
در هياهوي اتفاقات ريز و درشتي که در سالهاي اخير سينماي ايران را به خود مشغول کرده تا اينجا با دو دسته سينماگر روبهرو بودهايم؛ دسته اول آنها که به دليل محافظهکاري از نقد اوضاع سر باز ميزنند و صرفاً تماشاگر اتفاقاتي هستند که در حال رخ دادن است.
اين سينماگران که اغلب در دامنه سني 50 سال به بالا هستند به دليل آنکه گمان ميکنند هرچه کمتر حرف بزنند و کمتر ايرادات موجود در سيستم توليد و پخش فيلم را مطرح سازند، بيشتر خواهند توانست در سبد حمايتي مديران قرار گيرند حتي عجيبترين اتفاقات سينمايي را نيز با سکوت و بدون هرگونه موضعگيري ميگذرانند.
دسته دوم که کمي جوانتر هستند و در بازه سني 40 تا 50 به سر ميبرند خيلي که هنر کنند مطالب دوپهلو طرح ميكنند. اين دسته که در سالهاي اخير سعي کردهاند به هر زحمتي که شده ساز و کار استفاده از اپليکيشنهاي گوشيهاي اندرويد را هم بياموزند، هرازگاه در صفحات اجتماعيشان جملاتي نغز و گهربار(!) درباره وضعيت سينماي مملکت قرار ميدهند؛ اما هرچه در جملاتشان دقيقتر ميشوي کمتر ميفهمي خطابشان به چه کساني بوده است. علي ملاقليپور، کارگردان جوان سينماي ايران در هيچ كدام از اين دو گروه جاي نميگيرد. فرزند خلف رسول ملاقليپور که بعد از سالها تجربه پشت صحنه سينماي ايران با همين فيلم اولش «قندون جهيزيه» توجهات را به خود جلب کرد. علي که اين روزها فيلمش را با حداقل امکانات تبليغي روي پرده فرستاده و اتفاقاً اثرش فروش خوبي هم داشته، به دليل صراحتي که در برخورد با سيستم مديريتي محافظهکارانه جشنواره فجر داشت، نتوانست اثرش را به اين جشنواره عرضه کند. جالب است كه بيشترين تبليغ را خود مردم براي ديده شدن اين فيلم انجام دادند. با اين حال اکران عمومي موفق فيلم و فروش 400ميليوني آن هم ظرف دو هفته نشان از آن داشت که ملاقليپور کوچک هرچه نداشته باشد توانايي جلب ارتباط با مخاطب را خوب ميداند. با اين حال استقلال مشي اين فيلمساز و پرهيز از ورود به سياسيبازيها سبب شد که در روزهاي اخير تعداد سانسهاي فيلمش در پرديسهاي سينمايي به ميزان قابل ملاحظهاي کاهش يابد.
اين کاهش سانس اعتراضات صريح اين جوان را در پي داشت و وي براي آنکه صداي خود را به مخاطبان برساند، شخصاً پيراهني منقش به پوستر فيلمش را به تن کرده و در خيابانهاي تهران از بيعدالتي روا داشته شده بر فيلمش سخن گفت. علي ملاقليپور ميتواند الگويي باشد براي تهيهکنندگان و پخشکنندگاني که نام پيشکسوت را بر خود نهادهاند اما منفعتهاي شخصي هيچگاه اجازه طرح مستقيم مشکلات را به آنها نداده است.