کد خبر: 1325619
تاریخ انتشار: ۰۶ آبان ۱۴۰۴ - ۰۴:۴۰
جراحی ژئوپلیتیک انرژی جهان از گلوگاه ونزوئلا از منظر ژئواکونومیک، ونزوئلا برای امریکا سه نقش کلیدی دارد: منبع عظیم انرژی در نیم‌کره غربی و جایگزین بالقوه برای نفت خلیج‌فارس؛ اهرمی برای کنترل جریان انرژی به سوی چین و مهار توسعه کمربند و راه؛ و ابزاری برای بازگرداندن نقش دلار در بازار جهانی نفت، در برابر تلاش‌های چین و روسیه
رویا نژادزندیه
جوان آنلاین: در دنیای پرتلاطم سیاست خارجی و اقتصاد سیاسی بین‌الملل، جایی که منابع انرژی نه تنها سوخت اقتصادها، بلکه اهرم‌های اصلی ژئوپلیتیک به شمار می‌روند، روابط ایالات‌متحده و ونزوئلا به نقطه‌ای بحرانی رسیده است. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور امریکا، با تهدید‌های فزاینده علیه حکومت مادورو از مواد‌مخدر به عنوان بهانه‌ای برای مداخله نظامی استفاده می‌کند. اما آیا این تهدید‌ها واقعاً ریشه در نگرانی‌های امنیتی دارند، یا نفت ونزوئلا با حدود ۳۰۰ میلیارد بشکه ذخایر اثبات‌شده، بزرگ‌ترین در جهان، هدف اصلی است؟ در پس این نمایش سیاسی، منطق ژئواکونومیک روشنی نهفته است: کنترل بر منابع انرژی به‌مثابه اهرم اصلی سلطه در نظم جهانی جدید.
ترامپ در بازگشت به کاخ سفید با شعار «بازگرداندن عظمت امریکا» این‌بار نه در قالب سیاست خارجی کلاسیک، بلکه در شکل یک جنگ اقتصادی- انرژی ظاهر شده است. در واشینگتن، تیمی از چهره‌های امنیتی و اقتصادی در حال بازچینی نقشه‌ای هستند که هدف نهایی آن «مهارچین»، «تسلط بر بازار انرژی نیم‌کره غربی» و «کاهش وابستگی امریکا به مسیر‌های خلیج‌فارس» است. این درحالی است که تهدید نظامی علیه ونزوئلا، درست زمانی شدت گرفته که منطقه خاورمیانه در آستانه تحولات عمیق و احتمال اختلال در صادرات نفت از تنگه هرمز قرار دارد. این موضوع، نه تنها اقتصادی، بلکه ژئوپلیتیک است. بسته‌شدن تنگه هرمز، حتی موقت، قیمت برنت را به بالای ۱۰۰دلار در هر بشکه خواهد رساند. با وجود اینکه عربستان و امارات، با خطوط لوله جایگزین (۵‌میلیون بشکه از سوی عربستان از طریق دریای سرخ)، می‌توانند بخشی را دور بزنند، اما ۸۸ درصد صادرات خلیج فارس از تنگه هرمز عبور می‌کند. 
در سطحی عمیق‌تر، بازگشت تنش به کاراکاس را باید بخشی از راهبردی بزرگ‌تر دانست که به دنبال شکلدهی دوباره به ژئوپلیتیک انرژی در جهان چندقطبی است. در نگاه تیم ترامپ، نفت نه فقط یک کالای استراتژیک، بلکه سلاحی ژئوپلیتیک است؛ ابزاری برای بازگرداندن هژمونی امریکا در جهانی که دیگر مطیع واشینگتن نیست. در سال‌های اخیر، چین به بزرگ‌ترین خریدار نفت ونزوئلا بدل شد، قراردادی که به پکن امکان می‌داد از طریق پرداخت‌های تهاتری، عملاً بخش مهمی از نفت امریکای لاتین را از مدار دلار خارج کند. همین موضوع زنگ خطر را در کاخ سفید به صدا درآورد. ترامپ و مشاورانش بار‌ها هشدار داده‌اند، ونزوئلا با ذخایر نفتی عظیمش «تحت کنترل دشمنان امریکا» است. در واقع، بحران ونزوئلا در گفتمان سیاست خارجی ترامپ همان نقشی را دارد که «عراق صدام» در دهه ۹۰میلادی برای بوش پدر داشت: نقطه‌ای برای بازتعریف قدرت. اما این بار، ابزار مداخله نه صرفاً نظامی بلکه اقتصادی و مالی است. واشینگتن در سال‌های اخیر از تحریم نفتی، مسدودسازی دارایی‌ها، قطع زنجیره‌های بانکی و حتی جنگ اطلاعاتی برای بی‌ثبات‌سازی اقتصاد ونزوئلا استفاده کرده است. با این حال، بحران اقتصادی در کاراکاس نه تنها رژیم مادورو را سرنگون نکرد، بلکه موجب نزدیکی بیشتر او به چین، روسیه و ایران شد. برای ترامپ، این شکست اقتصادی نشانه‌ای بود از افول بازدارندگی امریکا در برابر محور شرق. از همین رو، اکنون کاخ سفید با طرح گزینه نظامی می‌کوشد آنچه را ابزار تحریم نتوانسته، با تهدید و قدرت سخت به دست آورد. از منظر ژئواکونومیک، ونزوئلا برای امریکا سه نقش کلیدی دارد: منبع عظیم انرژی در نیم‌کره غربی و جایگزین بالقوه برای نفت خلیج‌فارس؛ اهرمی برای کنترل جریان انرژی به سوی چین و مهار توسعه کمربند و راه؛ و ابزاری برای بازگرداندن نقش دلار در بازار جهانی نفت، در برابر تلاش‌های چین و روسیه برای مبادله با ارز‌های ملی. به بیان دیگر، ونزوئلا برای ترامپ صرفاً «دولت ناکارآمد سوسیالیستی» نیست، بلکه یک گلوگاه ژئواکونومیک است که کنترل آن می‌تواند معادلات انرژی جهانی را تغییر دهد. 
امریکا، تنگه هرمز و بازتعریف هژمونی انرژی
در حالی که تمرکز رسانه‌ای بر ونزوئلاست، واشینگتن به خوبی می‌داند که جهان انرژی به شدت به خلیج‌فارس و تنگه هرمز وابسته است. هرگونه اختلال در این مسیر، قیمت نفت را به سرعت بالا برده و بازار جهانی انرژی را دچار شوک می‌کند. در چنین شرایطی، داشتن یک منبع جایگزین و تحت کنترل امریکا، همان نفت ونزوئلا، همانند بیمه‌ای استراتژیک عمل می‌کند. تیم ترامپ، با مشاوره پنتاگون و وزارت انرژی، سناریو‌هایی را طراحی کرده که در آن ونزوئلا به «پناهگاه انرژی» بدل شود، در حالی که تنش‌ها در خلیج‌فارس افزایش یافته‌اند. این سناریو در واقع ترکیبی است از بازدارندگی چین از طریق محدودسازی دسترسی به نفت ونزوئلا، تقویت موقعیت امریکا در مذاکرات جهانی انرژی و ارسال سیگنال به ایران و روسیه درباره توانمندی واشینگتن در مدیریت بحران انرژی جهانی. امریکا از منظر ژئواکونومیک، نفت را نه فقط کالایی اقتصادی، بلکه سلاحی سیاسی می‌بیند. دسترسی به نفت ونزوئلا می‌تواند در شرایط بحران خلیج‌فارس، بازارجهانی را به سود واشینگتن متعادل نگه دارد و قیمت‌ها را در سطحی کنترل‌شده حفظ کند، در حالی که چین و سایر مصرف‌کنندگان آسیایی تحت فشار قرار می‌گیرند. اما چنین سیاستی احتمال تصادف یا برخورد نظامی در خلیج‌فارس را افزایش می‌دهد. تاریخ نشان داده هر بار امریکا تلاش کرده وابستگی خود به نفت خلیج‌فارس را کاهش دهد، منطقه با تنش‌های شدید مواجه شده است. اکنون، ترامپ با تمرکز بر ونزوئلا و بکارگیری سیاست تهدید، درپی ایجاد تعادل جدیدی در بازار انرژی است؛ تعادلی که در آن امریکا بازیگر مرکزی و چین بازیگر تحت فشار باشد. 
چماق نفت و جهان چندقطبی در آستانه تغییر
بازگشت تنش‌ها به ونزوئلا، در نگاه منتقدانه، بیش از آن که مربوط به مبارزه با مواد‌مخدر باشد، نمادی از بازتعریف قدرت امریکا در جهان انرژی است. ترامپ و تیمش از راهبرد ژئواکونومیک استفاده می‌کنند تا همزمان سهم امریکا از بازار انرژی جهانی را حفظ کنند، چین و متحدانش را تحت فشار اقتصادی قرار دهند و در صورت بحران در خلیج فارس، بتوانند جریان نفت را مدیریت کنند. چین، با وابستگی نزدیک به ۷۰ درصدی به واردات نفت، ونزوئلا را «پروژه استراتژیک» می‌بیند: ۶۰میلیارد‌دلار وام و خرید قریب به ۶۰ درصد صادرات نفت ونزوئلا. در سال ۲۰۲۵، شرکت‌های چینی بیش از یک‌میلیارد دلار در میدان‌های نفتی ونزوئلا سرمایه‌گذاری کرده‌اند، با هدف ۶۰هزار بشکه روزانه تا سال ۲۰۲۶. نفت سنگین ونزوئلا برای ناو‌های هواپیمابر و ناوشکن‌های چینی ایده‌آل است. واردات چین از ونزوئلا در می ۲۰۲۵ به ۵۸۴هزار بشکه در روز رسید، اما تعرفه‌های ترامپ این حجم را به ۲۶۸هزار بشکه در سال گذشته کاهش داد. از منظر جهانی، این سیاست نشان‌دهنده شروع یک رقابت شدید انرژی در دوران چندقطبی است. نفت دیگر صرفاً کالایی اقتصادی نیست؛ بلکه ابزار بازدارندگی، اهرم سیاسی و محور رقابت بین قدرت‌هاست. در این میان، ونزوئلا نه یک بحران محلی، بلکه گلوگاه استراتژیک امریکاست. با توجه به شرایط داخلی ونزوئلا، تحریم‌های اقتصادی و نزدیکی چین و روسیه به کاراکاس، اقدام نظامی امریکا می‌تواند پرهزینه باشد، اما ترامپ با تمرکز بر ابزار‌های اقتصادی و تهدید نظامی، درپی نمایش قدرت و بازسازی هژمونی انرژی است. این راهبرد، همزمان بازار انرژی، دیپلماسی منطقه‌ای و رقابت چین- امریکا را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و می‌تواند مسیر جهان را در دهه پیش رو تغییر دهد. در نهایت، امریکا دیگر تنها با تهدید‌های کلاسیک نظامی عمل نمی‌کند؛ بلکه سیاست انرژی و نفت به عنوان چماق و سپر در دستان ترامپ و تیمش عمل می‌کند و جهان در آستانه مرحله‌ای جدید از رقابت قدرت، انرژی و ژئواکونومی است.
برچسب ها: انرژی ، امریکا ، جنگ
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار