کد خبر: 1053156
تاریخ انتشار: ۰۴ تير ۱۴۰۰ - ۲۰:۰۰
نگاهی به چند و، چون سازمان پیشمرگان مسلمان کُرد در گفت‌وگوی «جوان» با سردار علی‌اکبر مداحی
سازمان پیشمرگان مسلمان کُرد در اولین ماه‌های سال ۱۳۵۸ در حالی تأسیس شد که زمان زیادی از تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نمی‌گذشت. این سازمان تا حدود چهار سال به صورت مستقل و البته تحت نظر سپاه فعالیت کرد و سپس در سال ۶۲ در سپاه ادغام شد و رزمندگانش تا پایان دفاع مقدس به عنوان پاسدار از کشور و نظام اسلامی دفاع می‌کردند. در گفت‌وگویی که با سردار علی‌اکبر مداحی از فرماندهان این سازمان انجام دادیم، مروری بر تشکیل و چند و، چون این سازمان داشتیم که در ادامه از زبان وی پیش رو دارید.
غلامحسین بهبودی

سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: سازمان پیشمرگان مسلمان کُرد در اولین ماه‌های سال ۱۳۵۸ در حالی تأسیس شد که زمان زیادی از تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نمی‌گذشت. این سازمان تا حدود چهار سال به صورت مستقل و البته تحت نظر سپاه فعالیت کرد و سپس در سال ۶۲ در سپاه ادغام شد و رزمندگانش تا پایان دفاع مقدس به عنوان پاسدار از کشور و نظام اسلامی دفاع می‌کردند. در گفت‌وگویی که با سردار علی‌اکبر مداحی از فرماندهان این سازمان انجام دادیم، مروری بر تشکیل و چند و، چون این سازمان داشتیم که در ادامه از زبان وی پیش رو دارید.

درایت بروجردی
تشکیل سازمان پیشمرگان کُرد مسلمان با درایت شهید محمد بروجردی معروف به مسیح کردستان صورت گرفت. در کردستان گروه‌های متعددی همچون حزب کومله، حزب رزگاری، چریک‌های فدایی خلق، دموکرات‌ها و... فعالیت می‌کردند. این گروه‌ها خودشان را مدافع خلق کُرد معرفی می‌کردند، اما تفکرات مارکسیستی و جدایی‌طلبانه آن‌ها باعث شده بود عموم مردم کردستان با آن‌ها همراه نشوند. اینجا جای یک سازمان یا گروه که متشکل از مردم انقلابی و مسلمان باشد خالی به نظر می‌رسید. اگر ما دست روی دست می‌گذاشتیم تا جوانان کُرد اسیر تبلیغات این گروه‌ها می‌شدند، به قطع و یقین جنگ در کردستان تا ده‌ها سال طول می‌کشید؛ لذا باید انقلاب، هواداران خود که عامله مردم مسلمان کردستان بودند را در قالب یک گروه یا سازمان متشکل می‌کرد. از سوی دیگر خیلی از مدافعان انقلاب در کردستان با آزار و اذیت گروهک‌ها از شهر و روستای‌شان آواره شده بودند. این‌ها در همان اوایل پیروزی انقلاب به دیدار امام رفتند و گلایه‌های خود از ظلم ضدانقلاب را بیان کردند. این دسته از افراد نیز باید ساماندهی می‌شدند. با چنین دلایلی بود که شهید بروجردی تصمیم گرفت سازمان پیشمرگان مسلمان کُرد را در اوایل سال ۵۸ تشکیل دهد.
شهید محمد فدایی
در خصوص سازمان پیشمرگان مسلمان کُرد و در کنار نام شهید بزرگوار سردار محمد بروجردی، یک نام اهمیت ویژه‌ای دارد؛ «سردار شهید محمد فدایی» اولین فرمانده سازمان پیشمرگان مسلمان کُرد بود که خیلی زود به شهادت رسید. محمد فدایی بچه شهرری و از جمله رزمندگانی بود که همراه شهید بروجردی به کردستان رفت و، چون توانایی بالایی داشت، مورد اعتماد بروجردی قرار گرفت. بعد از اینکه بروجردی تصمیم گرفت سازمان پیشمرگان را تشکیل دهد، مسئولیت این سازمان را برعهده شهید فدایی گذاشت. محمد تنها چند ماه فرماندهی سازمان پیشمرگان مسلمان کُرد را برعهده داشت و اواخر همان سال ۵۸ در درگیری با ضدانقلاب در کامیاران به شهادت رسید. بعد از ایشان بنده فرماندهی سازمان را برعهده گرفتم. من از قبل با حسین برادر بزرگ‌تر شهید فدایی آشنایی داشتم. زمستان ۵۸ به همراه حسین به کردستان رفتیم و آنجا با محمد برادرش آشنا شدیم. محمد از من خواست در سازمان پیشمرگان مسلمان کُرد بمانم و او را در انجام مسئولیت‌هایش کمک کنم. یک ماهی با ایشان بودیم تا اینکه محمد بهمن ماه ۵۸ درگیری با ضدانقلاب به شهادت رسید.
کرمانشاه ۱۳۵۸
با وجود ناآرامی مناطق مختلف کردستان در اولین ماه‌های پیروزی انقلاب و همین طور مهاجرت خیلی از مجاهدان و انقلابی‌های کردستانی به کرمانشاه به دلیل آزار و اذیت گروهک‌ها، برای اولین بار مرکز سازمان پیشمرگان مسلمان کُرد در شهر کرمانشاه تشکیل شد. مرکز آموزشی آن‌هم در پادگان خضرزنده در حومه کرمانشاه بود. این پادگان قبل از انقلاب برای اردو‌های دانش‌آموزی هم استفاده می‌شد. اوایل فقط کرمانشاه میزبان پیشمرگه‌ها بود. بعد‌ها هر شهری دارای ساختمان یا شعبه‌ای برای سازماندهی پیشمرگه‌ها شد و کار سازمان آن‌قدر بالا گرفت که در زمان اوج، حدود ۳۰ هزار رزمنده داشت.
رزمندگان غیور
ستاد مرکزی و کادر اداری سازمان پیشمرگان کُرد مسلمان متشکل از رزمندگان غیربومی بود. باقی امور توسط خود پیشمرگه‌ها انجام می‌شد. خصوصاً امور عملیاتی که شالکه اصلی فعالیت‌های سازمان را تشکیل می‌داد، همگی توسط خود این عزیزان صورت می‌گرفت. از فرماندهان گردان‌ها گرفته تا رده‌های مختلف و فرماندهان عملیاتی و... همگی از نیرو‌های بومی بودند. این سازمان شهدای شهیر زیادی نیز تقدیم کرد که همگی از افتخارات کردستان به شمار می‌آیند. معمولاً گردان پیشمرگه‌ها با دیگر رزمندگان ادغام می‌شد و در گردان‌های‌شان رزمندگان بومی و غیربومی با هم خدمت می‌کردند. عملیات به شکل تلفیقی انجام می‌گرفت تا هم از شناخت منطقه‌ای رزمندگان کُرد بهره ببریم و هم با پذیرش نیرو‌های زبده از رزمندگان غیربومی، استعداد عملیاتی گردان‌ها بالاتر برود. اوایل هرچند سازمان پیشمرگان مسلمان کُرد مستقل بود، اما مسئولیت آن برعهده سپاه قرار داشت. البته با تصویب شورای عالی دفاع قرار شد ما بودجه خودمان را از ارتش بگیریم. جالب است بدانید که چک تأمین بودجه‌مان را شهید صیاد شیرازی به عنوان فرمانده نظامی ارتش در غرب کشور امضا می‌کرد و به بنده به عنوان نماینده سازمان تحویل می‌داد. پیشمرگه‌ها تقریباً مثل نیرو‌های بسیجی بودند و به جهت حضور در جبهه مثل رزمندگان سپاهی یا بسیجی حقوق کمی دریافت می‌کردند.
