شما مؤسس اولین حوزه علمیه در اروپا هستید. مگر قبل از این حوزه در اروپا وجود نداشت؟
تربیت نیروهای بومی با تلفیق مشروع بین سنتهای دیرین حوزه و بایستههای آکادمیک در جامعه اروپا مهمترین چیز برای ماست وگرنه به لحاظ زمانی اول یا وسط یا آخر بودند مهم نیست. انشاءالله بتوانیم وظیفه خودمان را با فهم عمیق از دین و با توجه به دو عنصر زمان و مکان بشناسیم و از عهدهاش بربیاییم. درباره مؤسس بودن هم اعتقاد ویژهای دارم. مؤسس این حوزه شبانهروزی خود جوانانی هستند که با توفیق الهی و تأیید امام زمان (عج) تشخیص دادهاند که این راه درست است و راه انبیا را به عنوان سبک زندگی خود انتخاب کردهاند و وارد میدان خودسازی و معنویت و خدمت شدهاند و درس میخوانند. امروز برخی از آنها فارغالتحصیل شدهاند و برخی دیگر تدریس میکنند البته همه اینها به برکت روشنگریای است که در عصر حاضر اتفاق افتاده و دین اسلام احیا شد. ما هم خادم این حوزه و جوانان هستیم.
استقبال از حوزه علمیه چگونه بوده است؟
خیلی زیاد. بسیاری از جوانانی که از زندگی یکنواخت غرب دلزده شدهاند میخواهند زندگی معنوی را تجربه کنند. جوانان آکادمی که میتوانستند در بهترین دانشگاهها درس بخوانند و از تسهیلات دولتی بهره ببرند تصمیم گرفتند در حوزه تربیت دینی بشوند و بعد به دانشگاه بروند. طلاب اینجا در مقاطع مختلف درسی هستند. تازه این چیزی است که بدون تبلیغ مناسب و بدون امکانات خاص حاصل شده است و اگر روی آن سرمایهگذاری شود اتفاقات مبارکی رقم خواهد خورد.
الان وضعیت حوزه علمیه در آلمان چگونه است؟
۳۰ طلبه پسر و دختر در محیطی کاملاً اسلامی در ترم قبل مشغول تحصیل بودند. در هفته آشنایی با حوزه هم حدود ۱۸ نفر حضور داشتند و عدد طلاب حوزه به بیش از چهل ۴۰ نفر رسید. برخی طلاب فارسیآموز هستند، چون زبان پایه آکادمی فارسی است و جوانان بومی با زبانهای گوناگون اروپایی و قومی فرهنگی مثل آلمانی، اسپانیایی، انگلیسی، عربی و... ابتدا فارسی یاد میگیرند، چون فرهنگ و گفتمان انقلاب اسلامی و جدیدترین تحقیقات دینی در زمینههای فقهی، کلامی و فلسفی فارسی است؛ البته سال دوم به همه عربی آموزش میدهیم. از دلخوشیهای من تهیه جزوات کتاب «آشنایی» است که متناسب با فضا طراحی شده و باعث میشود تا مطالب در زمان کوتاهتری با عمق بیشتری به طلاب منتقل شود. در کنار آن درسهای سنتی حوزه را هم داریم. هر روز قرائت قرآن، زیارت یاسین و شرح چهل حدیث امام خمینی را هم برگزار میکنیم. همچنین برنامه نمازهای جماعت و حلقه قرآن به همراه زیباییهای هنری قرآن با الحان صحیح خواندن آن برپاست و منبرهایی که توسط خود طلاب برگزار میشود. در ایام عزاداری و اعیاد هم برنامه داریم. از ویژگیهای حوزه این است که همه افراد در ردههای مختلف کار میکنند. هیچ کدام از حوزه دریافتی ندارند؛ برعکس هر کدام به وسع خود مقرری ماهانه برای اجاره بهای ساختمان و مخارج عمومی حوزه پرداخت میکنند. اینجا همه یک خانواده هستیم و در کنار هم به درس، معنویت و کار مشغولیم. طلاب بعد از ظهرها هرکدام سر کاری هستند؛ از همین طریق با قشر زیادی از مردم ارتباط دارند و این تعامل خوبی بین جامعه و حوزه است.
