روایت فرحناز رسولی، همسر شهید سعید قهاری سعید درخصوص تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «همسفر آتش و برف» در گفتوگو با «جوان»
زندگی در پاوه برای ما پر از ماجرا و دغدغه بود، اما من آن دغدغهها را شیرین میدیدم. حاجی سالها یا در حال کار یا درگیری در مناطق کوهستانی، درهها و حتی خارج از شهرها و مرزها بود. ایشان مأموریتهای مختلفی داشت و عملیاتهایی را در شهرهایی اطراف و در نزدیکی مرز ایران و عراق انجام میداد. من آن زمان ۲۴ سال و یک فرزند داشتم. زندگی ما پر از خطر بود. هر لحظه ممکن بود، شهادت پیش بیاید یا حتی اسیر شویم
کد خبر: ۱۳۲۹۵۶۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۸/۲۷
گفتوگوی «جوان» با همسر سردار شهیدالقدس محمدرضا زاهدی در چهلمین روز شهادتش
رفاقت پدر و حاج قاسم به دوران دفاع مقدس باز میگشت. با هم بسیار صمیمی بودند و همدیگر را با نام کوچک صدا میکردند. همان ابتدا حاجقاسم به ایشان در جبهه مقاومت مسئولیت دادند و پدر همه همتاش این بود که با تمام توان از عهده این مسئولیت خطیر بیرون بیاید. شهادت حاجقاسم برای پدر سخت بود. یکی از همکاران پدر میگفت سردار زاهدی بعد از شهادت حاجقاسم میگفت دوستدارم خیلی زود به حاجقاسم ملحق شوم. دوست نداشتند بینشان فاصله بیفتد. رفیق قدیمیاش رفت و پدر نیز به حاجقاسم ملحق شد. پدر ارادت زیادی به سردار قاآنی داشت. او چند مرتبه در مورد سردار قاآنی گفت اگر از من بخواهند که یک پاسدار نمونه معرفی کنم، یکیشان همین سردار قاآنی است.
کد خبر: ۱۲۲۸۴۸۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۳
گفتوگوی «جوان» با فرزند سردار شهید عبدالحسین برونسی به مناسبت سالگرد بازگشت پیکرش در اردیبهشت ۱۳۹۰
بعد از تشییع پدرم، پیکرش را در همان مزاری دفن کردیم که اردیبهشت سال ۱۳۶۴ به صورت نمادین سنگی برایش گذاشته بودیم. پدرم به حضرت زهرا (س) خیلی ارادت داشت. برای همین پیکرش مقارن با شهادت حضرتزهرا (س) در ۱۷اردیبهشت سال ۱۳۹۰ به وطن برگشت و با استقبال مردم تشییع شد
کد خبر: ۱۲۲۶۸۵۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۲
روایتی از سردار شهید عباس شعف فرمانده گردان میثم در عملیات فتح خرمشهر از زبان خواهرش
عباس طبق اظهارات همرزمانش فردی دلیر، بیباک و اهل توکل به خدا بود. در تمام عملیاتهای شناسایی هیچ نوع سلاحی با خود حمل نمیکرد. فقط تسبیح در دست داشت و میگفت: این سلاح من است. کوچکترین حرکتی که حاکی از خودنمایی باشد از خودش بروز نمیداد.
کد خبر: ۹۵۶۹۸۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۹