سرویس اندیشه جوان آنلاین: در زمینه تمدنپژوهی یکی از سؤالاتی که ذهن اندیشمندان مختلف را درگیر خود کرده است، مسئله عناصر مؤثر در شکلدهی یک تمدن است. عموم تمدنها دارای دو سری مؤلفه انسانی شامل عدالت، پایداری، علم و … و مؤلفههای غیرانسانی شامل کشاورزی و صنعت هستند. در این یادداشت تلاش میشود تا نقش دین و به خصوص نقش انبیای ابراهیمی در ساخت عناصر شکلدهنده یک تمدن بررسی شود.
نفی نقش انبیا در تمدنسازی یکی از مشهورات تاریخنگاری غربی در عصر معاصر است تا جایی که عدهای حتی دین را معادل رهبانیت و تمدنستیز معرفی کردهاند. این در حالی است که انبیا علاوه بر بعد نظری تمدن نقش ویژهای حتی در بعد فیزیکی تمدنهای زمان خود داشتهاند. برای نمونه حضرت ابراهیم چندین سال در مصر نجوم تدریس میکرد و رشد این مؤلفه در تمدن مصر از ثمرات زحمات حضرت ابراهیم است. همچنین حضرت یوسف در تمدن مصر یک تشکیلات بزرگ اداری راه انداخت و این علاوه بر تغییرات در سبک معماری و ساخت سیلو برای آن تمدن است. از طرف دیگر حضرت داوود و سلیمان هم در صنعت ریختهگری نقش ویژهای داشتند. سخن از عدل و علمآموزی یکی از معارف تمام ادیان الهی بوده است. تمدن مدنیت متکامل و گستردهترین سطح هویت فرهنگی است. در شمار عوامل تمدنساز موارد زیر را ذکر کردهاند:
۱- اراده برتر: عامل اصلی تمدنساز وجود فکر و اراده برتر انسانی است. مسئلهای که انبیا با تعالیم خود به دنبال تحقق آن بودهاند.
۲- هجرت و مهاجرت: بیشتر تمدنهای مهم هجرتی بزرگ در دل خود داشتهاند. برای نمونه هجرت قوم آریایی به ایران، هجرت رسول خدا به مدینه و هجرت مردم اروپا به امریکا سه نمونه از هجرتهای تمدنساز بشر بوده است. البته علاوه بر مهاجرتهای تمدنساز مسئله توجه به سرزمینهای تمدنخیز هم بسیار مهم است. از جمله هجرتهای مهم دیگر را پیامبران تمدنساز ابراهیمی از جمله خود حضرت ابراهیم، یوسف، موسی و رسول گرامی اسلام داشتهاند.
مسئله مهم بعدی پرسش از ارکان تمدن و نقش انبیا در تأمین این ارکان است. علم اولین و مهمترین بعد یک تمدن تلقی شده است به گونهای که در فرهنگ لاتین تمدن متضاد جهل معنا شده است. علم وحی و علم الهی مهمترین مؤلفهای است که انبیا برای تأمین این بعد نرمافزاری تمدنها ارائه کردهاند. دومین رکن تمدن را نظم و قانون دانستهاند. شریعت مدون انبیا برنامهای در راستای پوشش این رکن تمدن بوده است. امنیت از دیگر ارکان تمدن است و در گفتمان انبیا جهاد عنصری است مهم و اساسی برای تأمین این رکن از تمدن. علاوه بر این تعاون و همکاری از دیگر ارکان شکلگیری یک تمدن است و این در حالی است که مسئله تعاون بر خیر از آموزههای تأکید شده انبیاست که در قرآن آیاتی هم به آن اختصاص داده شده است. آزادی پنجمین رکنی است که برای یک تمدن ذکر شده است. طرح مسئله آزادی معنوی از سوی انبیا طرحی است که برای تأمین این لایه از تمدن پیشنهاد شده است. بنابراین ادیان در بعد نرمافزاری نه تنها تمدنستیز نیستند بلکه خود از بزرگترین تأمینکنندگان لایه نرمافزاری تمدنها هستند.
مدیریت سیاسی و توزیع قدرت اجتماعی یکی از مسائل مهم در تمدن است. دخیل شدن انبیا در مناسبات قدرت برای هدایت جامعه به خیر همیشه عنصری بوده است که دوگانههای حق و باطل را در تمدنها ایجاد میکرده است وگرنه انبیا تا قبل از بعثت خود هم انسانهای خوبی بودهاند، اما دشمنیها و جبههبندیها همیشه بعد از بعثت به علت درگیر شدن انبیا در عرصه مدیریت جامعه اتفاق میافتاده است. تکیه انبیا در این جدال بر دو عنصر خداوند و در طول آن مردم بوده است و در مقابل دشمنان آنان هم اشراف و صاحبان منفعت قوم که در قرآن از آنان به عنوان ملا نام برده میشود بودهاند. سوای این درگیر شدن در مناسبات قدرت تعدادی از انبیا قدرت محرک جامعه بودهاند و حکومت در اختیار آنان قرار داشته است. برای مثال حضرت یوسف، داوود، سلیمان و رسول گرامی اسلام از جمله این انبیا بوده است. مشاهده کارنامه این انبیا به خوبی نشان میدهد که دین به هیچ وجه معادل رهبانیت نیست و هرگز نمیتواند تمدنستیز باشد چراکه خود قرین و همراه تمدن بوده است. به گواهی تاریخ عمده انبیای الهی و ادیان بزرگ در منطقهای به وجود آمدهاند که تمدنهای بزرگ وجود داشته است. این خود دلیلی است مبنی بر آنکه یا این تمدنها تحت تأثیر این ادیان ایجاد شدهاند یا مقدار زیادی از رشد خود را مرهون تلاش انبیا بودهاند. انبیا در مبارزات خود تنها دنبال هدایت فردی نبودهاند بلکه هدف اصلی گرفتن فرمان مدیریت تمدن از اشراف و سپردن آن به مظلومین از مردم بوده است. این الگوی حاکمیت مردمی پایگاهی است که انبیا از طریق آن پا در مبارزه میگذاشتند.
مسئله حاکمیت مستضعفین مهمترین طرحی است که انبیا از قدیم در بعد سیاسی تمدن داشتهاند. ساخت امت واحده و متحد از مردم که یکی از ملزومات ایجاد تمدن است از جمله کار ویژههای مهم هر پیامبر الهی بوده است. البته در میان انبیا سطح مأموریتها متفاوت بوده است. گاهی بعضی از انبیا تنها مأمور هدایت خانواده خود بودهاند و گاهی برخی همچون یوسف نبی وارد عرصه خزانهداری تمدن مصر شده و اصلاحات اقتصادی را از آنجا آغاز و سپس وارد سیستم توزیع ثروت و غذا در جامعه شده و آن را مدیریت میکند. در میان انبیا بنیاسرائیل پنج پیامبر الهی یعنی یوسف، داوود، سلیمان، موسی و رسول گرامی اسلام برنامه خود را اینچنین به صورت تمدنی ریختهاند. برای نمونه داوود نبی که خداوند در قرآن میفرماید که آهن را در دست او نرم کردیم وارد در بخش صنعتی تمدن شده و با توسعه در صنعت ریختهگری و زرهبافی اقدام به تأسیس ارتشی نیرومند میکند یا حضرت موسی با بسیج بنی اسرائیل بزرگترین مهاجرت تمدنساز تاریخ را به سمت سرزمین موعود این قوم رقم میزند. در مثال دیگر سلیمان نبی هم با ساخت عبادتگاه مسجد الاقصی تحولی شگرف در معماری عصر خود ایجاد میکند. وی قاعده حکمت را در مورد معماری به کار میگیرد و با خلق اثری همچون مسجد الاقصی تعلیمات وحی را در معماری پیاده میکند. این کار نشان میدهد که انبیای الهی از عمیقترین لایههای انسانی تمدن تا ظاهریترین ابعاد تمدن یعنی معماری دخل و تصرفهای فراوان ایجاد کردهاند. ارابه یکی دیگر از اختراعاتی است که این نبی الهی در ساخت ارتش خود فراوان آن را به کار میگیرد. رسول گرامی اسلام هم که با هجرت تمدنساز خود از مکه به مدینه زمینه تبدیل نهضت اسلامی به دولت و نظام اسلامی را فراهم کرد و این خود بنیانی مستحکم برای تمدن اسلامی در قرون آینده شد.