چرا تشیع در اروپا آن گونه که باید و شاید تبلیع ندارد؟
مسائل زیادی در این باره وجود دارد در نتیجه نیاز به تغییرات اساسی در راهبردهاست. باید در مراکز اسلامی نگاههای اداری به نگاههای مردمی و تبلیغ دولتی به کار طلبگی تبدیل شود. بخشی از این تغییرات مربوط به بومیسازی نیروها و پرهیز از نگاه توریستی یا نگاه مدیریت از خارج است و برخی در زمینه استفاده از نیروهای باانگیزه و مخلص و برخی دیگر مربوط به اقتصاد خودبنیان مراکز در اروپاست. در همه اینها برخورداری از نگاه بلندمدت و تکیه بر استعدادهای خدادادی و ظرفیتهای میدان و حقایق موجود حرف اول را میزند. این در حالی است که بهترین ابزار تبلیغ تشیع عناصر نرمافزاری و الگوهای عملی آن است. عناصر نرمافزاری مثل معنویت، عقلانیت، تاریخ حماسی و... الگوهای عملی هم مانند مرجعیت، شخصیتهای علمی و اجتماعی بینالمللی به خصوص شهیدان شاخص. اینها داشتههای مکتب است که باید مورد استفاده قرار گیرد.
این روزها شاهد حوادثی در فرانسه هستیم. وضعیت اسلامهراسی در آلمان چگونه است؟
فضای آلمان به نسبت سایر کشورهای اروپایی متعادلتر است، چون طبق قانون اساسی و باور عموم همزیستی بیشتری وجود دارد؛ در حالی که طبق قانون لائیک فرانسه عناد با دین مشهودتر است. البته آلمان هم اخیراً در حال حرکت از سکولاریته به لائیک شدن است. لابیهای مشخصی کارشان نفرتپراکنی علیه مسلمانان در رسانههاست و ما هم بیسلاح هستیم، قدرت رسانهای ما تقریباً هیچ است تنها سعی میکنیم با اخلاق خوش و رفتاری خوب نگاه آنها را تغییر دهیم و پیشفرضهای غلطی که نسبت به اسلام و مسلمانان دارند را عوض کنیم.
نگاه مردم آلمان به شما به عنوان ایرانی چگونه است؟
ایرانیها جایگاه خوبی در آلمان دارند، دلیلش هم سابقه تاریخی ایرانیان مسلمان است. شخصیتهای علمی، دانشگاهی، روحانیون برجسته، ورزشکاران و... تأثیرگذار بودهاند، اما این همه ماجرا نیست، تبلیغات منفی علیه لابیها را هم باید دید. به همین خاطر نگاه آلمانیها پر از سؤال و ابهام است. ما هم میگوییم هر سؤالی دارید از خودمان بپرسید. امیدواریم بتوانیم حقایق اسلام را عرضه کنیم. مهمترین کار تربیت انسان از میان خودشان است؛ کسانی که اینجا متولد شدند فرهنگ و سبک زندگی مردم اینجا را خوب میشناسند و توانایی تعامل با جوانان را دارند.
ظاهراً مسجد هامبورگ تنها مسجد شیعه ایرانی است که شیعیان ایرانی اروپا میتوانند در آن اعتکاف کنند. دلیل این کمبود مسجد چیست؟
بله تعداد مساجد به نسبت کم است و در بسیاری از مناطق هنوز مرکز مناسبی وجود ندارد. بخشی از این کمبود مربوط به قوانین شهرداریها و بافت اجتماعی است و برخی مربوط به فضای سیاسی فرهنگی لائیک و سکولار و دشمنی لابیهای مختلف که مانع حقوق مسلمانان طبق قانون هستند، اما در عین حال در گذشته هم جمعیت مسلمانان زیاد نبوده یا از نظر مالی و مدیریتی توان بالایی نداشتند. هزینه همین مسجد امام علی (ع) هامبورگ نه به دست بومیان، بلکه توسط مراجع معظم به ویژه آیتالله بروجردی و بعد از ایشان آیتالله میلانی از ایران و مقداری هم کویت تأمین شد. مدیریت آن هم نه با افراد بومی، بلکه توسط افرادی همچون شیخمحمد لاهیجی و آیتالله بهشتی بود. اینجا بسیاری از مسلمانان حقوقبگیر دولت و مستمریبگیر هستند که در شأن جامعه اسلامی نیست. باید مسلمانان را توانمند کرد که از دولت کمک نگیرند. اگر وضع مالی مسلمانان خوب باشد وجوهات شرعی و خمس به سوی مراکز اسلامی سرازیر میشود. این درست نیست که از کشورهای مسلمان با آن وضع نامناسب مالی برای ساخت مسجد به اروپا پول فرستاده شود. باید اگر مسلمانی توانایی مالی دارد انگیزه پیدا کند برای دین خودش هزینه کند چه اینکه دینشناسان هم گفتهاند کسانی که برای دینشان هزینه میکنند در دین محکمتر هستند.
بزرگترین مشکل تازه مسلمانان در اروپا را چه میدانید؟
ساماننیافتگی جامعه اقلیت مسلمان بزرگترین مشکل آنهاست که تازهمسلمانان را تحت تأثیر قرار میدهد. گام اول این است چگونه میتوان به طور مستقیم و دور از پیشداوری به حقایق اسلام دسترسی پیدا کرد. گام دوم اینکه در جامعه اومانیستی چگونه میتوان زندگی کرد که برای تحقق این امر به لحاظ نرمافزاری و سختافزاری به مقدماتی نیاز است. دشواری دسترسی به زندگی پاک، غذای پاک، درآمد پاک، تفریحات پاک و... از مشکلات تازهمسلمانان است.
اگر کسی در داخل ایران بخواهد تبلیغ اسلام برای مخاطبان اروپایی بکند به نظر شما چه نکاتی را باید لحاظ کند؟
در مرحله اول هنر دینفهمی و بعد شناخت صحیح از غرب است. باید تاریخ و فرهنگ غرب را بررسی کرد و انسان خودش را برای این میدان آماده کند آن وقت اگر زمینه حضور پیدا شد هجرت میکند ولی اگر زمینه حضور نیست با نوشتن کتاب یا ترجمه، بازنشر اخبار ویدئویی و سخنرانی و... میتوان کارهای زیادی انجام داد که به دلیل گستردگی فضای رسانهای بازخورد زیادی خواهند داشت. گرچه معتقدم تربیت انسانی حضور فیزیکی میطلبد ولی، چون مشکلات زیادی وجود دارد، لازم نیست همه برای تبلیغ بیایند، مرزهای مجازی خیلی آسان و گسترده است. میتوان خدماتی ارائه کرد و پاسخ به سؤالات داشت. قلبهای پاکی اینجا هستند که به شدن پذیرا هستند.
خاطره جالبی از زمان تبلیغ خود در اروپا اگر دارید، بفرمایید.
یک روز صبح جوانی به دفترم آمد و گفت تازه دیشب متوجه شدم که از نظر ریشه و تبار به مکتب اهل بیت تعلق دارم. به من گفتند مرکز اهل بیتیها هامبورگ است، شبانه حرکت کردم، الان رسیدم. میخواهم بیشتر بدانم. از مسیری طولانی آمده بود. گفتم امام علی را میشناسی؟ گفت نه. گفتم امام حسین را میشناسی؟ گفت نه. منقلب شدم. اعتقاد ما این است که اول باید افراد را به ائمه اطهار وصل کنیم آنگاه معارف اسلامی را برای آنها بیان کنیم. رایانه را روشن کردم، پخش مستقیم از حرم امام رضا را نشانش دادم. گفتم ببین اینجا حرم امام ما در ایران و شهر مشهد است. ما امامانی داریم که مرده و زنده آنها فرقی نمیکند. صدای ما را میشنوند، همین که تصاویر چند ثانیهای را دید منقلب شد و حال عجیبی داشت و اشک میریخت. آن روز برای او جلساتی گذاشتیم و برخی از مسائل ضروری از عقیدتی تا فروعات را به او یاد دادیم. حالا از طلاب حوزه علمیه است. من را که میبیند در آغوش میگیرد و میگوید حاجآقا شما بابای ما هستید. با شنیدن این حرفها احساس میکنم بارم سنگینتر میشود.