رئیس سازمان ادبیات و تاریخ دفاع مقدس در گفتگو با «جوان»:
ادبیات داستانی یکی از گونههای ادبی است که اگر به آن نپردازیم غفلت کردهایم. ممکن است الان در برخی حوزهها گرایش به خاطرهنویسی زیاد باشد که فقط شامل کشور ما نمیشود و در کشورهای دیگر هم کهنهسربازان و سیاستمداران خاطراتشان را مینویسند. توجه به خاطرهنگاری موضوع بدی نیست.
کد خبر: ۹۷۵۸۴۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۱۲
گفتوگوی «جوان» با جانباز سیداحمد محمودی از رزمندههای بومی خرمشهر
من در خرمشهر صحنههای تکاندهنده بسیاری دیدم. یک بار خانهای با خمپاره دشمن منهدم شده بود. تمام اعضای خانواده که ۱۰ الی ۱۱ نفر بودند به شهادت رسیده بودند. ما که رسیدیم جنازهها را برده بودند ولی تمام اجزای بدنشان روی در و دیوار پاشیده بود. دیدن این صحنه واقعاً تکاندهنده بود
کد خبر: ۹۷۵۴۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۰۹
گفتوگوی «جوان» با آزاده جانباز محمد احمدی دستجردی
بعد از اینکه به ایران برگشتیم، ما را به حرم امام خمینی (ره) بردند. ما فرزندان جانبرکف خمینی پس از سالها اسارت حالا باید جای خالی رهبر و مقتدایمان را میدیدیم و چشمانمان از این داغ بارانی بود و به پهنای صورت اشک میریختیم و دوست داشتیم چشم بازمیکردیم و یک بار دیگر صدای امام و صورت نورانی ایشان را میدیدیم و صدایشان را میشنیدیم
کد خبر: ۹۷۴۸۲۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۰۲
معرفی کتاب همسرداری سرداران شهید
میگفت: «حالا شما امر کن، ما انجام میدیم.» من خجالت میکشیدم. خجالت میکشیدم که موقع راه رفتن پشت سرم بیاید تا کفشهایم را جفت کند. طعنههای دیگران را شنیده بودم که میگفتند آقا ولیالله کفشهای این جوجه را برایش جفت میکند
کد خبر: ۹۷۴۶۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۰۱
مروری بر مجاهدتهای شهید ستوان سوم مهدی جودیثانی بانگاهی به کتاب «سفیر ثامن»
تروریستها پشت سر هم کاتیوشا میریختند و شرایط سختی را برای رزمندگان به وجود آورده بودند. زمین تکهتکه رنگ خون گرفته و گوشهبهگوشه کسی افتاده بود. خبری از سیدمهدی نبود. نیروها به دنبالش میگشتند تا اینکه یکی از رزمندگان با بغض گفت که سید پشت توپ بود و خمپاره درست خورد به ماشین تویوتا، ماشین منفجر شد و سید هم رفت
کد خبر: ۹۷۴۶۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۰۱
گفتوگوی «جوان» با مادر شهید ایوب اسلامینیا، اولین شهید ناجا در سال ۹۷
کارشناسی ریاضی فیزیکش را در دانشگاه سرپل ذهاب گرفته بود. در همان زمان یکی از استادانش به او گفته بود: «تو با این فکر و ذهن قوی که داری برای استاد دانشگاه شدن اقدام کن!» اینها را همان استاد بعد از شهادتش برایمان تعریف کرد. میگفت ایوب متواضعانه لبخند زد و گفت: «من به خدمت کردن برای نظام بیشتر علاقه دارم!»
کد خبر: ۹۷۴۶۴۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۰۱
گفتوگوی «جوان» با پدر شهید «کمال کورسل»، تنها شهید اروپایی دفاع مقدس
اولین باری که مزار شهید را زیارت کردم خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم. حتی دوست داشتم روزها و شبهایم را آنجا بگذرانم. خدا را شکر میکنم که کمال تنها نیست و بین کسانی قرار گرفته که دائماً زیارتش میکنند. حتی چند روز پیش که برای زیارت مزارش رفته بودم دیدم که طلاب حوزه علمیه به زیارت مزار پسرم آمدهاند و خیلی از این بابت خوشحال شدم
کد خبر: ۹۷۴۴۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۳۰
گفتوگوی «جوان» با همرزم و یکی از اقوام سردار شهید حاج احمد مایلی که مهر ۹۵ آسمانی شد
حاجی دنیا را سه طلاقه که هیچ هفت طلاقه کرده بود. با آنکه میتوانست بهترین نوع زندگی را داشته باشد، اما همیشه لباسهای سادهای میپوشید و ماشین قدیمی که داشت را تا آخر عمر عوض نکرد. هدفش فقط خدمت بود. تا آخرین لحظه عمرش به جوانها آموزش داد و هرچه بلد بود به دیگران منتقل کرد
کد خبر: ۹۷۴۰۸۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۸
گفت وگوی «جوان» با خواهر فوتبالیست شهید علی کامرانی
وقتی جنگ شروع شد، علی رفت تا از طریق ارتش اعزام شود. گفتند سنت هنوز به سربازی نرسیده است، بسیجی رفت و در ستاد جنگهای نامنظم شهید چمران مشغول شد. تا زمان شهادتش مرتب به جبهه میرفت و یادم است کمی قبل از آنکه بنیصدر از ریاست جمهوری عزل شود، برادرم به شهادت رسید
کد خبر: ۹۷۳۴۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۳
گفتوگوی «جوان» با زهرا مولایی خواهر خطاط شهید عباسعلی مولایی
سالها خانواده من چشم انتظار آمدن خبری از برادر مفقودالاثرم عباسعلی و خانواده همسرم هم منتظر بازگشت شهیدشان علیرضا زیبرم بودند. سالهای زیادی را درچشم انتظاری گذراندیم. چشم به راه بودیم. هر بار که خبر تشییع شهدای گمنام و تفحص شهدا را میشنیدیم، پیگیر میشدیم که نام شهدایمان درمیان پیکرها هست یا نه؟!
کد خبر: ۹۷۳۴۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۳
ناگفتههایی از زندگی هنرمند شهید مهرداد خلیفه در گفتوگوی «جوان» با برادر شهید
وقتی میخواهیم درباره ناگفتهها صحبت کنیم خیلی چیزها را میتوان از دل جبهه بیرون کشید. در یکی از یادداشتهایش نوشته که کف پوتینش در راهپیمایی شبانه پاره میشود. در گل گیر میکند و کف پوتین کنده میشود. او با پای زخمی یک راهپیمایی ۱۱ کیلومتری تا مقر ادوات لشکر میکند. راهپیمایی در شب با آن وضعیت خیلی کار سختی است
کد خبر: ۹۷۳۳۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۲
فرمانده سپاه شهرکرد در گفتگو با «جوان» از مظلومیت و گمنامی شهید بهزاد قائدی میگوید
همسر شهید تعریف میکرد که یک روز بیرون رفته بودم و دیدم عکس بزرگ حاجبهزاد را در خیابان زدهاند. من تعجب کردم که چرا عکس شوهرم را در خیابان زدهاند. ایشان نمیدانست که مردم شوهرش را میشناسند. همسر شهید میگوید اطلاعات من از شوهرم صفر است و هر چیزی که از ایشان میدانم از صحبتهای دیگران است
کد خبر: ۹۷۳۰۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۰
۱۹ مهر ۵۹ سالروز شهادت اولین شهید مسیحی دفاع مقدس
تقریباً ۲۰ روز از شروع رسمی جنگ گذشته بود و زمانی که شهید زوریک مرادیان در سنگر انفرادی خود برای شلیک خمپاره آماده میشد، هواپیماهای دشمن، سنگرش را مورد هدف قرار دادند و زوریک مرادیان در اثر شدت جراحات حاصل از ترکشهای بمب در منطقه پیرانشهر به شهادت رسید
کد خبر: ۹۷۲۷۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۸
ماجرای کوچه ۷ شهید ورزنه اصفهان در گفتوگوی «جوان» با یکی از رزمندگان این شهر
برخی از این شهدا در کودکی به رسم همسایگی و اینکه در یک مقطع سنی قرار داشتند، با هم دوست و همبازی بودند. همسایههایی که دوستیشان تا شهادت ادامه یافت. احمد سعیدی، عباس خدمتکاری و عبدالصمد رمضانی تقریباً در یک مقطع سنی بودند
کد خبر: ۹۷۲۷۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۸
علی عچرش در گفتگو با «جوان» فعالیت نیروهای امدادی دفاع مقدس را بازگو میکند
هلال احمر در آن روزها چند کار را همزمان انجام میداد. یکی مسئله امداد جبهه بود، دیگری انتقال مردم از شهر به خارج شهر. زنان و کودکان نباید در شهر میماندند و ما کارهای انتقالشان را انجام میدادیم. ایجاد اردوگاه برای مردم هم وظیفه ما بود. وقتی با کمبود دارو مواجه میشدیم از طریق هلال احمر داروها را تهیه میکردیم
کد خبر: ۹۷۲۵۹۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۷
گفتوگوی «جوان» با همرزم شهیدان مجید پازوکی و علی محمودوند از شهدای تفحص
از زمان جنگ تا شهادت، همیشه با هم بودند. دوران جنگ وقتی محمودوند مسئول دسته شد، پازوکی جانشینش شد. وقتی مسئول گروهان شد، شهید پازوکی جانشینش میشد و... همین طور همه جا با هم بودند و در یگان تفحص هم با هم وارد شدند. بینشان رفاقت عجیبی بود
کد خبر: ۹۷۲۲۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۵
کتاب «ما هم هستیم» یک رمان جنگی است که حوادث آن در زمان جنگ ۳۳ روزه لبنان اتفاق میافتد و شاید تنها رمان ایرانی باشد که به این مسئله پرداخته است. این داستان از چند منظر به جنگ نگاه کرده و زوایای روانشناختی آن را مورد توجه قرار داده است.
کد خبر: ۹۷۲۰۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۴
روایتی از شهید مدافع امنیت عبدالله رشیدی بلمیری
آن دانشآموزی که در زنگ انشا میخواست در آینده شهید شود، عاقبت به آرزویش رسید و آسمانی شد. عبدالله در اولین روز از تیر ۱۳۹۵ در روستای یوسفآباد بخش فهرج کرمان حین تعقیب و گریز خودروی حامل بار قاچاق سوخت دچار حادثه شد و به شهادت رسید
کد خبر: ۹۷۲۰۵۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۴
گفتوگوی «جوان» با جانباز مجتبی حسینی آهویی
روزگار میگذشت و نمیدانستم که شیمیایی در خفا کار خودش را میکند. چند سال پیش مجروحیت شیمیاییام عود کرد و کلیهها، ریه و سلامت جسمیام را از من گرفت. اکنون تا حد زیادی بدنم از کار افتاده است. مدتی پیش هم که دوست و همرزمم ابوالفضل گونهفراهانی به شهادت رسید و داغ مرا که رسیدن به سعادت شهادت است، تازه کرد
کد خبر: ۹۷۱۹۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۳
من و محمود امینی همسایهمان توی این ترس شریک بودیم. قول و قرارها را گذاشته بودیم تا هر طور شده برای بار اول به جبهه جنوب اعزام شویم. خبر نداشتیم که تصمیم با ما نیست. تقسیممان میکنند و امکان دارد به هر جایی منتقل شویم.
کد خبر: ۹۷۱۹۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۳