دیر زمانی است که ملل، فرهنگها و ادیان توحیدی، صلح و عدالت را به عنوان بخشی مهم از شاخصهای زندگی متعالی انسان و جامعه بینالمللی مطالبه کرده و بشریت را به این مسیر فراخواندهاند، اما در عمل، به همان میزان که مطالبه این ارزشهای مشترک بشری و ادیانی تقویت شده، ظلم و بیعدالتی هم در برخی نقاط جهان به ویژه توسط برخی بازیگران تشدید شده است. ساختارهای جامعه بینالمللی معاصر که جدیترین دوران سیاست زدگی را تجربه میکنند، در ایجاد شالودههای یک صلح جهانی عادلانه و ماندگار عاجز ماندهاند بلکه گاه به دلیل تصمیمات معطوف به منافعی معین، بر عمق بحرانهای منطقهای و جهانی میافزایند. ۲۱ سپتامبر مصادف با ۳۰ شهریور روز جهانی صلح است. در همین زمینه با دکتر علی خندقآبادی عضو شورای راهبردی مجمع جهانی صلح اسلامی گفتوگو کردهایم.
حق صلح؛ شعاری که شعار باقی خواهد ماند
شعار امسال سازمان ملل «حق بر صلح به مناسبت هفتادمین سالگرد اعلامیه جهانی حقوق بشر» است. خندقآبادی در مورد اینکه تا چه حدی این شعار محقق خواهد شد، میگوید: فلسفه تشکیل سازمان ملل، همکاری و تلاش ملتهای عضو برای تحقق صلح جهانی بود. متأسفانه عملکرد این سازمان نشان داده است این هدف، در پس نفوذ دولتهای مستکبر و ظالم رنگ باخته است. مروری اجمالی به وقایع دهههای گذشته این موضوع را اثبات میکند. او در ادامه از وقایع این دهه نام میبرد: جنایات رژیم صهیونیستی در فلسطین، جنگ تحمیلی هشت ساله، اشغال افغانستان و عراق توسط امریکا، کشتار مسلمانان در میانمار، جنایات عربستان در یمن، تسلیح و تأمین مالی تکفیریها توسط دولتهای جنایتکار منطقه و امریکا و عدم کارایی سازمان ملل در این مدت، عدم کارایی این مجموعه را نشان میدهد. تنها در قضیه یمن، با تهدید عربستان مبنی بر قطع کمکهای مالی به سازمان ملل، دبیرکل آن بیشرمانه رأی خود را پس گرفت، بنابراین این شعار در حد همان شعار باقی خواهد ماند و باید فکر دیگری کرد.
لزوم آگاهی دادن به مردم و فعال کردن کنوانسیونهای حقوق بشری
خندقآبادی در مورد الزامات برقراری صلح معتقد است که دیگر این الزامات دست دولتها نیست: الزامات برقراری صلح در جهان، دیگر در دست دولتها نیست. در این صورت باید به گروههای مرجع در سطح بینالمللی و هم اندیشی بین مجموعههای همفکر مراجعه کرد. خوشبختانه با بهرهگیری از فضای مجازی و فرامرزی بودن ارتباطات، این امکان به سهولت قابل انجام است. او در همین زمینه با اشاره به اینکه اکنون ظلم زورمندان به ملتها با امکانات رسانهای افشا میشود، میافزاید: آنچه لازم است انجام پذیرد آگاهی دادن به مردم و آموزش دادن افکار عمومی است به اینکه باید تسلیم ظلم نشد و باید در برابر ظلم ظالمان قیام کرد. وی در همین زمینه میگوید: باید کنوانسیونهای حقوق بشری را فعال، نقایص آن را برطرف و با استفاده از ساز و کارهای موجود، مواد آن را اجرایی کرد.
عضو شورای راهبردی مجمع جهانی صلح اسلامی در مورد نقش نخبگان در این آگاهی بخشی میگوید: اصولاً هدایت افکار عمومی و ملتهای تحت ستم، تنها از طریق گروههای مرجع اعم از نخبگان، متفکران، هنرمندان، اساتید دانشگاهها و همفکری بین ادیان توحیدی امکان تحقق دارد. ویژگی این مجموعههایی که رهبری فکری مردم را به عهده دارند و مورد اعتماد افکار عمومی هستند، این است که میتوانند با آگاهی دادن و هدایت، مردم را به مقابله فراخوانند تا در پرتو احقاق حق ملل، صلح برقرار شود. او با اشاره به فلج بودن سازمان ملل متحد در تحقق صلح میگوید: دولتهای ضعیف عضو و نمایندگان حاضر در سازمان ملل یا به خاطر کمکهایی که دولتهای بزرگتر به ایشان میکنند یا به دلیل حفظ منافع گروهی و حتی فردی، تسلیم رأی ابرقدرتها هستند. دکتر خندقآبادی در مقام مثال در این موضوع به جنگ ایران و عراق اشاره میکند: موضوع حقانیت جمهوری اسلامی ایران در جنگ تحمیلی هشت ساله از ابتدا بر همگان روشن بود، اما امریکا و شوروی و برخی دول اروپایی از نفوذ خود روی دولتهای ضعیفتر استفاده کرده و اجازه نمیدادند تا دولت بعثی عراق به عنوان متجاوز معرفی شود.
موانع تحقق صلح در جهان
دکتر خندقآبادی مهمترین موانع تحقق صلح را اینگونه توصیف میکند: دول پیروز و ابرقدرتهای شرق و غرب که منافع سرمایه داران و مستکبران را تأمین مینمایند، زیرساختهای مجموعههای بینالمللی و ساز و کارهای اجرایی در همکاری و همفکری بین ملتها را یا ضعیف بنا نهادهاند یا با استفاده از ضعف کشورهای فقیر که دائما نیازمند کمک ابرقدرتها هستند، کاربرد نهادهای بینالمللی را به حداقل رساندهاند.
او نفس وجود حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل و نمایندگی دائمی پنج قدرت بزرگ در این مجموعه را بهترین مثال در این زمینه عنوان میکند. وی سپس برجام را مثال میزند: موضوع برجام را ملاحظه کنید. ملتی با بهرهگیری از حق قانونی خویش به دنبال استفاده از انرژی هستهای برای اهداف صلحآمیز است. چند دولت غربی برای استثمار این ملت بزرگ، از همین نهادها و ساز و کارهای قانونی که هدایت آن به عهده خود ایشان است، رسماً زور میگویند و هیچ کس یارای مخالفت با آنها را ندارد. اگر نبود، تدابیر مقام معظم رهبری، وجود عوامل بازدارنده از قبیل: قدرت موشکی و نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی که جمعاً امکان مقابله با این زورگوییها را ممکن ساخته است، بدون شک، ما نیز مانند بسیاری از دولتهای نیازمند و فقیر مقهور این چند دولت میشدیم.
او مانع اصلی بر سر تحقق صلح عادلانه را دو عامل ضعف بنیادین دولتهای کوچک و عدم آگاهی ملتها میداند و میگوید: علت گسترده شدن تفکر و اصول انقلاب اسلامی ایران در سراسر جهان القای این معنا در ذهنیت مردم مستضعف بود که میشود برخاست، احقاق حق خود نمود و سرنوشت خویش را به دست گرفت. دشمنان ملتها این باور را در ذهن ملتهای مستضعف القا کردهاند که دائماً نیازمند پشتیبانی و حمایت دولتهای بزرگ هستند و اگر کمبودی دارند آنها باید برای ایشان فراهم سازند، لذا همیشه در سایه برتری مستکبران باید بود. آنچه این باور را نهادینه میکند، به تاراج بردن منابع ملی، مواد اولیه معدنی و برگشت آن به صورت فرآوری شده به همان مردم با قیمت بالا و در نتیجه کنترل صنعت، تجارت و مواد مصرفی با استفاده از جهل مردم و خیانت دولتمردان مرعوب دست نشانده و در سایه بیتحرکی و خمودگی رهبران فکری و الیتها، فضا را برای ادامه استثمار و استضعاف ملتها فراهم میسازد.