روحیه پیشمرگه‌ها
شبیه‌ترین رزمنده‌ها به پیشمرگان مسلمان کُرد، همان رزمنده‌های بسیجی بودند که از شمالی‌ترین تا جنوبی‌ترین نقطه جبهه‌ها می‌جنگیدند و حماسه‌آفرینی می‌کردند. پیشمرگه‌ها مانند بچه بسیجی‌های ما کاملاً داوطلبانه و مخلصانه اسلحه به دست می‌گرفتند و از کشور و انقلاب دفاع می‌کردند. اتفاقاً دوستی و الفت بسیاری هم بین بسیجی‌ها، پاسدار‌ها و پیشمرگه‌ها به وجود می‌آمد. به دلیل جو معنوی که در دفاع مقدس وجود داشت، غالباً بین مسئولان و رزمندگان یک رابطه دوستانه و صمیمی وجود برقرار بود، چنین رابطه‌ای نیز بین بنده و برادران همرزم کُردم وجود داشت. با اینکه بنده شیعه هستم و آن‌ها اهل سنت، در نماز جماعت همه اقتدا می‌کردند و برای آن‌ها نهج‌الفصاحه می‌خواندم. خیلی از پیشمرگه‌ها رزمنده‌زاده بودند. چون از کودکی در محیط سخت کوهستان بزرگ شده و اسلحه به دست گرفته بودند، توان رزمی بالایی داشتند و نیاز به آموزش نظامی آن‌چنانی هم نداشتند. تک‌تیرانداز‌های خوبی از بین پیشمرگه‌ها به عمل می‌آمد که کابوس دشمن می‌شدند. واقعاً تماشای رزم پیشمرگه‌ها در میان کوه‌های صعب‌العبور کردستانات دیدنی بود. من چنان تحت تأثیر بزرگمردی این عزیزان قرار گرفته بودم که وقتی دو فرزند پسرم در خلال سال‌های حضور در غرب کشور به دنیا آمدند، نام آن‌ها را محمدامین و محمدرسول گذاشتم. نام‌هایی که بیشتر در میان برادران کُرد مسلمان مرسوم بود.
ادغام در سپاه
تا سال ۶۲ خطه کردستان همچنان آلوده به وجود ضدانقلاب بود و بیشتر رزمندگانی که در این خطه حضور پیدا می‌کردند با ضدانقلاب درگیر می‌شدند. در سال ۶۲ تقریباً خطر ضدانقلاب کمرنگ‌تر شده بود. چنانچه لشکر ویژه شهدا به فرماندهی شهید کاوه هم از سال ۶۲ یا ۶۳ توانست به جبهه جنوب برود و در عملیات آنجا نیز شرکت کند. سال ۶۲ وقتی با پایمردی رزمندگان کردستانی خیلی از اهداف ما در این خطه از کشورمان تأمین شد، فرماندهان تصمیم گرفتند سازمان پیشمرگان مسلمان کُرد را در سپاه ادغام کنند. تا آن زمان این سازمان به شکل مستقل، اما تحت نظر سپاه اداره می‌شد. از این زمان به بعد مقرر شد سازمان به شکل کامل در سپاه ادغام شود. خیلی از پیشمرگه‌ها سپاهی شدند و از آن به بعد به عنوان پاسدار در جبهه‌ها حضور پیدا کردند. این سازمان در زمانی که خیلی از کارشناسان غربی ادعا می‌کردند آتش جنگ در کردستان می‌تواند تا سال‌ها کشورمان را درگیر خود کند، تأسیس شد و با کمک گرفتن از جوانان و مردم مسلمان کُرد توانست فتنه دشمنان و جدایی‌طلبان را دفع کند و کردستان را به عنوان بازوی توانمند کشورمان حفظ کند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار