کد خبر: 983593
تاریخ انتشار: ۰۸ دی ۱۳۹۸ - ۰۲:۱۱
حسن روانشید*
سرويس فرهنگ و هنر جوان آنلاين: آن زمان که رئیس اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان کشور طی نامه‌ای به دکتر شریفی وزیر آموزش‌وپرورش در نیمه اول دهه ۵۰ نوشت و به او متذکر شد تا حداقل به خاطر حفظ حرمت و پاس نهادن خدمات بی‌دریغ و چندین ساله مرحوم مسیح ثقفی در عالم نشر مدرسه‌ای به اسم او نامگذاری شود، درست یک سال از فوت یا به عبارتی شهادت این بزرگمرد فرهنگ و ادب در اصفهان می‌گذشت که به دلیل نشر کتاب‌های مذهبی و به‌خصوص نقطه‌نظرات آیت‌الله روح‌الله موسوی خمینی در راه‌پله‌های زیرزمین انتشاراتی خود در خیابان سپه اصفهان به طرز مشکوکی از دنیا رفت. مرگ جان‌خراش این اسطوره نشر در سن ۵۰ سالگی و درحالی‌که تمامی این دوران را وقف کتاب و کتابخوانی و تولید آن کرده بود، جامعه را به حیرت و تعجب واداشت تا جایی که مجتهدان، استادان، شعرا، نویسندگان و فرهیختگان زمان ازجمله مجتهده امین «بانوی ایرانی»، جلال‌الدین همای، حاج محمدعلی روضاتی، اسماعیل نواب صفا، بی‌ریای گیلانی «شیدا»، حسین زرین‌فر، امیرقلی امینی، منوچهر قدسی، دکتر محمدعلی کتابی، محمد صمصامی، علی مجاهد، دکتر واعظ جوادی، حسین مستحسن، دکتر جمال ودیعی، مسیح مدرسی و بدرالدین کتابی در رثای این خدمتگزار فرهنگ و ادب کشور که می‌توان لقب اولین ناشر در دامنه مشاهیر نشر کتاب ایران را به او اطلاق نمود طی مقالاتی جان‌سوز داد سخن دادند. خانه کتاب ایران در سال ۱۳۹۴ کتابی با عنوان مشاهیر نشر کتاب ایران را به یاد مسیح ثقفی منتشر نمود تا مجید غلامی جلیسه در مقدمه آن خدمات این بزرگمرد نشر را سرآغازی برای فراهم کردن تحقیق و پژوهش در این حوزه بداند و خواهان آن باشد تا امکاناتی فراهم شود که نقش اینگونه ناشران معدود قدیمی برای جامعه فرهنگی ایران هویدا گردد. امروز که نزدیک ۴۵ سال از خاموش شدن شمع وجود پربرکت این بزرگمرد در دامنه تولید کتاب و محتوای فرهنگی کشور می‌گذرد بد نیست یادی از او شده تا نسل‌های فعلی بهتر بدانند برای اشاعه فرهنگ چه کسانی گام برداشته‌اند.

مسیح ثقفی در سال ۱۳۰۳ خورشیدی در محله احمدآباد اصفهان و کوی ملک‌الاطبا و در خانواده‌ای اهل علم و فرهنگ پا به عرصه وجود نهاد. پدرش ابوالحسن ملک‌الاطبا و پدربزرگش میرزا عبدالکریم سلطان‌الاطبا از طبیبان مؤمن و حاذق زمان خود بودند. مسیح در سن ۱۳ سالگی پدر خود را از دست می‌دهد و مواجهه با مشکلات زندگی او را از به پایان رساندن تحصیلات دوره دبیرستان بازمی‌دارد. او در سال ۱۳۲۶ ازدواج کرده که حاصل این وصلت چهار فرزند است که اینک یکی از دختران آن مرحوم انتشارات ثقفی را همچنان سرپا نگه‌داشته و فرزند پسر بخش ملزومات و ماشین‌آلات اداری این مؤسسه را در طول این سال‌ها مدیریت می‌کند.

مسیح ثقفی در سال ۱۳۱۶ و پس از درگذشت پدر به‌عنوان شاگرد در یک کتاب‌فروشی سنتی مشغول به کار می‌شود و بعد از چندین سال تلاش به‌واسطه عشق شدید و علاقه مفرطی که به انتشار داشته و به همراه حُسن سلوکی که با جامعه پیدا نموده ایجاد انتشارات ثقفی را کلید می‌زند. دهه ۲۰ شمسی کتاب‌فروشی ثقفی پایگاه امن و آرام برای کسانی بود که همچنان دل در گرو دین‌مداری خود داشتند؛ درواقع این محفل انس نخستین کتاب‌فروشی مدرن در شهر اصفهان به شمار می‌رفت که متقاضی می‌توانست آخرین نسخ چاپ شده را در آن پیدا کند که شاید بتوان ادعا کرد زمینه تأسیس دانشگاه اصفهان در کوی شاهزاده ابراهیم در محافل همین کتاب‌فروشی فراهم گردید. حُسن اخلاق مرحوم مسیح ثقفی نیز خود یک جاذبه برای حضور بیشتر علاقه‌مندان در این کتاب‌فروشی بود. استقبال بی‌نظیر علاقه‌مندان در دهه ۴۰ آن مرحوم را متقاعد نمود تا شعبه دیگری از مرکز فرهنگی خود را با نام کتاب‌فروشی نیما در خیابان چهارباغ عباسی دایر کند که بار‌ها مورد هجوم ساواک قرار گرفت و سه بار متوالی تعطیل شد و کارمندان آن زندانی شدند. دلیل اصلی این تهاجم‌ها انتشار پشت پرده رساله حضرت آیت‌الله خمینی و کتاب‌های دکتر علی شریعتی در آن بود.

مسیح ثقفی که طی این سال‌ها به مردی خودساخته و آراسته به فضایل و کمالات اخلاقی رسیده بود با پشتکاری کم‌نظیر و ناگفتنی و همتی بلند و بی‌نظیر توانست شبانه‌روز خود را وقف انتشار نموده و طالبان آن را از سراسر کشور به‌سوی اصفهان بکشاند. استاد حسین زرین‌فرد در خاطرات خود نوشته است: «یکی از کارکنان کانون انتشاراتی آن مرحوم می‌خواسته است عروسی نماید و احتیاج به گرفتن وام داشته است، آن مرحوم صادقانه به او می‌گوید: به چشم، شما چکی از یکی بگیرید و در ازای وامی که از من می‌گیرید بدهید به من و این کار انجام می‌گیرد. آن مرحوم بعد از چند هفته صاحب چک را طلب می‌کند و می‌گوید: امانتی شما نزد من است و می‌خواهم آن را تحویلتان بدهم. آن شخص از همه‌جا بی‌خبر در فکر فرو رفت و متحیر شد و پرسید: کدام امانت؟ و مرحوم چک را به او داد و گفت: گیرنده این چک از شما حالا دیگر دینی به من ندارد.» کارکنان این مؤسسه نشر در پناه توجهات مسیح ثقفی هرکدام توانستند ضمن ادامه تحصیل به مقامات عالی ازجمله مدیریت کارخانه ذوب‌آهن ایران، عضو شورای اسلامی شهر، وزارت صنایع و معادن یا ایجاد مؤسسات نشر و کتاب‌فروشی برسند و استادان بزرگی همچون دکتر عبدالباقی نواب از مریدان مکتب او بودند. بزرگ‌ترین دغدغه طول عمر مسیح ثقفی تأمین به‌موقع کتاب‌های درسی دانش‌آموزان و دانشگاهیان قبل از آغاز مهر بود و تقدیم یک جلد از هر انتشار به استادان دانشگاه مربوط به آن درس که هم‌اکنون در کتابخانه‌های شخصی به‌جامانده از آن‌ها موجود است.

حاصل تمامی این سال‌ها در دامنه نشر ۱۳۵ جلد کتاب نفیس و ارزشمند بود که تعدادی از آن‌ها ترجمه آثار معروف جهان است و هم‌اکنون در حوزه‌های علمی و دانشگاه‌ها به‌عنوان مراجع استفاده می‌شود. از ثقفی که یکی از یگانه‌های تلاشگر در دامنه نشر کشور بود می‌توان به‌عنوان ستونی ارزشمند برای فرهنگ و هنر پایتخت تمدن اسلامی ایران یاد کرد که متأسفانه هیچ‌یک از متولیان پس از فوت شهادت‌گونه او به سراغ میراث ارزشمند به‌جا مانده‌اش نرفتند تا آن را به بنیادی تبدیل کنند درحالی‌که فرزندان خلف این بزرگمرد ادب به رغم فشار‌های سنگین اقتصادی هنوز هم نوستالژی مؤسسه را در خیابان قدیمی سپه و مقابل کاخ چهلستون پابرجا نگه داشته‌اند تا میعادگاه نویسندگان و علاقه‌مندان به کتاب و کتابخوانی همچنان زنده باشد. شاید اگر وزارتخانه‌های فرهنگ و ارشاد اسلامی و میراث فرهنگی دست‌به‌دست هم داده و فارغ از تمامی اختلافات ضمن تدوین برنامه‌ای به سراغ آثار به‌جامانده از اینگونه بزرگان بروند و به زنده ساختن آن‌ها بپردازند بشود از قِبلشان گردشگری مطالعاتی را نیز به درمانی افزود و راهکار‌های تازه‌ای به‌منظور کسب درآمد‌های پایدار پیدا کرد.

*روزنامه‌نگار پیشکسوت
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار