کد خبر: 1336783
تاریخ انتشار: ۰۵ دی ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۰
غلامرضا صادقیان | سردبیر

فرامتن سخنرانی رهبر معظم انقلاب در دیدار با دست‌اندرکاران کنگره آیت‌الله میلانی، حافظه و حضور ذهن شگفت‌انگیز ایشان بود. ذکر مقاطعی از جلسات درس ۶۰ تا ۶۵ سال پیش که تجربه شخصی ایشان بوده است، چیزی نیست که در جایی نوشته باشند که بتوان آن را حتی قبل از سخنرانی مرور کرد. سپس ذکر جزئیات دقیق از روابط نسبی و سببی مرحوم میلانی و رفتار سلوکی و سیاسی ایشان و منبری‌های خانه آن مرحوم و ارتباطات‌شان با برخی فضلا و ملا‌های زمانه و رفت‌وآمد‌ها همه به شکلی بیان می‌شود که گویی تصاویر آن دوران مقابل چشم شما قرار می‌گیرد. بخش‌هایی از متن سخنان را اگر مرور کنیم مؤید آن است و چه‌بسا برای فهم برخی از این ارتباطات و جزئیات ما باید وقت بیشتری روی این متن بگذاریم!

«ایشان با والد ما در تبریز هم‌مکتب بودند. ایشان متولّد نجفند و پدر ایشان داماد مرحوم شیخ محمّدحسن مامقانی معروف، مُحشّی مکاسب و آن شخصیت برجسته و مرجع تقلید بزرگ زمان خودش که ظاهراً متوفّای ۱۳۲۱ یا ۱۳۲۲ بوده‌اند؛ لذا ایشان متولّد نجفند، منتها پدر ایشان می‌آیند تبریز و یکی دو سالی در تبریز بودند؛ بعد دوباره برمی‌گردند به نجف. در آن یکی دو سال، این پسر که مکتب می‌رفته، با مرحوم والد ما و یکی دیگر از علمای تبریز، [یعنی]مرحوم آسیدابراهیم دروازه‌ای- که پسر ایشان آسیدمهدی دروازه‌ای در تهران بود؛ شاید بعضی از آقایان بشناسند- این سه نفر، هم‌مکتب بودند... ضمناً این موردِ توجّه باشد که ایشان نوه‌ی شیخ محمّدحسن مامقانی و داماد مامقانی صاحب رجال هستند؛ داماد مرحوم آشیخ عبدالله مامقانی هستند. در درس هم گاهی راجع به دایی‌شان می‌گفتند که مرحوم آقا دایی- به این تعبیر- در کتاب رجال‌شان این‌جور گفتند... عمده‌ی استفاده‌ی علمی ایشان از مرحوم آقای نائینی و مرحوم آشیخ محمّدحسین اصفهانی بود که ایشان [از آنها این‌جور]اسم می‌آوردند: میرزای استاد، حاج شیخ استاد؛ به این تعبیر از آنها در درس یاد می‌کردند؛ لکن سلوک فکری فقهی ایشان به مرحوم آقای نائینی نزدیک‌تر بود... یک دوره‌ای در زمان مرحوم آقازاده و مرحوم حاج آقا حسین، دوره‌ی اوج و اعتلائی داشته؛ بعد از شهادت آنها تا سال‌ها این حوزه رکود داشت، یعنی در فقه و اصول، یک درسی که بتواند طلبه‌ی مشتاق را در حوزه‌ی مشهد پابند کند و نگه دارد، نبود؛ ایشان که آمدند احیا کردند حوزه را... شب‌ها درس فقه را شروع کردند و در مدرسه‌ی مسجد حاج ملّا هاشم، [درس]اجاره را شروع کردند... مرحوم حاج ملّا آقاجان مثلاً می‌آمد مشهد، با ایشان ارتباط داشتند، منبر می‌رفت؛ من دیده بودم که در منزل آقای میلانی، مرحوم حاج ملّا آقاجان منبر می‌رفت. یا بعضی دیگر، [مثل]آن آقای نقیبی معروف به «نور» در مشهد، با ایشان ارتباطاتی داشتند... با مرحوم مهندس بازرگان و دکتر سحابی و ... ایشان مرتبط بود. من شاید دو بار یا سه بار می‌خواستم از مشهد بروم تهران، رفتم خدمت ایشان مثلاً برای خداحافظی، ایشان گفتند که شما تهران که رفتید، زندان برای دیدار آقای مهندس بازرگان هم می‌روید؟... ایشان یک نامه‌ای به امام نوشتند نامه‌ی فوق‌العاده‌ای است؛ نامه‌ی بسیار قوی و متین در حمایت از امام و تأسّف از تبعید ایشان که این جمله‌ها را از آن نامه یادم هست: اَلسُّکوتُ اَخُو الرِّضا و مَن لَم یکُن مَعَنا کانَ عَلَینا. این عبارات را در آن آورده بودند. از کلمات امیرالمؤمنین در وقتی که جناب ابوذر تبعید می‌شدند آورده بودند.»

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار