تیم ملی والیبال ایران که استارتش در لیگ ملتهای والیبال انتقادهای بیشماری را به همراه داشت، در ادامه راه توانست با عملکردی قابل قبول از شدت این انتقادها بکاهد، هر چند با وجود کسب شایستگی تمام به دلیل نداشتن تجربه کافی از راهیابی به نیمهنهایی باز ماند، اما به زعم رضا مؤمنیمقدم، کارشناس والیبال و سرمربی تیم جوانان، این نوسانات برای تیمی که به تازگی با تغییرات بسیاری مواجه شده کاملاً طبیعی است و امروز باید عملکرد تیم بیش از نتیجهای که کسب کرده است، اهمیت داشته باشد.
تیم ملی والیبال ایران با وجود راهیابی به یکچهارم نهایی و قرار گرفتن در رده هفتم، شروع قابل قبولی در این دوره از لیگ ملتها نداشت. آیا این افتوخیزها با توجه به تغییرات ایجادشده در ترکیب و روی نیمکت تیم طبیعی بود؟
صددرصد. نوسانات رخداده در لیگ ملتها کاملاً قابل پیشبینی بود. وقتی ستارههایی، چون سعید معروف، غفور و موسوی از تیم جدا میشوند، طبیعتاً تیم دچار یک افت میشود. در کنار این مهم، حضور بازیکنان جوان، لزوم هماهنگی آنها در رقابتها و مسائلی از این دست هم مزید بر علت نوساناتی میشود که در لیگ ملتها شاهد بودیم، به همین دلیل در چنین مواردی باید توقعات خود را در ابتدای کار خیلی بالا نبریم و به کادر و ترکیب جدید زمان بدهیم تا خود را پیدا کنند و بتوانند عملکرد قابل قبولی ارائه دهند؛ اتفاقی که در این دوره از رقابتهای لیگ ملتها به وضوح شاهد بودیم. در هفتههای نخست تیم دچار ناهماهنگی و عدمخودباوری بازیکنان بود، اما رفتهرفته بازیکنان به این خودباوری رسیدند که تکتک آنها میتوانند نسل طلایی آینده و بازیکنان مطرحی باشند و دیدیم که روند بازیها و نتیجهگیریها تغییر کرد.
به نظر میرسید برخی انتقادها در روزهای نخست بیارتباط به استفاده از مربی وطنی در این رقابتها نبود.
استفاده از مربیان خارجی و بهرهمندی از دانش آنها بیشک باعث پیشرفت در هر رشتهای میشود، اما آنچه مسلم است اینکه طی سالهای اخیر، مربیان والیبال هم پای این رشته رشد کردهاند. مربیان ما آن تجربهای را که باید از حضور مربیان خارجی که بهترین و کاملترین آنها ولاسکو بود، کسب کردهاند. این را میتوان حتی در نحوه تمرینات، تکنیک و تاکتیک تیمهای باشگاهی نیز دید. یکی از مهمترین مسائلی که ولاسکو به آن اهمیت زیادی میداد، مسائل روحی- روانی و بحث اعتمادبهنفس بازیکنان در کنار مقوله تمرین و رشد تاکتیکی و تکنیکی بود؛ مسائلی که مربیان داخلی به خوبی از آن استفاده و الگوبرداری کردند، به طوری که صراحتاً میتوان گفت امروز دانش روز مربیان داخلی ما در اندازه چند تیم نخست دنیاست. عطایی مربی بادانشی است و مهمتر از آن نماینده مربیان ایرانی. او ثابت کرد جامعه مربیگری والیبال پتانسیل آن را دارد با به دست گرفتن سکان هدایت تیم ملی به نتایج قابل قبولی دست یابد. شاید در روزهای نخست تردیدهایی در این راستا بوده، اما بیشک امروز دیگر کمتر کسی به استفاده از مربی داخلی برای نیمکت تیم ملی والیبال ایران تردید دارد.
فکر میکنید لیگ ملتها زمان مناسبی برای ایجاد تغییرات در ترکیب تیم ملی والیبال و استفاده از بازیکنان جوان به جای ستارهها و مهرههای تأثیرگذار بود؟
بله. همه تیمها با آیندهنگری در لیگ ملتها حاضر میشوند و ترکیب خود را بر همین اساس انتخاب میکنند که بتوانند با توجه به بازیهای پرتعداد این رقابتها، به آمادگی خوبی برای مسابقاتی، چون المپیک، قهرمانی جهان و رقابتهای دارای رنکینگ برسند. ایران هم از این قاعده مستثنی نبود. ناهماهنگیهای ابتدایی هم دقیقاً به همین دلیل است، اما با توجه به اینکه نسل طلایی و ستارههای تیم ملی پا به سن گذاشتهاند، باید فکری برای جایگزین آنها میشد و لیگ ملتها بهترین فرصت برای ایجاد تغییر در ترکیب تیم ملی و بها دادن به جوانان بود؛ جوانانی که ثابت کردند میتوان روی آنها حساب کرد، هر چند برای کسب تجربه بیشتر به زمان نیاز دارند چراکه معروف، غفور، موسوی و محمودی هم با استمرار حضور در تمرینات و رقابتهای مختلف بود که توانستند تواناییهای خود را نشان دهند و به ستارههای تیم تبدیل شوند.
اما قبول دارید با توجه به برتری ایران مقابل لهستان در هفته سوم، انتظار زیادی میرفت یاران عطایی برای دومین بار در این رقابتها لهستان را کنار بزنند و به جمع چهار تیم نهایی راه یابند؟
بیشک همین طور است. والیبال ما طی سالهای اخیر پیشرفتهای قابل توجهی داشته و توانسته است موفقیتهای بسیاری کسب کند و همین دلیل خوبی است که انتظارات از آن بالا برود، اما نباید فراموش کرد این تیم دستخوش تغییرات بسیار شده، چه در ترکیب و چه روی نیمکت، پس باید به نسل تازه و نفرات جدید فرصت کسب تجربه و هماهنگی را داد. نباید با یک برد خیلی خوشحال و با یک باخت ناامید شد، ضمن اینکه آنچه باعث شد تیم ملی والیبال ایران در بازی نزدیک برابر لهستان از گردونه رقابتها حذف شود و به نیمهنهایی نرسد، عدمتجربه کافی مقابل حریف قدرتمند خود بود. در واقع لهستان با توجه به تجربه بالایی که نسبت به شاگردان عطایی داشت، توانست باخت هفته سوم را جبران و به مرحله بعد صعود کند.
با توجه به آنچه از تیم تغییریافته ایران در لیگ ملتهای والیبال دیدید، فکر میکنید بازیکنان جوان میتوانند جایگزین خوبی برای ستارههای نامدار والیبال ایران باشند تا بیم این را نداشته باشیم که با کنار رفتن پا به سن گذاشتهها والیبال ایران از جمع تیمهای مدعی دنیا کنار میرود.
چراکه نه، البته به شرط اینکه برای کسب تجربه به آنها زمان بدهیم. باید این فرصت را در تمام پستها در اختیار جوانترها بگذاریم که بتوانند توانمندیهای خود را به معرض نمایش بگذارند. بازیکنانی، چون اسفندیار، حضرتپور و توخته که امروز در ترکیب بزرگسالان به میدان میروند، تجربه کسب عنوان قهرمانی جهان را با نوجوانان و جوانان هم داشتند و مهرههای تأثیرگذاری هستند. درست است که برخی، چون معروف تکرارنشدنی هستند، اما در کنار آنها نفراتی، چون اصغر مجرد را هم داریم که میتواند در جوانان و نوجوانان بهترین مدافع جوان شود یا اسماعیلینژاد که در اولین حضورش در لیگ ملتهای والیبال، دومین بازیکن امتیازآور مسابقات میشود. امثال این بازیکنان را در دنیا هم میتوان دید؛ نفرات برتر جوانان و نوجوانان که با راهیابی به بزرگسالان به ستارههای نامداری تبدیل میشوند.
پس به طور کلی میتوان گفت عملکرد تیم ملی والیبال ایران با وجود تغییرات قابل توجه در لیگ ملتها به رغم عدمحضور در بین چهار تیم برتر قابل قبول بوده است. برای ادامه موفقیت و رشد بیشتر این تیم باید چه کرد؟
تیم ملی والیبال ایران عملکرد قابل قبولی داشت، اما برای موفقیت هرچه بیشتر این تیم باید برنامه داشت. حضور در مسابقات پیشرو با آمادگی کامل، حمایت از کادر فنی و تیم و مهیا کردن شرایط برای برگزاری اردوها میتواند کمک شایانی باشد، البته تقویم والیبال جهانی در شش ماه نخست سال آنقدر پر است که دغدغهای نباشد، اما بازیکنان نیز باید در شش ماه دوم سال که در خدمت تیمهای خود هستند، به بهترین نحو تمرین و آمادگی خود را حفظ کنند و مانع از ایجاد مصدومیت شوند، البته حمایت از کادر فنی و ایجاد انگیزههای بیرونی برای مربیان آن نیز از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است که امیدوارم با در نظر گرفتن این مسائل شاهد موفقیتهای هر چه بیشتر تیم ملی والیبال ایران در رقابتهای آینده به خصوص المپیک پاریس باشیم.