اوضاع در آلمان طبیعی نیست! عدهای از مخالفان ساختار سیاسی حاکم بر آلمان، موسوم به «شهروندان رایش» کودتای ناموفقی را در سرزمین ژرمنها راهبری کردهاند که تا این لحظه با شکست مواجه شده است. حضور هزاران پلیس در ۱۳۰ منطقه در ۱۱ ایالت آلمان و دستگیری صدها نفر تاکنون، از جدیت موضوع در آلمان و گستردگی ابعاد آن پرده برداشته است. موج جدید دستگیریها در برلین، مونیخ، فرانکفورت و کلن و حتی شهرهایی خارج از آلمان (در ایتالیا و اتریش) در راه است.
اکنون آژانس اطلاعات فدرال آلمان (BND) در معرض سؤالات بی پاسخی از سوی شهروندان این کشور و میلیونها مخاطب خارجی قرار دارد. این سازمان که وظایف کلان آن مواجهه با جرایم امنیتی و سیاسی سازمان یافته، پولشویی، مهاجرت غیر قانونی و جنگ اطلاعاتی است، هم اکنون باید مراقب پاتک بازماندگان هیتلر و گوبلز به کشور ناامن خود باشد! جالب است بدانیم که گروه موسوم به «شهروندان رایش» اساساً به ساختارهای دولتی مدرن تن میدهند و معتقد به از بین رفتن غرور ملی خود پس از نیمه قرن بیستم (پس از پایان جنگ جهانی دوم) هستند. آنها حتی کارت شناسایی همراه خود ندارند، زیرا شهروندی آلمان امروزی را لکه ننگی برای خود تلقی میکنند. دستگاههای امنیتی آلمان و در رأس آنها آژانس اطلاعات فدرال، طی سالهای اخیر و در یک محاسبه حماقت آمیز، تلاش کردند افرادی را که متمایل به نئونازیسم بوده یا به «آلمان قدرتمند آرمانی» میاندیشدند در ذیل جریانات اجتماعی و سیاسی قابل کنترل توسط خود هدایت کنند. در همین راستا، دستگاههای امنیتی آلمان نقش نامرئی، اما محسوسی در تشکیل جنبش اجتماعی ضد مهاجرت «پگیدا» یا حزب ملی گرای افراطی موسوم به «جایگزینی برای آلمان» ایفا کردند. گزارش اولیه نهادهای اطلاعاتی آلمان میگوید بسیاری از کسانی را که قصد کودتا علیه حکومت این کشور داشتند حامیان جنبش پکیدا و حزب آلترناتیو برای آلمان (AFD) تشکیل میدهند.
به نظرمیرسد دستگاههای امنیتی آلمان اعتماد بسیار کودکانه و بیش از حدی نسبت به توان خود در «حکومتی ساختی ژرمنهای ضد حکومتی» داشته اند! آنها (حکومت و نهادهای امنیتی آلمان) اکنون نباید از جریان یا گروهی طلبکار باشند! آنچه در این کشور میگذرد، محصول مدارای سیستماتیک سیاستگذاران آلمانی با نژادپرستان و قاتلان است. آلمان همان کشوری است که در سال ۲۰۰۹ میلادی، زمانی که شهیده حجاب (مروه الشربینی) در مقابل دیدگان همسر و فرزند خود و در زیر سقف دادگاه با ۱۷ ضربه چاقوی یک قاتل نژادپرست به شهادت رسید، در صیانت از قاتل شهیده شربینی به اندازهای سنگ تمام گذاشت که حتی برخی احزاب این کشور ناچار شدند از آنگلا مرکل (صدر اعظم سابق آلمان) بخواهند لااقل ظواهر انسانی را در محکوم کردن این ماجرا رعایت کند! تشدید بحرانهای نژادپرستانه در آلمان که مقارن با تشدید حملات نژادپرستانه به مهاجران و پناهجویان بوده است، جامعه مهاجرنشین این کشور را شدیداً نگران ساخته است. حزب نژادپرست و ملی گرای AFD یا همان «جایگزینی برای آلمان» اکنون سومین حزب قدرتمند در این کشور محسوب میشود. ضمن اینکه رسانههای آلمانی بارها خطر ظهور دوباره نئونازیسم را در این کشور گوشزد کردهاند. ظهور جنبش ضد اسلامی و ضد مهاجرت پگیدا در ایالتهایی مانند درسدن، منجر به ایجاد حس ناامنی در میان مهاجرین شده است. اکنون دستگاههای امنیتی در آلمان با بحرانی خودساخته مواجه هستند که قرار بود قابل مدیریت و بهره برداری باشد، اما نشد.
اخبار مربوط به کودتای اخیر در آلمان درست در زمانی منتشر شد که ۲۴ ساعت قبل از آن، مقامات دولتی این کشور چندمین بیانیه مداخلهگرایانه خود را در امور داخلی ایران صادر کردند. در این بیانیه آمده بود که حذف گشت ارشاد (پلیس امنیت اخلاقی) از ایران باید مورد راستیآزمایی و صحت سنجی قرار گیرد. به نظر میرسد درست در زمانی که مقامات سه دستگاه امنیتی آلمان و در راس آنها BND مشغول رایزنی با سلطنت طلبان، فمینیستها، تجزیهطلبان پان ترک واعضای حزب کومله و دموکرات برای راه اندازی سیرک ضد انقلاب در برلین بودند، جنبش «شهروندان رایش» با خیال راحت بسیاری از زیرساختها و لوازم کودتا یا ایجاد بحران زیرساختی در آلمان را فراهم ساختهاند. اکنون نیز بسیاری از تحلیلگران امنیتی در آلمان و اروپا میگویند موج دستگیریهای گسترده اخیر نمیتواند منجر به از بین رفتن کلیت جریانات کودتاگر در سرزمین ژرمنها شود. ضمن آنکه حضور برخی هواداران موسوم به شهروندان رایش در نهادهای امنیتی و نظامی آلمان نیز گرههای کور دیگری را در این پرونده ایجاد کرده است.
در چنین شرایطی بهتر است ژرمنها به عنوان یکی از اصلیترین حامیان خشونت، ترور، براندازی و تجزیه ایران سازوکار برگزاری تظاهرات کودتاگران «رایش» را در برلین فراهم سازند تا مردم دنیا از تماشای یک تظاهرات واقعی ضدآلمانی (نه تظاهرات ساختگی ژرمنها علیه کشورهای دیگر) لذت ببرند. همه در انتظاریم!...