کد خبر: 689594
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۳۹۳ - ۱۵:۲۳
هفت گام فرزند‌پروري براي والديني كه بي‌مبالات نيستند
همه پدر و مادرها دوست دارند فرزندان مطيع و مؤدبي داشته باشند. آنها به دنبال راه‌هايي هستند تا فرزنداني موفق و مستقل تربيت كنند.
بهنام صدقي

 ‌اما به رغم اين نيات و مقاصد خوب، بسياري از والدين به بن بست مي‌رسند و شرايطي را تجربه مي‌كنند كه انتظارش را ندارند. والدين خواستار اجتماعي شدن كودكان خود هستند و هيچ كس عمداً كودكش را كم رو و مضطرب بار نمي‌آورد اما متوجه مي‌شوند فرزندشان برخلاف انتظار آنها تمايلي به آداب اجتماعي نشان نمي‌دهد. والدين مي‌خواهند كودكانشان با ادب باشند اما آنها بي‌ادبي مي‌بينند. مي‌خواهند كودكانشان مرتب باشند اما آنها نامنظم مي‌شوند و مهم‌تر از همه اينكه مي‌خواهند كودكانشان اعتماد به نفس داشته باشند اما آنها ضعيف بار مي‌آيند.

برخي از والدين سختگيري نسبت به فرزندان را بهترين شيوه تربيتي و ضامن موفقيت آنها در آينده مي‌دانند. آنها فراموش مي‌كنند كه روح آزادي در كودك به صورت طبيعي وجود دارد و كودكاني كه فاقد اعتماد به نفس بار مي‌آيند نمي‌توانند استقلال لازم را به دست آورند. اين كودكان هرگز در زندگي نمي‌توانند نقش رهبري ايفا كنند و در بزرگسالي نيز براي فرزندان خود نمي‌توانند تصميم گيرنده خوبي باشند.

در جامعه كنوني و خانواده‌هاي امروزه ما پدر و مادرهايي هم هستند كه عشق و محبت را بيش از حد و بدون هيچ دقت و كنترلي به فرزندان خود ابراز مي‌كنند و به هيچ عنوان فرزند خود را تنبيه نمي‌كنند. به همين دليل در اكثر مواقع كودك لوس بار مي‌آيد و احتمال اينكه در آينده به سوي الگوها و رفتارهاي ضد اخلاقي، اجتماعي و حتي مجرمانه كشيده شود بسيار بالاست.

اين دغدغه را با فرشاد نوروزي، مشاور، روانشناس، پژوهشگر و مؤلف كتاب‌هاي روانشناسي مطرح كرديم. نوروزي مي‌گويد: «وقتي كه هيچ عشق و محبتي از سوي والدين نشان داده نشود، كودك دچار خلأ عاطفي شده و زندگي برايش بي‌ارزش مي‌شود. تركيب و هماهنگ شدن اين دو واژه و عامل محبت و كنترل است كه در رشد و پرورش صحيح و شايسته شخصيت فرزندان ما نقش دارد. فرزندپروري بدون اين عوامل حياتي، ساختار مورد نياز را كه احساسات در آن ظهور و بروز داده شوند را در اختيار نمي‌گذارد. بسياري از كارشناسان علوم روانشناسي و مشاوره اين سبك از فرزندپروري را نوع غافل و بي‌مبالات نامگذاري كرده‌اند.‌» پيشنهادها و راهكارهاي نوروزي را در اين زمينه مي‌خوانيد:
 
 

گاه تعريف و تشويق، گاه تنبيه

به نظر من بهترين شيوه فرزندپروري روشي است كه توأم با دقت و كنترل مناسب و محبت به موقع و بجا باشد. بهترين و مناسب‌ترين روش براي خانواده‌ها اين است كه فرزند خود را به دليل رفتارهاي مطلوب و پسنديده‌اش تعريف، تمجيد و تشويق كرده و به خاطر اعمال و رفتار زننده‌اش او را تنبيه كنند. به اين ترتيب آنها كودكشان را با تشويق و تنبيهي كه به دليل رفتارهاي خود كودك در يك روز اتفاق افتاده گيج نمي‌كنند.

در اينجا مهم اين است كه فرزند چنين خانواده‌اي پس از تنبيه به مرور درك مي‌كند كه پدر و مادرش به او عشق ورزيده و او را از جمع خانوادگي و كانون گرم خانواده طرد نمي‌كنند. زماني حس تنهايي، پرخاشگري و درماندگي كودك يا نوجوان ما را رنج مي‌دهد كه احساس مي‌كند والدين و ساير اعضاي خانواده نسبت به او بي‌تفاوت شده و از جمع صميمي خانواده طرد مي‌كنند. ارتباط والدين با كودكان و نوجوانان بسيار حائز اهميت است و به مهارت، ظرافت و بردباري نياز دارد. توجه به هفت گام و عمل به آن مي‌تواند والدين را در اين راه ياري كند.

