محسن مخملباف كه در اوج حمايت هنـرمندان دنيا از فلسطين به اسرائيل رفت و در آغوش رژيم صهيونيستي فيلم «باغبان» را براي ستايش بهائيت ساخت در اظهاراتي جديد گفته كه مجيد مجيدي روحش را به رژيم شيطاني ايران فروخته است!
گستردهتر شدن دايره آوازه جهاني فيلم «محمد رسولالله(ص)» مجيدي كه موفقيتي بزرگ براي سينماي ايران محسوب ميشود براي بسياري كه چشم ديدن اين موفقيت را ندارند، گران تمام شده است. رسانههاي عربي كه منتقد درجه يك فيلم مجيدي بودهاند بهزعم خود تخريب چهره مجيدي را راه جديد مقابله با فيلم اخير او قلمداد كردهاند؛ آنها در تشخيص اينكه چه كسي در اين موقعيت ميتواند كمك حالشان باشد به سراغ گزينه مناسبي رفتهاند؛ محسن مخملباف؛ چهره سينمايي مخالف نظام و البته دوست و همكار سابق مجيدي.
از قضا مجيدي و او همديگر را براي اولين بار در مقابل مجلس شوراي ملي ملاقات ميكنند؛ زماني كه مجيدي جوان در تئاتر فعاليت ميكرد و مشكلاتي كه دامنگير اين حوزه بود او و گروهي ديگر از تئاتريها را به مقابل مجلس شوراي ملي كشاند.
مخملباف هم در همان روز براي تهيه گزارشي از اين تجمع اعتراضآميز به مقابل مجلس رفته بود؛ ملاقات اين دو زمينهاي شد براي همكاريهاي آنها. مجيدي بعدها در فيلم «بايكوت» مخملباف ايفاي نقش كرد و همكاريهاي آنها تا ساخت فيلمهاي كوتاه براي حوزه هنري هم ادامه پيدا كرد تا جايي كه مخملباف در آن با چهرههاي هنري بزرگي آشنا شد؛ نمونهاش مرحوم اميرحسين فردي بود كه پيش از درگذشتش در سال 88 خطاب به مخملباف نامهاي كوبنده را با عنوان «در منجلاب اجانب» نوشت. حالا سالها گذشته است. مخملباف و مجيدي هر كدام راه خود را رفتند.
دوستي و رفاقت آنها در يك نقطه به پايان رسيد. وقتي كه مجيدي در ايران ماند و براي كشورش فيلم ساخت و مخملباف براي رساندن شعارهاي ضدحكومتياش از ايران رفت و شهرت سينمايياش را هم به خاك سپرد.
كارگرداني كه تا قبل از ترك ايران در جرگه چهرههاي ارزشي سينما ايفاي نقش ميكرد ناگهان چهره عوض كرد؛ حتي در روزهايي كه بسياري از هنرمندان و چهرههاي شاخص دنياي علم و هنر همچون «استيون هاوكينگ» براي دفاع از فلسطين و كمپين بايكوت اسرائيل از رفتن به سرزمينهاي اشغالي امتناع ميكردند او به اسرائيل و به آغوش رژيم صهيونيستي شتافت.
به همراه پسرش در محل باغهاي بهايي در اسرائيل به مثابه يك آنونس تبليغاتي براي بهائيت فيلمي به نام «باغبان» را ساخت و سپس در جشنواره اسرائيلي «بيتالمقدس» شركت كرد و در آن عشقش به اسرائيليها را ابراز كرد. حالا او به عنوان كسي كه به سوي اسرائيل و رژيم صهيونيستي غش كرده در مقام انتقاد از مجيد گفته است: «مجيدي روحش را به رژيم شيطاني ايران فروخته، او يك فرصتطلب است.» توهينهاي مخملباف درست در بحبوحه اكران جهاني فيلم «محمد رسولالله(ص)» مجيدي از نظر زماني سنجيده به نظر ميرسند. او در گفتوگو با روزنامه النهار چاپ بيروت گفته است: «برخي كارگردان رژيم ايران هستند و مجيد مجيدي يكي از آنهاست. او دستيار و شاگرد من بود اما خودش را به رژيم فروخت.»
روزنامه « النهار» بارها وضعيت روحي- رواني مخملباف در حين گفتوگو را عصباني توصيف ميكند. مخملباف در بخشي از اين گفتوگو با بيان اينكه موج جديد سينمايي توسط او، عباس كيارستمي و امير نادري ايجاد شده و پس از آن عده زيادي به آن پيوستند، گفته است: «نزديك 20 كارگردان در اين موج سينمايي كه در خارج است، حضور دارند. در مقابل برخي كارگردان رژيم ايران هستند؛ مجيد مجيدي يكي از آنهاست. او دستيار و شاگرد من بود اما خودش را به رژيم فروخت.»
مخملباف چند سال پيش و در حاشيه جشنواره فيلم كن هم توهينهاي صريحي را عليه ملت ايران ادا كرده بود، از جمله اينكه مردم ايران خوابهايشان هم ايدئولوژيك است و عقبمانده هستند؛ توهينهايي كه مرحوم فردي در پاسخ به آن، اين جملات كوبنده را نوشت: «هيچ وقت نتوانستم تو را جدي بگيرم، چه آن زمان كه جماعتي پشت سرت راه ميافتادند و هي برادر مخملباف، برادر مخملباف بهت ميگفتند و نه حالا كه شدهاي موسيو مخملباف. تو هيچ كدام از اينها نيستي، تو فقط محسني، محسن مخملباف. با تمام جيغ و دادهايت، اين در و آن در زدنهايت، آوارگيهايت، دربهدريهايت، تو همان يهودي سرگرداني هستي كه ناگزير بايد به ارض موعودت بروي و كنار دست قصابان اسرائيلي پادويي كني و برايشان حرفهاي بامزه بزني يا به تعبير ضدانقلابيون سلف، مهمل ببافي، چيزي بالاتر اين نيستي.»