اثر پیگمالیون یا اثر روزنتال، پدیدهای است که طی آن انسانها رفتارشان را با انتظارات و توقعات دیگران تطبیق میدهند تا تصورات آنان را برآورده کنند. به عبارت سادهتر، انتظارات و باور دیگران نسبت به انسان میتواند مستقیماً روی عملکرد او تأثیر بگذارد.
روانشناسان برای شناخت بهتر اثر پیگمالیون، دانشآموزان یک مدرسه را به دو گروه تقسیم کردند. شاگردان ممتاز و باهوش را در یک گروه و شاگردهای کمتوان را در گروهی دیگر جای دادند. آنها در زمان کلاسبندی جای دو گروه را عوض کردند و شاگردان ممتار را به عنوان شاگردان ضعیفتر تحویل معلم دادند و همین کار را به صورت معکوس برای گروه دیگر انجام دادند.
معلم کلاس ضعیفها، بر این باور بود که آنها کمتوانند و تلاش برای یادگیری در آنها بینتیجه است، بنابراین کمترین تلاش و انرژی را صرف یادگیری بچهها کرد. در گروه دیگر معلم که با دسته باهوشها طرف بود، با آنها مانند آدم حسابیها رفتار کرد و برای آزمون آخر سال آماده شدند. جالب است که گروه ضعیفها با باور اینکه باهوشند، توانستند بهترین نمرات را کسب کنند و ضعیفها که همان باهوشهای واقعی بودند، دچار افت تحصیلی شدند. چیزی که سرنوشت این دو گروه را تغییر داد، باور ذهنی معلمها نسبت به آنها بود، یعنی اگر یک معلم به شاگردی به چشم شیطان و تنبل بنگرد تا آخر سال مثل تنبلها با او رفتار میکند یا بر فرض اگر پدر و مادری تصور کنند فرزندشان بیدست و پا و خنگ است، رفتارشارن را طوری تنظیم میکنند که فرزند باورش میشود واقعاً خنگ و بیدست و پاست.
باور شما برای رشد کودک و نوجوانتان مهم است. فرقی نمیکند والد باشید یا معلم. کافی است نگاه خود را نسبت به فرزندانتان تغییر دهید و از آنها به اندازه باوری که نصیبشان میکنید، توقع واکنش داشته باشید. آنها به توجه و همراهی شما نیاز دارند تا پیچیدگیهای دنیای خود را با شما به اشتراک بگذارند.