گام اول: شناخت سطح درك عقلي

توجه به مراحل رشد كودكان و نوجوانان موجب مي‌شود ما از نيازها و توانايي‌هاي آنها در دوره‌هاي مختلف سني‌شان آگاه شويم و سطح انتظارات آنان را با ميزان توان و درك و فهمشان تنظيم كنيم. اشتباه اغلب پدر و مادرها اين است كه مي‌انگارند كودك هم درست مانند آنها مي‌فهمد و آنچه را كه آنان احساس و درك مي‌كنند، او هم همان طور احساس و درك مي‌كند، در حالي كه اين طور نيست. توجه دقيق و كنترل مناسب در خصوص مراحل مختلف رشد، استعدادها و توانايي‌هاي عقلي و ذهني، حجم و ميزان اطلاعات و معاني متفاوت اكثر كلمات و لغات، از مهم‌ترين وظايف والدين در برقرار كردن ارتباط با فرزندشان است.

گام دوم: شناخت سطح درك اخلاقي

بايد ديد آيا كودك و نوجوان ما در حال حاضر در دوره و مرحله‌اي است كه امور ارزشي و اخلاقي را مطابق با آثار، پيامدها و نتايج آن ارزيابي و ارزشيابي مي‌كند يا اينكه او نمي‌تواند نيت، هدف و ارزشي را كه در پس هر عمل و كاري نهفته است، ببيند و درك كند؟ آيا به مرحله‌اي رسيده است كه ارزش هر كاري را آزادانه و آگاهانه و با صرف نظر از اختيار و اقتدار اساتيد، مربيان و والدين و به دور از تأييد ديگران درك و احساس كند؟ بدون شك درك، رشد و پرورش اخلاقي فرزند، از دوره‌هاي پرورش عقلي و ذهني او جدا نيست.

بسياري از والدين براي انتقال ارزش‌هاي اخلاقي شروع به موعظه و نصيحت كرده و از ديدگاه خودشان مسائل را ارزيابي و قضاوت مي‌كنند در حالي كه كودك در يك مرحله از رشد قادر به درك توصيه‌هاي والدين خود نيست و تنها حركت لب‌هاي آنان را مي‌بيند و چيزي نمي‌فهمد.

والدين در اين دوره بايد از استعاره و مثال‌هاي قابل فهمي استفاده كنند يا اينكه با نقاشي و بازي وارد دنياي كودك شوند. دنياي اسباب بازي‌ها، حيوانات و استعاره‌هايي از اين قبيل بهترين ابزار براي ورود به دنياي كودك است. بهترين حالت براي رشد اخلاقي و وجداني كودكان اين است كه قضاوت و داوري را به خود آنها واگذار كنيم و از خودشان بپرسيم كارشان درست است يا نه و پيشنهاد راه درست را از خود آنها سؤال كنيم يا بدون سرزنش كردن و ايجاد احساس گناه از آنها بخواهيم درست و غلط بودن رفتارشان را مشخص كنند و سپس شاخصه‌هاي رفتار خوب و بد را با مثال و به زبان ساده بازگو كنند.

گام سوم: شناخت موقعيت فعلي و آمادگي رواني

زماني كه قصد داريم با فرزندمان ارتباط برقرار كنيم، بهتر است قبل از هر چيزي بدانيم او در چه حالتي است و از منظر روحي و رواني در چه موقعيتي قرار دارد؟ آيا وضعيت او هيجاني است يا عصباني؟ غمگين است يا شادمان؟ شناخت موقعيت كودك در نحوه برقراري ارتباط با وي تأثير‌گذار است، اگر توجهي به اين حالت‌ها نداشته باشيم، در همان برخورد اوليه دچار مشكل خواهيم شد.

به عنوان مثال زماني كه فرزند در اوج هيجانات و احساسات خود سر مي‌كند و از كنار ما مي‌گذرد، تنها كافي است تا در ميان پيام‌هايي كه براي فراهم آوري ارتباط منتقل مي‌شود پيامي اشتباه و نادرست داده شود، در اين صورت تمام نظام فكري و رواني وي به هم مي‌ريزد و موجب عكس‌العمل‌هاي شديد و نامتعادل شده و موقعيت ارتباط را متزلزل مي‌كند.

كودكي كه در حال بدقلقي و بدرفتاري است نياز به توجه ويژه دارد. و نصيحت در اين موقعيت تأثيري ندارد. مي‌توانيد او را در آغوش بگيريد و احساس ناراحتي‌اش را درك كنيد. مثلاً ممكن است خسته، گرسنه، تشنه، خواب‌آلود يا دلخور و شكست خورده باشد، مهم است بفهميد در حال حاضر او از چه رنج مي‌برد و با او و احساسش همدلي كنيد.

گام چهارم: پذيرش كودك و نوجوان، آنچنان كه هست

بياموزيم در هر شرايطي احساسات و عواطف كودك و نوجوان خود را درك كرده و بپذيريم و هميشه اين نكته را به ياد داشته باشيم كه هرگز با صراحت و تندي مطالبات فرزند خود را رد نكنيم. گوش دادن و پذيرش سخنان و درك خواسته‌ها و مطالبات فرزندان، زمينه‌هاي ايجاد ارتباط عاطفي و خلقي قوي را با او فراهم خواهد كرد.

پذيرش احساسات كودك، چه منفي و چه مثبت را مشروط به چگونگي رفتارش نكنيم. در رابطه با احساسات و عواطف هيجان‌انگيز كودك بايد خاموش بود، چراكه هر سخني كه از دهان شما درمي‌آيد احتمال سوق فرزند به عصبانيت را بيشتر مي‌كند. از طرفي بايد بگذاريم كودك به طور طبيعي پيامدهاي رفتاري خودش را تجربه كند تا ياد بگيرد در زندگي، چگونه با آنها كنار آمده و طعم بسياري از ناكامي‌ها و شكست‌ها را چشيده و تجربه كند. اگر در اين شرايط بخواهيم آنها را پند، نصيحت يا موعظه كنيم و از كارهاي آنها عيب و ايراد بگيريم، فوراً از ما مي‌رنجند و موضع دفاعي به خود مي‌گيرند، در حالي كه مي‌توانيم مثل يك دوست كنار آنها باشيم و به صورت غير مستقيم بر رفتار فرزندان خود كنترل و نظارت داشته باشيم.

گام پنجم: احساس همدردي و همدلي

احساس همدردي و همدلي، با واژه‌هايي اطمينان‌بخش آغاز مي‌شود. در اين شرايط تا در توان والدين است بايد با احتياط و حساب شده صحبت كنند. احساس همدردي بايد با توصيف واقعي احساس فرزند و بدون هيچ گونه ارزيابي و قضاوتي صورت گيرد.

حرف‌هاي پدر و مادرها بايد همانند آينه صاف و روشن و بدون پيچيدگي باشد. طوري كه فرزند رفتار ما را، آن چنان كه هست ببيند و حس كند. اين امر سبب مي‌شود با امنيت خاطر در شرايطي مساعد فكر كند و از احساسات و عواطف منفي دور شده و عاقلانه بينديشد. به عنوان مثال مي‌توان به كودكي كه از امتحان نمره بدي گرفته گفت مي‌فهمم كه چقدر از اين نمره دلخوري من احساست را درك مي‌كنم، من هم ناراحت هستم حالا بيا با هم فكر كنيم چه كاري مي‌توانيم انجام دهيم. به نظر خودت چه كاري بهتر است. در اين شرايط هم مسئوليت را به او واگذار كرده‌ايد و هم از ايده و فكر خودش براي حل مشكل او بهره برده‌ايد.

گام ششم: احترام گذاشتن به كودك را فراموش نكنيد

احترام گذاشتن به كودك موجب احساس ارزشمندي در او مي‌شود. بايد با كلمات احترام‌آميز با او گفت‌وگو كنيم و نامش را كامل بر زبان بياوريم. از كلماتي كه حاكي از تحقير و تمسخر و طعنه هستند استفاده نكنيم و به ياد داشته باشيم دوران كودكي دوران نقش‌پذيري آنها است. وقتي آن را به بعضي صفات متصف مي‌كنيم باور به آنها را در او تقويت كرده‌ايم، اگر احساس حقارت را تلقين كنيم باور او بر اين مبنا شكل مي‌گيرد و اگر آنها را به توانايي‌هاي واقعي و مثبتشان متصف كنيم در رشد استعدادها به فرزندمان كمك كرده‌ايم.

گام هفتم: به حرف‌هاي كودكان گوش دهيد

يكي از راه‌هاي افزايش حس عزت نفس در كودكان، شنيدن سخنان آنان است. زماني كه خوب و با دقت به حرف‌هاي فرزند خود گوش مي‌دهيد، در واقع در حال دادن پيام مهمي به آنها هستيد، اينكه واقعاً برايشان ارزش قائل هستيد و آنها را از صميم قلب دوست داريد، طوري كه مي‌خواهيد شنونده حرف‌هاي آنها باشيد. به علاوه، گوش كردن مشتاقانه به حرف‌هاي كودكان و فرزندان، راهي بسيار مؤثر براي كمك به آنها است تا خودشان مشكلاتشان را حل كنند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر