کد خبر: 1059711
تاریخ انتشار: ۰۳ شهريور ۱۴۰۰ - ۲۰:۰۳
نگاهی به رمان «زخم داوود»
رامین جهان‌پور

خانم «سوزان ابوالهوی» شاعر و نویسنده فلسطینی، متولد سوم ژوئن سال ۱۹۷۰ است.
او با نوشتن رمان تاریخی «زخم داوود» موفق شد توجه بسیاری از مخاطبان و منتقدان ادبی سراسر جهان را به کتاب خود جلب کند. این کتاب اولین بار در ایران، درسال۱۳۹۴ با ترجمه فاطمه هاشمی نژاد منتشر و تا به حال چندبار هم تجدید چاپ شده است. در پشت جلد کتاب آمده است: «زخم داوود» تا به حال با عناوینی همچون «صبحگاهان» و «زخم دیوید» در ۲۶ کشور دنیا ترجمه شده و در سال ۲۰۰۹ هم جایزه بهترین رمان خارجی را در کشور فرانسه از آن خود کرده است. در جهان، نویسنده این کتاب را علاوه بر اهل قلم بودنش به عنوان یک فعال سیاسی هم می‌شناسند که بنیانگذار یک سازمان غیردولتی به نام «زمین‌های بازی» برای ورزشکاران و خصوصاً کودکان فلسطینی است.
شخصیت اول این داستان دختری روستایی به نام «امل» است که در خانواده‌ای فلسطینی به دنیا می‌آید و مثل خیلی از کودکان آواره و زخم خورده فلسطینی شاهد حمله ارتش اسرائیل به محل زادگاهش است. او در جنگ پدر و مادرش را از دست می‌دهد و به همراه دو برادرش از روستا بیرون می‌روند. در گیرودار جنگ یکی از برادرانش به نام اسماعیل گم می‌شود و یوسف برادر دیگرش با او همراه می‌شود تا از مهلکه کشتار و آتش، جان سالم به‌دربرند. یوسف به مبارزان فلسطینی می‌پیوندد و امل بعد از فراز و نشیب‌های بسیار سر از امریکا درمی‌آورد.
اوکه دختر بااستعدادی است در امریکا به تحصیلاتش ادامه می‌دهد و سال‌ها بعد وقتی به عنوان امدادگر به سرزمینش برمی‌گردد با اتفاق‌های عجیب دیگری روبه‌رو می‌شود. او متوجه می‌شود که برادرش اسماعیل که در کودکی و در کوران درگیری‌ها گم شده بود، توسط یک خانواده یهودی بزرگ شده و حالا تبدیل به یک سرباز صهیونیستی شده است که لوله اسلحه‌اش را به سمت فلسطینیان نشانه رفته است و در واقع گره و چالش اصلی این رمان از همان جا آغاز می‌شود. نویسنده کتاب در مصاحبه‌ای گفته است که شخصیت اصلی رمانش شباهت زیادی به خودش دارد که در کودکی طعم جنگ و آوارگی را چشیده است. او در این کتاب به زندگی چهار نسل از خانواده‌های فلسطینی پرداخته است که سال‌هاست درگیر جنگ با ارتش اسرائیل بوده‌اند. نکته دیگری که نویسنده به آن اشاره کرده و در کمتر داستان‌های فلسطینی دیده شده، خیانت برخی از فلسطینیانی است که با ارتش اسرائیل همکاری داشته و تسلیم امر و نهی‌های آن‌ها شده‌اند.
مترجم این کتاب که از زبان انگلیسی آن را به فارسی برگردانده با تمام زحماتی که متحمل شده است در گوشه‌هایی از این رمان بلند، رسم‌الخط ادبیات و دستور زبان فارسی را رعایت نکرده و از زبان محاوره و عامیانه فارسی استفاده کرده که همین مسئله باعث شده است پرداخت قصه از حالت یکدست بودن خارج شود، طوری که بعضی از پاراگراف‌های متن به زبان کتابی نوشته شده و در بعضی از فصل‌ها هم نثر داستان کاملاً عامیانه شده است.
اگر ما فرض را بر این بگذاریم که متن انگلیسی داستان به همین شکل بوده باز هم قابل توجیه نیست، چون این وظیفه مترجم است که پستی و بلندی‌های متن را به صورت یکدست تحویل مخاطب بدهد. در قسمتی از داستان این گونه می‌خوانیم: «.. زن حامله درویش، گریان و جیغ‌زنان بالای سرشوهرش دوید که در خون می‌غلتید. گلوله به نخاع درویش خورده بود و او را برای همیشه به شکل تکه گوشتی بی‌حرکت درآورده بود...» و در ادامه، نثر از حالت کتابی به عامیانه تغیر می‌یابد: «تا ظهر، کریمه تقریباً نابود شده بود، اما مبارزای فلسطینی زمین و پایگاهشون از دست نداده بودن... مردم خوشحال بودن. فریاد می‌زدن و شعار می‌دادن...».

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار