاصل شد، میرزا حسینقلی‌خان نواب، وزیر وقت امورخارجه از نبیل‌الدوله خواست تعدادی متخصص مالیه از وزارت امورخاجه امریکا طلب کند. حسینقلی‌خان نواب توصیه کرد که کاردار ایران به آرا و نصایح دیگران اعتنایی نکند و از دخالت اشخاص غیرمسئول جلوگیری کند. خواسته شد نتیجه مذاکرات به صورت رمز به اطلاع «نواب» برسد، بنابراین به دستور حسینقلی‌خان نواب و توسط نبیل‌الدوله، مورگان شوستر عازم ایران شد. قبل از ورود شوستر به تهران، علیقلی‌خان نبیل‌الدوله نامه‌ای خطاب به محفل بهائیان ایران نوشت و از آن‌ها خواست از شوستر استقبالی درخور توجه کنند. دو نفر از بهائیانی که زبان انگلیسی می‌دانستند، به بندر انزلی رفتند و از طرف محفل بهائیان ایران به او خیرمقدم گفتند. دو روز قبل از ورود شوستر به تهران، ۱۰۰ تن از بهائیان تهران در قریه مهرآباد با فرش کردن بخشی از راه و تهیه وسایل پذیرایی و چای و شیرینی، به او خیرمقدم گفتند. (۱۵)
شوستر به عنوان خزانه‌دار کل در امور مالی به ایران آمد، اما با مطالعه قوانین و اختیارات موجود متوجه شد چیزی بالاتر از یک حسابدار ساده نیست و با تکیه بر این اختیارات، نمی‌تواند به نیات خود برسد. در آن زمان او و دیگر مستشاران امریکایی توانستند با بازی گرفتن احساسات مردم، حمایت افکار عمومی را به دست آورند و از دولت تقاضای اختیارات بیشتری را داشته باشند. آنان خود را عامل نجات‌بخش ایران از دو همسایه استعمارگرشان نشان می‌دادند و این باعث شد دولت و مجلس، اختیارات بیشتری را به شوستر بدهند. آنان پس از این رویداد، در ایران دست بازتری پیدا کردند. (۱۶)

ارزاق عمومی در دست بهائیان
میلسپو مستشار دیگر امریکایی است که در اوایل حکومت رضاخان و سپس حاکمیت پهلوی دوم، برای مدتی کل امور مالیه ایران را در اختیار گرفت. وی ضمن سازش با سفارت انگلیس و عناصر انگلوفیل نظیر سیدضیاءالدین طباطبایی، برخی از مسئولان دارایی را از میان بهائیان برگزید. میلسپو تعدادی از بهائیان را به استخدام انبار ارزاق درآورد. (۱۷) اقدامات یکی از این افراد به نام بدیع‌الله‌خان بهائی در انبار غله در اهانت به دین اسلام، اعتراض شدید روحانیون را به همراه داشت و با فشار آنها، از کار برکنار و تبعید شد. نعمت‌الله علائی از دیگر بهائیانی بود که خسارت زیادی به انبار غله زد! به گزارش روزنامه قانون در ۱۲ تیر ۱۳۰۳: «[وجود این بهائی در]مقام معاونت انبار و رتبه مدیری دایره با ۱۲۴ تومان حقوق، نفوذ طایفه بهائی که اطراف رئیس کل مالیه [میلسپو]را گرفته‌اند، ثابت نمی‌کند؟» سلطان یوسف‌خان از دیگر بهائیانی بود که با وجود کم‌سوادی، به توصیه رضاخان رئیس خبازخانه تهران شد (۱۸) که این امر، مورد اعتراض برخی از نمایندگان مجلس چهاردهم مانند آیت‌الله حاج شیخ حسین لنکرانی قرار گرفت. او با طرح این نکته که در نتیجه عملکرد میلسپو اصلاحات اقتصادی، درست تبدیل به اخلال‌های اقتصادی شد. بی‌طرفی‌های منتظر از مستشاران امریکایی، مبدل به طرفداری‌ها و تقویت از سیاست‌های خاص» یعنی سیاست انگلیس شد، افزود: «من از میان تمام عملیات صریح دکتر میلسپو که به فعالیت‌های یک مأمور سیاسی شبیه‌تر است، برخورد به قضیه عجیبی کردم و آن این است که یکی از اعضای کودتا که در عین حال بهائی و مبلغ لجوج همان بهائیتی است که تقریباً یک قرن است به نام مذهب در ایران مسلمان، برای مقصود‌های سیاسی و تجزیه وحدت ملی ما جعل شده و این عمال خیانت هر روز ارباب عوض می‌کنند، تحت عنوان تصدی امور پخش یکی از بلوک خارج شرقی تهران، در واقع برای انجام مقاصد سیاسی با سبک مخصوصی گماشته شده و او هم این موقعیت را درست برای مقصودی که به دست آورده به کار می‌بندد، یعنی تبلیغات ضداسلام به نام بهائیت می‌کند و ضمناً حلقه‌های فساد سیاسی را هم توسعه می‌دهد، یعنی دیدم که از طرف مستشاران امریکایی، حساس‌ترین نقطه‌های مورد احتیاج عمومی، مخصوصاً در اختیار این قبیل اشخاص گذارده می‌شود تا از این راه اجرای مقاصد سوءسیاسی دیگران بشود و آنچه را هم که به شکل تبلیغات مذهبی بر ضد اسلام اجرا می‌کنند، آن هم از نقطه‌نظر اجرای مقاصد سیاسی مستعمراتی دیگران است و کسروی‌تراشی‌هایی که شده و می‌شود و ایجاد و تأیید هر انشعابی به صورت حق یا باطل روی منظور‌های استعماری گفته شد: همه‌شان بر باطل‌اند. آقای لنکرانی جواب دادند که: گفتم به صورت حق یا باطل. بلی، همه بر باطل‌اند، فرضی است برای تأکید مقصود». (۱۹)
در سال‌های جنگ جهانی دوم هم که ارزاق عمومی و حیاتی کمیاب یا نایاب شده بود، کار توزیع رزق و روزی مسلمین توسط ایادی رژیم پهلوی به دست بهائیان سپرده شد. بهائیان در آن سال‌ها، توزیع و پخش کوپن‌های قند و شکر و قماش و ضروریات حیاتی جامعه را نیز به دست گرفته بودند. در شاهرود رئیس اداره خواروبار (رئیس خرید غله و خواروبار) و رئیس دخانیات و چند اداره مهم دیگر بهائی بودند که در شب نیمه‌شعبان ۱۳۲۳ فردی مسلمان را به قتل رساندند و البته پرونده آن‌ها با وجود اثبات قتل، به حالت رکود باقی ماند و با توجه به همین پشتوانه، همواره در شهرستان باعث بلوا و آشوب می‌شدند و به دلیل حمایتی که از سوی حکومت مرکزی می‌شدند، از هیچ مسئولی نیز حرف‌شنوی نداشتند. (۲۰)
ترویج فرهنگ امریکایی در ایران
دو سال قبل از سفر عباس افندی به امریکا، انجمن تربیتی ایران و امریکا به دست میرزا احمد سهراب (از عناصر بهائی) تأسیس شد. میرزا حفی یکی از اعضای بهائی عضو این انجمن در کنفرانسی که این نهاد در دانشگاه کالیفرنیا برگزار کرد، گفت: «ما [بهائیان]آماده پذیرش همه ارزش‌هایی که دنیای مدرن اروپا و امریکا می‌تواند به ما بدهند، هستیم.» (۲۱) این سخن نشان از آن داشت که بهائیت برای رشد و توسعه خویش، هرگونه مساعدت با امریکا را می‌پذیرد.
پس از سفر عبدالبهاء به امریکا، پای برخی مبلغان زن بهائی به ایران باز شد! برای نمونه سوزان مودی پزشک بهائی امریکایی در فاصله سال‌های ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۵ م و ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۴ م، به فعالیت‌های پزشکی و تبلیغی مشغول بود. (۲۲) پس از تأسیس مدرسه دخترانه تربیت بنات در ۱۳۲۹ ق به دستور عبدالبهاء، معلمی به نام «میس کاپیس» از امریکا، جهت تدریس در این مدرسه به ایران آمد و مدیریت مدرسه به دکتر سوزان مودی واگذار شد. (۲۳) این مدارس توانست فرزندان این مرزوبوم را با آموزش‌های سکولار و منفک از دین آشنا سازد. برخی از خانواده‌های بالنسبه مرفه و بانفوذ و به اصطلاح روشنفکر و غرب زده تهران، فرزندان خود را در این مدارس ثبت‌نام می‌کردند، به طوری که دختران ارشد رضاشاه و پسرارشد او محمدرضا (ولیعهد) نیز آموزش‌های اولیه خود را در مدارس بهائیان تهران دیده بودند. شاید بتوان گفت که حضور آنان در این مدارس، منشأ مراودات بعدی آنان با اعضای فرقه بهائیت گشت. (۲۴) دانش‌آموختگان این مدرسه و انجمن، تمایلات غرب‌گرایانه شدیدی داشتند و طبیعی بود که پس از استخدام در ادارات جدیدالتأسیس، به ترویج افکار و فرهنگ امریکایی بپردازند. طبق گزارش خیلی محرمانه ساواک، ولی‌الله لقمانی در جلسه‌ای که با حضور ۹ بهائی در شیراز برگزار شد، به این مسئله اذعان کرد: «از امریکا و لندن صریحاً دستور داریم در این مملکت، مد لباس یا ساختمان‌ها و بی‌حجابی را رونق دهیم که مسلمانان نقاب از صورت خود بردارند.» (۲۵)

کلام آخر
بهائیت در اواخر قرن نوزدهم به این نتیجه رسید که دوران قدرت امریکا فرارسیده است و برای گسترش خود، نیازمند حمایت دولتی بزرگ، چون امریکا، در کنار تشکیلات صهیونیسم است، از این‌رو برای جذب حمایت سیاستمداران ایالات متحده، تمام سعی خود را در راستای اهداف و منافع این کشور در چپاول منابع طبیعی و ثروت ملی و تضعیف باور‌های مذهبی ایرانیان به کار بست، به طوری‌که حضور معلمان بهائی امریکایی در ایران و تأسیس انجمن تربیتی ایران و امریکا از جمله این تلاش‌ها در جهت پذیرش نظام سلطه در ایران قلمداد کرد. به عبارت دیگر می‌توان نتیجه گرفت که امریکا برای نفوذ فزاینده خویش در ایران، همواره از بهائیت بهره گرفته و حتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز این فرایند همچنان ادامه دارد.
منابع:
۱- بدایع‌آثار، ج ۱، ص ۳۲- ۳۰.
۲- حسین عهدیه، هیلاری چپمن، حضرت عبدالبهاء در نیویورک، ترجمه مریم روحانی سیسان، مؤسسه مطبوعات بهائی آلمان، ۲۰۱۴ م، ص ۱۷.
۳- همان، ص ۲۶.
۴- سیاوش سفیدوش، یار دیرین، مؤسسه ملی مطبوعات امری، ۱۳۲ بدیع، ص ۶۹.
۵- بدایع الآثار، ج ۱، صص ۵۴- ۵۳.
۶- احمد حاج قلی، فرقه‌های انحرافی، ص ۳۴۵.
۷- بدایع‌الآثار، محمود زرقانی، ج ۱، صص ۹۱-۹۰.
۸- خطابات عبدالبهاء، ج ۱، ص ۳۳.
۹- آهنگ بدیع، شماره ۶ و ۷، ص ۱۰۶.
۱۰- تاریخ جنبش‌ها و تکاپو‌های فراماسونگری در کشور‌های اسلامی، عبدالهادی حائری، ص ۳۷.
۱۱- مجله اخبار امری، شماره ۹ و ۱۰، ص ۶۳۳.
۱۲- فصلنامه تاریخ معاصر، شماره ۵۰، ص ۱۶۳.
۱۳- همان، ص ۱۶۵.
۱۴- اسدالله فاضل مازندرانی، تاریخ ظهور الحق، ۹ جلد، تهران، مؤسسه ملی مطبوعات امری، ۱۳۲ بدیع، ج ۸، ق ۱، صص ۴۹۲-۴۹۰،
۱۵- مورگان شوستر، اختناق ایران، ترجمه ابوالحسن موسوی شوشتری، تهران، انتشارات صفی‌علیشاه، ۱۳۴۴، صص ۶۲-۶۱،
۱۶- اسکندر ولدم، حاجی واشنگتن، صص ۱۲۳- ۱۲۲.
۱۷- میلسپو، مأموریت امریکایی‌ها در ایران، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران، پیام، ۱۳۵۶ ش، ص ۸۱.
۱۸- روزنامه قانون، سال ۳، شماره ۶۰، ص ۴ به نقل از هدایت‌الله بهبودی، روزشمار تاریخ معاصر ایران، ج ۴، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۹۰ ش، ص ۱۷۱.
۱۹- متن کامل خطابه تاریخی آقای آقا شیخ حسین لنکرانی در هشتاد‌و‌هشتمین جلسه دوره چهاردهم مجلس شورای ملی، قبل از ظهر روز شنبه ۱۶ دی ماه ۱۳۲۳، چاپ شرکت‌های سهامی چاپ فرهنگ ایران و تهران، قطع جیبی، ناشر: روزنامه آزادگان، صص ۱۲ و ۱۳.
۲۰- فجایع بهائیت یا واقعه قتل ابرقو، شیخ حسین خراسانی، ۱۳۳۱، صص ۲۵- ۱۹،
۲۱- آهنگ بدیع، سال ۸، ۱۳۳۲ ش، شماره ۶ و ۷، ص ۱۳۹.
۲۲- سید کاظم موسوی اراکی، «بررسی رابطه بهائیان ایران با امریکا در دوران قاجار ۱۹۲۱- ۱۸۸۰»، فصلنامه مطالعات تاریخی، ص ۷۴.
۲۳- فصلنامه تاریخ معاصر، شماره ۵۰، صص ۶۹- ۶۷.
۲۴- آهنگ بدیع، س ۲۴، ش ۱۲- ۱۱، ۱۳۴۸، ص ۳۳۴؛ جواد منصوری، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ج ۱، ص ۳۲۶، سند ۲/۸۵.
۲۵- روح‌الله حسینیان، سه سال ستیز مرجعیت شیعه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۴۴۱.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار