سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: «طرح فیلمنامه را جوری بنویس که یک سفر خارجی در آن داشته باشیم»، این توصیه خودمانی یکی از تهیهکنندگان ارگانی به فیلمساز جوانی بود که میخواست درباره تولید یک پروژه سینمایی با او مشورت کند. مسئله فیلمسازی در آن سوی مرزهای ایران تنها محدود به حمایتهای ارگانها و نهادها نمیشود و حتی سالها پیش و در دوره رواج فیلمفارسی هم علاقه فیلمسازان ایرانی به حضور در خارج از کشور یا به کارگیری بازیگران خارجی در فیلمها باعث تولید فیلمهایی با حضور بازیگران اهل ترکیه در ایران یا حضور ایرانیها در ترکیه شد.
لوکیشن فقط ترکیه!
سریال جدید شبکه نمایش خانگی با نام «ملکه گدایان» یکی از آخرین نمونههای عشق فیلمسازان ایرانی به ترکیه است؛ سریالی که داستان آن از استانبول در ترکیه آغاز شد؛ سریالی که ادعا شده پیش از محدودیتهای کرونایی فیلمبرداری آن در ترکیه انجام شده است. گویا حتی در روزهایی که ممنوعیتهای کرونایی باعث ممنوعیت سفر به ترکیه برای ایرانیها شده است، قرار نیست تبلیغ غیرمستقیم سفر به این کشور متوقف شود؛ داستانی که یک بار نیز در فصل پنجم سریال «پایتخت» اتفاق افتاد و فیلمساز برای اینکه داستان خانواده معمولی را به مواجهه با داعش بکشاند، یک تور تبلیغاتی کامل برای ترکیه در قالب سریال تولید کرد و حتی پرواز بالنهای تفریحی را در مازندران ایران فیلمبرداری کردند و به نام ترکیه پخش کردند!
علاوه بر «ملکه گدایان» در جشنواره سیونهم فیلم فجر نیز به طور مثال فیلم «کوسه» ساخته علی عطشانی نیز در ترکیه فیلمبرداری شده و حتی فیلمسازان ایرانی به این نکته توجه ندارند که نمایش لوکیشن محدود استانبول در چندین پروژه سینمایی ایرانی مخاطب را دلزده میکند.
دیدار در استانبول!
سینمای ایران بعد از پایان جنگ تحمیلی و روی کار آمدن دولت تکنوکرات، با تغییرات مدیریتی، فرصت مناسبی برای دریافت بودجه و حضور در خارج از ایران پیدا کرد. اولین فیلم مهمی که در خارج از مرزهای ایران ساخته شد، «دیدار در استانبول» بود که همان طور که از نام فیلم مشخص است در ترکیه ساخته شد. این فیلم در سال ۱۳۷۰ تولید شده است. سه سال بعد، یکی از جنجالیترین فیلمهای دهه ۷۰ سینما به نام «آدم برفی» در استانبول ساخته شد؛ فیلمی که در کنار نشان دادن فلاکت ایرانیهای مهاجر و حتی ناامنی ترکیه، در نشان دادن زیباییهای استانبول کم نگذاشته بود. یک دهه بعد از ساخت «آدم برفی»، ایرج قادری هوس فیلمسازی در ترکیه به سرش زد. در سالهایی که هنوز هم ترکیه به عنوان مقصد موقت مهاجران غیرقانونی ایران برای رسیدن به امریکا بود، قادری «آکواریوم» را ساخت و نشان داد که ایرانیهای مهاجر با چه دردسرهایی در استانبول مواجه میشوند. استانبول سالهای بعد باز هم در فیلمهای ایرانی به عنوان لوکیشن ثابت استفاده شد. رضا درمیشیان در اولین تجربههای سینمای حرفهای، فیلم «بغض» را در ترکیه ساخت و باز هم مشکلات جوانان مهاجر ایرانی دستمایه استانبولگردی فیلمسازان شد. علاوه بر فیلمسازان داخلی، فیلمسازان ایرانی خارج از کشور هم برای ساخت آثار ضدایرانی سراغ استانبول رفتهاند. بهمن قبادی در «فصل کرگدن» که در ترکیه و استانبول ساخته نگاه مغرضانهای به انقلاب اسلامی و وقایع انقلاب دارد. ساخت این فیلم در ترکیه باعث اعتراض روزنامه «جوان» به سفیر وقت ترکیه در ایران شد و جالب این بود که سفیر ترکیه حتی نمیدانست در ترکیه چنین فیلمی ساخته شده است! البته پیش از آن فیلم «بدون دخترم هرگز» یکی از شاخصترین فیلمهای ضدایرانی در هالیوود نیز در ترکیه و آنکارا فیلمبرداری شده بود. به نظر نمیرسد علاقه فیلمسازان ایرانی به استانبول و تب فیلمسازی در ترکیه به این آسانی از سر کارگردانان ایرانی بیفتد و شاید مانند توصیه آن تهیهکننده به هر بهانهای راهی به سوی استانبول پیدا کنند تا به نوعی مبلغ مجانی صنعت توریسم ترکیه باشند.