وقتی مسئولان نظارتی شبکه نمایش خانگی هر محتوای ضدخانواده و مروج وندالیسم اجتماعی و رفتاری مثل سریالهای آنتن، یاغی، شبکه مخفی زنان و خون سرد را غیرمسئولانه در شبکه نمایش به خورد جامعه میدهند باید هم منتظر بازآفرینی رفتارهای مشابه یاغی آن سریالها در کف خیابانها باشند، چه اینکه موقعی که میبایست با نگاهی تحلیلی و ریزبینانه محتوای ارائه شده به جامعه و خانوادهها را مورد بررسی و مداقه قرار میدادند به مسئولیتشان درست عمل نکردند، مانند بازآفرینی بخشهایی از برخی سریالهای شبکه نمایش خانگی در اغتشاشات اخیر توسط آشوبگران.
معمولاً بعد از وقوع هر اتفاق یا حادثهای که جامعه را درگیر خود میکند، گروههای پژوهشی به دنبال تحلیل و ریشهیابی علل وقوع آن حادثه میروند و بعد از مدتی گزارشهای متعددی هم در آن زمینه منتشر میشود، اما اغتشاشات اخیر که به بهانه فوت مرحوم مهسا امینی رخ داد از آن دست حوادثی است که ریشههایش پیش از وقوعش در عرصههای مختلف قابل رصد بود. به عنوان مثال شبکه نمایش خانگی طی چند وقت اخیر با سریالهایی که ارائه کرده، مدام بر طبل بدصدای دروغین ظلم به زنان و سرکوب جنسیتی و عدم مراعات حدود و حقوق آنها کوبیده است. مثلاً در سریال شبکه مخفی زنان مشاهده میکنیم تعدادی زن تجددخواه برای کسب هویت زنانه خودشان با شعار زن، قدرت، شکوه به مقابله با حکومت وقت میپردازند! شاید کمی بدبینانه باشد، ولی آیا این همزمانی اتفاقی است؟!
آیا میتوان توقع داشت که جوان و نوجوان کشور با قهرمان سریال یاغی همذاتپنداری نکند و آن همه خشونت تئوریزه شده در آن سریال را برای خودش، آنهم وسط خیابانهای شهر بازآفرینی و بازسازی نکند؟!
آیا زدن ریشه اعتماد جامعه نسبت به پزشکی قانونی در سریال خون سرد، آن هم همزمان با فوت مهسا امینی و هنگامی که قرار است نظر تخصصی و نهایی در این رابطه را پزشکی قانونی اعلام کند، اتفاقی است؟! آیا همزمانی پخش سریالی مثل آنتن که در آن موضوعاتی مثل اعتراض دانشجویی به پوشش دختران و سرکوب مردان برای ادامه تحصیل دختران با کشاندن پای زنان به آشوب و برهنگی و تهییج دانشجویان دختر به بهانه فوت یک دختر دیگر اتفاقی است؟!
آیا مسئولان نظارتی همانند آقایان ساترا در حوزه تحلیل محتوایی آثاری که به آنها مجوز انتشار میدهند، هیچ مسئولیتی ندارند؟!
وقتی سریالهای متعدد شبکه نمایش خانگی و فیلمهای سینما، آثاری با محوریت ظلم مردها به زنان جامعه و سرکوب و خشونت عریان با چاشنی نگاه ضدزن و جنسیتزده را پشت سر هم نمایش میدهند نباید توقع داشته باشیم که بخشی هرچند کوچک از زنان احساس ظلم مضاعف در حق خودشان نداشته باشند، احساس ظلمی که از ابعاد واقعی آن بسیار گستردهتر و بیشتر هم هست!
اگر انتظار مسئولان حوزه نظارت بر محتوا و رگولاتوری شبکه نمایش خانگی و پلتفرمهای ارائه دهنده محتوا این است که هر محتوایی در این مدیوم ارائه شود و تأثیری بر کنش رفتاری و اجتماعی جامعه نگذارد، خیال خامی است که در هنگامه بروز اغتشاشاتی مثل آنچه طی این چند وقت اتفاق افتاد، مشخص و معلوم میشود. از جامعه و جوانانی که محتوای شبکه نمایش خانگی و ویاُدیها و ... را تحت تأثیر تبلیغات ولعآفرینی که با تکیه بر مؤلفههای ادراکی و شناختی طراحی و ساخته شدهاند، دنبال میکنند نمیتوانیم توقع داشته باشیم با قهرمان و پروتاگونیست قصه آنها همذاتپنداری نکند.
قطعاً کسی به دنبال قاتل بروسلی یا تأیید و رد تئوری توهم توطئه نیست، اما واقعیت این است که دستگاههای نظارتی به غیر از سانسورهای بلاوجه و غیرمنطقی که جز هزینهآفرینی برای دستگاه فرهنگی کشور فایده دیگری نداشته، مسئولیتهای دیگری هم دارند که اگر به آنها عمل میکردند امروز شاهد بازآفرینی تصاویر سریالهای شبکه نمایش خانگی در کف خیابانها نبودیم. این همان خشونتی است که سینما غیرمسئولانه به آن ضریب میدهد.