کد خبر: 1057163
تاریخ انتشار: ۰۸ مرداد ۱۴۰۰ - ۲۱:۰۰
سرانجام پس از ۲۰ سال ایالات متحده و هم‌پیمانش بریتانیا تصمیم گرفتند افغانستان را ترک کنند. جنگی پرهزینه برای آن‌ها و افغان‌ها که طی آن ماشین جنگی امریکا بیش از ۹۸۰ میلیارد دلار هزینه کرد، بیش از ۲۳۰۰ سرباز خود را حین عملیات جنگی از دست داد و نزدیک به ۲۰ هزار و ۶۶۰ سربازش نیز مجروح شدند.
احسان شیخون

سرویس بین‌الملل جوان آنلاین: سرانجام پس از ۲۰ سال ایالات متحده و هم‌پیمانش بریتانیا تصمیم گرفتند افغانستان را ترک کنند. جنگی پرهزینه برای آن‌ها و افغان‌ها که طی آن ماشین جنگی امریکا بیش از ۹۸۰ میلیارد دلار هزینه کرد، بیش از ۲۳۰۰ سرباز خود را حین عملیات جنگی از دست داد و نزدیک به ۲۰ هزار و ۶۶۰ سربازش نیز مجروح شدند. البته بیشترین هزینه را مردم افغانستان دادند؛ بیش از ۶۰ هزار نفر از نیرو‌های نظامی این کشور کشته شدند و تلفات غیرنظامیان نیز بالغ بر ۱۱۰ هزار تن بوده است. اما دلیل این خروج چه بود و در نهایت، وضعیت منطقه چه خواهد شد؟ ابتدا دلایل خروج امریکا را برمی‌شماریم و سپس به نقش‌آفرینی چین، روسیه، ایران و ترکیه در افغانستان خواهیم پرداخت.

الف- ناتوانی در شکست؛ امریکا نتوانست طالبان، القاعده، داعش و سایر گروه‌های پیکارجو در افغانستان را شکست دهد و همچنان از تجربه شکست شوروی و بریتانیا در افغانستان در هراس است. طالبان قدرت فزون‌تری از قبل دارد و در نهایت امریکا مجبور شد با این گروه پیمان صلحی منعقد کند که بر اساس آن همه نیرو‌های امریکایی و ناتو از افغانستان خارج شوند و در مقابل طالبان برای جلوگیری از فعالیت القاعده در مناطق تحت کنترل خود تعهد داد مذاکرات با دولت مرکزی را تا حصول نتیجه ادامه دهد.
ب- پرهزینه بودن حضور؛ تاکنون قریب به یک تریلیون دلار از جیب مالیات‌دهندگان امریکایی برای جنگ افغانستان هزینه شده است.
ج- تبدیل افغانستان به مأمن گروه‌های تروریستی همچون داعش و استفاده از آن‌ها در زمان مناسب.
د- مهار قدرت چین و موازنه‌سازی در برابر آن؛ برخی معتقدند عمده دلیل امریکا از کاهش تعهدات و نیروهایش در افغانستان، عربستان و آلمان، تمرکز بر چین و موازنه‌سازی در برابر آن است.
هـ- بازگشت به سیاست انزواگرایی جهت بازآوری قدرت؛ بسیاری معتقدند امریکا را دیگر نمی‌توان ابرقدرت نامید، زیرا چه در توان نظامی و چه اقتصادی همانند گذشته نیست و رقیب‌هایی همچون چین، روسیه، ژاپن و اتحادیه اروپا هژمونی آن را با چالش مواجه ساخته‌اند.
و- کاهش خطر تروریسم در افغانستان؛ یکی از توجیهات خروج که عمدتاً نهاد‌های امنیتی- اطلاعاتی امریکا آن را اعلام می‌کنند، کاهش تهدید داعش و القاعده علیه امریکا است.
سناریو‌های خلأ
در مجموع اینکه امریکا به بهانه‌های مختلف تصمیم به خروج از افغانستان را عملی کرده، خلأ قدرتی را ایجاد می‌کند که تأثیرات منطقه‌ای برجای خواهد گذاشت.
برای ایران از یک سو خط مشی خروج نیرو‌های مداخله‌گر از افغانستان عملی می‌شود و از سوی دیگر به سبب اشتراکات بالای فرهنگی- اجتماعی، قدرت مانور و نفوذ مطلوبی ایجاد خواهد شد. اما روی دیگر سکه نیز متصور است؛ یعنی افزایش تنش داخلی و فراگیر شدن هرج و مرج در افغانستان. چنین سناریویی می‌تواند منجر به سیل پناهجویان به ایران شود و فرای آن احتمال قدرت‌گیری داعش در افغانستان بسیار بالا خواهد بود که سعی خود را برای ایجاد ناامنی در ایران انجام خواهند داد. برای جلوگیری از این وضعیت دستگاه دیپلماسی تلاش کرده طی گفتگو‌های متعدد با طالبان، فرآیند مذاکرات بین‌الافغانی را تسریع بخشد. همچنین ایجاد محور ایران، روسیه و هند جهت مقابله با هرج و مرج در افغانستان را در دستور کار قرار دهد و در نهایت حمایت از «هزاره‌ها» را جهت مقابله با تروریسم و ناامنی برآمده از قدرت‌گیری داعش برنامه‌ریزی کند.
برای ترکیه که رسالت «امپراتوری عثمانی» را در سر دارد و خود را به عنوان قدرت منطقه‌ای تعریف می‌کند، دخالت در افغانستان و پر کردن خلأ امریکا یک هدف است. برای اردوغان مهم نیست که افغانستان باشد یا قطر یا یمن، مهم این است که فقط حضور داشته باشد. البته ترکیه به عنوان یک بازیگر نیابتی برای امریکا در افغانستان نقش بازی خواهد کرد. این کشور از سال ۲۰۰۱ همراه با ناتو در افغانستان حضور نظامی داشته و سعی کرده با احداث مدارس و مؤسسات فرهنگی جای پای خود در افغانستان را محکم کند.
چین که نسبت به «خروج شتاب‌زده» ایالات متحده از افغانستان اعتراض‌هایی داشت، اکنون به دنبال تقویت محور مذاکرات با طالبان و دولت افغانستان است. چین نزدیک به ۷۶ کیلومتر مرز مشترک با افغانستان دارد، جایی که ایغور‌ها سکنی دارند و هرگونه هرج و مرج در افغانستان بر وضعیت آن‌ها تأثیر می‌گذارد. سرمایه‌گذاری در اقتصاد افغانستان به ویژه منابع معدنی برای چین سود سرشاری خواهد داشت و این مهم جز در سایه ثبات سیاسی- اقتصادی حاصل نمی‌شود. البته طالبان از حضور چین در بخش اقتصادی حمایت کرده و طی مذاکرات با آنها، عدم حمایت خود را از شبه‌نظامیان اویغور اهل استان سین کیانگ (ترکستان شرقی) بار‌ها اعلام کرده است. به هر روی، جنبش اسلامی- استقلال ترکستان شرقی از متحدان طالبان و مستقر در شمال افغانستان است و گروه داعش نیز در دره هندوکش، در نزدیکی چین مستقر است و در گذشته بار‌ها دولت چین را به خونخواهی ایغور‌ها تهدید کرده است. پیشبرد طرح «یک کمربند- یک جاده» در این میان برای چین مهم است. اما چین برای رسیدن به اهدافش نمی‌تواند از هزینه‌های هنگفت برقراری امنیت و ثبات در افغانستان شانه خالی کند و این ممکن است پاشنه آشیل این کشور باشد؛ به این صورت که امریکا، افغانستان را تله به دام انداختن چین جهت موازنه‌سازی تعریف کرده باشد؛ تجربه ۲۰ ساله امریکا در افغانستان و دخالت شوروی در آن گویای این مهم هستند.
درگیر کردن روسیه در افغانستان از اهداف دیگر امریکاست. فعال کردن اسلام‌گرایان تندرو و هم‌مرز شدن طالبان با کشور‌هایی که حیاط خلوت روسیه محسوب می‌شوند، هزینه‌های بالایی برای این کشور خواهد داشت. البته پوتین نیز همانند اردوغان علاقه زیادی برای حضور در کشور‌های منطقه دارد.
نقش پاکستان همانند ایران در وضعیت افغانستان بسیار تأثیرگذار دیده می‌شود، به‌گونه‌ای که اگر این دو کشور قادر به ایجاد یک محور همکاری قوی با طالبان شوند، بسیاری از خط‌مشی‌های طالبان جهت‌دهی خواهد شد و در نهایت با ورود چین و روسیه به این محور، امکان صلح و ثبات در افغانستان به میزان بالایی به وجود خواهد آمد.
در مجموع، خروج ایالات متحده از افغانستان، منطقه را با شرایط ژئوپلتیکی جدیدی روبه‌رو ساخته است که در عین خلق فرصت‌ها، اما تهدیدات بالقوه‌ای نیز به همراه خواهد داشت.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار