
تيم ملي نياز به يك مربي مدير و كاربلد دارد. از همان ابتدا هم گزينهاي مثل آناستازي به درد تيم ملي ميخورد نه كواچ. عملكرد كواچ در اين مدت ضعيف بوده و حالا براي جبران بايد تيم ملي به دست كسي سپرده شود كه تجربه كافي و لازم را براي خارج كردن اين تيم از بحران دارد و آناستازي ميتواند بهترين گزينه باشد. نبايد فراموش كنيم كه در شرايط حساسي به سر ميبريم. امسال، سال المپيك است و ما نسل طلايي واليبال را در اختيار داريم. امسال اگر واليبال ايران نتواند در المپيك شركت كند، رسيدن به اين مهم براي سالهاي بعد به مراتب سختتر ميشود و شايد سالهاي سال بايد براي تجربه آن به انتظار بنشينيم. تيم ملي بعد از ولاسكو به مربي نياز داشت كه بتواند بازيكنان را مديريت كند. بازيكن تيم ملي بايد از سرمربي حساب ببرد. بازيكنان كواچ را قبول ندارند؛ چراكه ميديدند چيز جديدي براي ياد دادن به آنها ندارد. مربي بايد به روز باشد و هر روز نكته جديدي براي ياد دادن داشته باشد. كواچ آن چيزي نبود كه تيم ملي نياز داشت و اكنون بايد از اين فرصت باقيمانده استفاده بهينه و بهترين گزينه را براي هدايت تيم ملي انتخاب كنند. بار فني تيم در زمان كواچ ضعيف بود. براي حل اين مشكل بايد يك مربي باتجربه روي نيمكت تيم ملي بنشيند. آناستازي از اين لحاظ بهترين گزينه است. او شاگرد ولاسكو بوده و ميتواند اين تيم را بار ديگر به زماني برگرداند كه ولاسكو بود. اطلاعات آناستازي به روز است و توانايي آن را دارد كه تيم ملي را از بحراني كه امروز با آن دست به گريبان است، نجات دهد و در راه موفقيت گام بردارد. تيم ملي واليبال ايران توانايي راهيابي به المپيك را دارد. امسال بهترين فرصت براي رسيدن به اين هدف است. واليبال ايران اكنون نسلي طلايي را در اختيار دارد و با آن ميتواند به موفقيتهاي خوبي دست يابد كه مهمترين آن المپيك است و براي رسيدن به اين هدف بايد مربي باتجربه و كاربلدي چون آناستازي روي نيمكت اين تيم بنشيند. مربياي كه مدير باشد، روانشناسي بداند، بتواند بازيكنان را همدل كند و بهترين استفاده را از توانايي آنها ببرد. ضمن اينكه بايد به گونهاي رفتار كند كه بازيكنان از او حساب ببرند و آناستازي همه اين فاكتورها را دارد.
مسعود آرمات/مربي و كارشناس واليبال