فوتبال ایران شباهت زیادی به آتش زیر خاکستر دارد. حتی اگر تعطیل باشد و مسابقهای هم برگزار نشود، مثل یک انبار باروت ممکن است با یک جرقه منفجر شود.
حاشیه اخیری که سر ویدئوی چند ثانیهای به وجود آمد تنها یک نمونه از این آتش و جرقهای است که به انبار باروت زده شد. بعد از برد پرگل پرسپولیس مقابل استقلال خوزستان و درست در زمان تشویق ایسلندی، شعار زشتی روی سکوها علیه رقیب سنتی سر داده شد، اگرچه شنیدن اینگونه شعارها در فوتبال ما کاملاً عادی و متأسفانه امری مرسوم بهحساب میآید ولی انتشار این کلیپ کوتاه از سوی بخش رسانهای یک باشگاه آن هم باشگاه پرسپولیس، خرق عادت یا بهتر است بگوییم پایهگذاری یک بدعت زشت بود.
واکنش استقلالیها به حذف فوری آن شعار دستهجمعی از صفحه رسمی قرمزها منجر شد ولی حجم بداخلاقیها و توهینهای طرفین علیه یکدیگر نهتنها کاهش نیافت بلکه تا چند روز شاهد صدور بیانیهها، انتشار پستهای تند و مصاحبههای آتشین طرفین درگیری بود. در این میان اصرار باشگاه پرسپولیس بر کماهمیت بودن ماجرا و نامفهوم بودن شعار رکیک بر شدت عجیب بودن ماجرا افزود. فوتبالیها، هوادارانی که در ورزشگاه بازی تیمهای محبوب خود را تماشا میکنند و حتی آنها که علاقهای به حضور در ورزشگاهها ندارند، به خوبی و حتی بهتر از مدیران این رشته از فضای مسموم حاکم بر فوتبال خبر دارند. این اولینباری نبود که هواداران یک تیم با ادبیاتی بسیار زشت و دور از شأن مردم کشورمان تیم رقیب و هوادارانش را خطاب میکنند. منتها کسی هم انتظار نداشت باشگاه رأساً وارد عمل شود و گوشهای از این توهینها را منتشر کند. این دعوا و جنجالها تا چند روز ادامه داشت و هیچکس جز کریم باقری به خود زحمت یک عذرخواهی خشک و خالی را نداد. اوضاع وقتی بحرانیتر شد که مدیران استقلالی نیز ثابت کردند بیشتر از آنکه دنبال احقاق حق هواداران و باشگاه باشند، به فکر تلافی کردن توهینها و مطرح کردن خودشان هستند.
نظری جویباری، مدیرعامل پیشین استقلال، در متن اعتراضیاش صراحتاً به سرخپوشان توهین کرد تا معلوم شود سرخابیها برای عبور از روی تیم رقیب دنبال فرصت میگردند و فیلم منتشر شده این فرصت را به آنها داد. فوتبال ما طوری به قهقرا رفته که بیانیهنویسی و توهین به رقبا، هنر و توانایی محسوب میشود.
درواقع مدیریت این رشته به دست عدهای بیانیهنویس و نامدیرانی افتاده که خودشان جنجال درست میکنند، خودشان آتش بیار معرکه میشوند و درنهایت از همه طلبکار هم هستند، درحالیکه در چنین مواردی مدیران باید بدون معطلی برای جمع شدن حاشیه دستبه کار شوند، مقصران عذرخواهی کنند و متضرران هم از طریق قانونی پیگیر حق ضایع شده خودشان باشند، در لیگ برتر ما مدیران خودشان یک پا لیدر هستند و شرایط مهیا باشد بسیاری از آنها رفتارهای بدتری نیز از خود نشان میدهند. در این اوضاع چطور میتوان انتظار داشت هواداران احساسی برخورد نکنند و شأن خود و باشگاه محبوبشان را نگه دارند.