انگار سطح کیفی دیگر برای منوچهر هادی و عوامل سریالش مهم نیست. گویا لجبازی میکند و دوست دارد هر ساخته او از قبلیاش به مراتب سطح پایینتری داشته باشد. اینکه او فکر میکند با دلقکبازیهای چند بازیگر میتواند مخاطب را بخنداند یک خیال خام است. برای همین فیلمها و سریالهای اخیرش فقط میتواند یک اثر تینایجرپسند باشد. به این دلیل که هادی و نویسندهاش با جمع کردن تکیهکلامهای کوچه و خیابان سعی دارند به کمدی برسند. نیوکمپ جدیدترین سریال منوچهر هادی که چهار قسمت از آن در شبکه نمایش خانگی پخش شده و برای نوشتن این یادداشت مجبور به دیدن این چهار قسمت شدم، تکرار مکررات آثار قبلی هادی است.
اما حالا اینجا چگالی رفتارهای ناشایست، شوخیهای لوس و مبتذل افزایش پیدا کرده و هادی با استفاده از یک استندآپ کمدین (حامد آهنگی) سعی داشته فضای سریالش را فقط مفرح نگه دارد. این مفرح بودن، نه طنازی است و نه کمدی. این مجری که سر از بازیگری درآورده است با شوخیهای لوسی که بداهه هم هست هیچ کارکردی به عنوان بازیگر کمدی ندارد. نهتنها حامد آهنگی، بلکه مابقی بازیگران نیوکمپ هم فقط دیالوگهایی میگویند که کارکرد مقطعی دارند و به روند قصه کمکی نمیکنند. شاخ و برگهای اضافی تبدیل به شوخیهای لوسی شده که انسجام ارگانیک در فیلمنامه را ندارد و هر آنچه به ذهن کارگردان آمده که باعث خنده در پشت صحنه شده در سریال گنجانده شده و اساساً سریال فقط و فقط براساس شوخیهای تاریخ مصرف گذشته حامد آهنگی و ایمان صفا جلو میرود. البته این جلو رفتن هم با کلیشههای رایج و مرسوم پیوند خورده است؛ خانواده برای هادی یک شوخی است، چه در اینجا چه در نیسان آبی. او از خانواده به نفع درآمد اقتصادیاش استفاده کرده برای همین با خانوادهای مواجهیم که عقب افتادهاند. پدر خانواده بیکار است، با چهرهای آشفته و پریشان که فقط ذهنیت جنسی و خوردن چیپس و ماست و تخمه دارد (!) و به خیال این خانواده میتوانند از مسی دیه مرگ پدرشان را بگیرند. این میتواند پرداخت فانتزی برای یک اثر کمدی باشد، اما نیوکمپ بیش از اینکه بخواهد یک اثر کمدی باشد بیشتر در خزعبلگویی دست و پا میزند. موقعیتهای مقطعی که کلیشه است، نه میتواند کارکرد ژانر کمدی داشته باشد و نه خنده به وجود آورد. آنچه در بین عوام باعث کمدی بودن این سریال شده واکنش دو بازیگر اصلیاش، یعنی ایمان صفا و حامد آهنگی است که ربطی به وجود قصه و کارکرد شخصیت در روند آن ندارد. از سوی دیگر هادی همیشه سعی دارد در سریالهایش به زنان توهین کند، این توهین در این سریال هم دیده میشود. گریم گندم (ملیکا شریفینیا) که معلوم نیست چرا باید چنین رفتار و چهره نامرسومی داشته باشد، مبتذل است. آیا این تیپسازیها هم میتواند کمدی باشد؟ در هر صورت نیوکمپ به دنبال دیگر ساختههای هادی اثری بیقاعده است که نه بسترسازی کمدی دارد و نه میتواند در مسیر درستی قدم بردارد. این سریال دیالوگمحور و بازیگرمحور است، اما نه دیالوگها و نه بازیگران کارکرد منطقی و درونژانری ندارند. در اجرا هم کارگردانی احساس نمیشود و اجرایی در کار نیست. هادی هر چیزی را که در نیسان آبی تجربه کرده اینجا هم پیاده کرده است فارغ از اینکه انبوه ایرادات آن سریال را اینجا دیگر تکرار نکند و قطعاً همچنان هادی چنین سریالهایی را برای سودش در تولید خواهد ساخت، بیآنکه ذرهای به سلیقه مخاطب فکر کند!