جوان آنلاین: فیفادی مهرماه هم نتوانست انتظارات را برآورده کند چراکه ادامه همان مسیر پرایراد فیفادیهای قبلی بود، درست همانند فیفادی شهریور که سروته آن با حضور در تورنمنت سطح پایین کافا هم آمد؛ هماناندازه بیاثر و کمفایده، بیآنکه ردی از پیشرفت در عملکرد تیمملی مشاهده شود.
هدف از حضور در فیفادیها قاعدتاً محکزدن تیم جهت مشخص شدن نقاط ضعف و قوت و رسیدن به آمادگی و هماهنگی ایدهآل است آن هم برای حضوری پرقدرت در جامجهانی، اما وقتی نه فشاری در بازیهای دوستانه مشاهده میشود و نه عملکرد تاکتیکی از تیم، چطور میتوان انتظار پیشرفت داشت؟
قرار بود فیفادی مهرماه فرصتی باشد برای ارزیابی فنی تیمملی، اما نه شاگردان قلعهنویی عملکرد قابل قبولی ارائه دادند که نشان از رشد و پیشرفت تیم داشته باشد و نه حریفان در سطحی بودند که بتوان گفت بازیکنان ایران محکی جدی خوردند! حتی در مصاف با روسها که با شکست ایران به پایان رسید. فیفادی مهرماه میتوانست چهرهای متفاوت از فوتبال ایران را به نمایش بگذارد و محکی جدی برای شاگردان امیرقلعهنویی باشد، اگر انتخابهای آقایان از سر جبر نبود، اما به رغم بازی با نامهای مختلف، دست آخر تیمملی بعد از تورنمنت پرانتقاد کافا برابر روسیه و تانزانیا به میدان رفت تا عملاً شاهد هیچ پیشرفت و اتفاق مثبتی نباشیم.
اما شاید نگرانکنندهترین مسئله در فیفادی مهرماه، سردرگمی فنی تیمملی بود. چه مقابل روسیه و چه تانزانیا. بیتردید لازمه موفقیت هرتیمی، داشتن برنامه تاکتیکی است، اما در عین ناباوری ایران در هیچ یک از این دو دیدار مدل بازی روشنی نداشت، یعنی اصلاً مشخص نبود قرار است با پرس بالا بازی کند یا با مالکیت توپ یا ضدحمله و انتقال سریع. گاه با نیت مالکیت بازی را آغاز کرد و گاه با عقبنشینی و انتظار برای ضدحمله. برای نمونه مقابل روسها دقایقی پرس کردیم، اما خیلی زود عقب نشستیم. برابر تانزانیا هم که ظاهراً توپ را در اختیار داشتیم، گاه بیهدف سانتر میکردیم و گاه توپ را نگه میداشتیم و در واقع نه نظمی در جریان بازی وجود داشت و نه حتی ایدهای برای استفاده از فضا.
روسها مدتها به دلیل محرومیت، فرصت حضور در میادین بینالمللی را نداشتند و با وجود برگزاری بازیهای تدارکاتی پرتعداد، عمدتاً مقابل تیمهای درجه ۲ و ۳ به میدان رفته بودند، با وجود این، اما اشکالات متعدد تاکتیکی باعث شد ایران برابر روسها نیز همانند مصاف با ازبکها تن به شکست دهد، البته که نتیجه در بازیهای دوستانه کمترین اهمیتی ندارد و هدف از برپایی این قسم دیدارها صرفاً ایجاد هماهنگی و آمادهسازی است، اما هیچ هماهنگیای در فیفادی مهرماه مشاهده نشد. در مصاف با روسها فاصله زیادی بین خط دفاع با هافبکها وجود داشت و همین مسئله بازپس گیری توپ را دشوار و تقریباً غیرممکن کرده بود. از سوی دیگر وقتی هافبکها در بازیسازی و جلو بردن تیم لنگ بزنند، بازی در همان خط دفاعی متوقف میشود؛ همان نقطهای که حریف به دنبال نتیجهگرفتن در آن است. نداشتن ریتم، ناهماهنگی در پرس، پاسهای بیهدف، بدون تمرکز و نامطمئن از نیمه خودی، تلنگری برای بازنگری روند حرکتی میانه میدان تیم بود، البته به شرط آنکه امیرقلعهنویی هم آن را دیده باشد.
از سوی دیگر نداشتن برنامه تاکتیکی مشخص باعث شده بود بازیکنان باوجود دراختیار داشتن توپ، جای تدارک دیدن حمله، درگیر پاسهای عرضی باشند، حال آنکه فوتبال در دنیا با سرعتی سرسامآور پیش میرود. این مسئله را میتوان در بازی تیمهای کره و ژاپن به وضوح دید. اینکه بازیکنان آنها در کمترین زمان ممکن بعد از گرفتن توپ وارد فاز حمله میشوند و همین مسئله است که سرعت بازیشان را بالا برده و میتوانند حریفانشان را دچار استرس و سردرگمی کنند، اما تیم ملی در انتقالها کند است و تانزانیا بارها از همین کندی استفاده کرد. همانطور که در مصاف با روسها باوجود داشتن چند موقعیت، هر بار تصمیم آخر را اشتباه گرفت. درحالی که شاید اگر به جای تعلل در کسری از ثانیه تصمیمگیری میشد، شرایط تغییر میکرد. در کنار این کندی، بیبرنامگی در ضدحملات و نداشتن تمرکز در دفاع از ضدحملات حریف نیز اوضاع را وخیمتر میکند، البته که هنوز هم فرصت هست برای ایجاد هماهنگی و رسیدن به آمادگی لازم، اما به شرط تکرار مکرر اشتباهات از آنها درس بگیریم.
برای نمونه تیم ملی ایران سالهاست نمیتواند بعد از گلزدن، بازی را کنترل کند؛ مسئلهای که در مصاف با تانزانیا هم مشاهده شد. شاگردان قلعهنویی بعد از زدن گل دوم باید با حفظ توپ، جریان مسابقه را به دست میگرفتند، اما انتخاب آنها عقبنشینی بود و همین مسئله به حریف اجازه داد صاحب توپ شود؛ ضعفی که نمیتواند به بازیکنان ارتباط داشته باشد، یک مقوله تاکتیکی است که نشان میدهد تمرینهای مربوط به مدیریت ریتم بازی در اردوها جدی گرفته نمیشود، حال آنکه این مشکل برای دیروز و امروز نیست و تیم ملی ایران سالهاست در دقایق حساس، چه در برد و چه در فشار، فاقد ذهنیت تاکتیکی کنترل است، حال آنکه بازی با تیمی در سطح تانزانیا میتوانست فرصت خوبی حداقل برای تمرین جهت برطرف کردن این ایراد قدیمی باشد، اما در همین اندازه نیز از مصاف با تانزانیا استفاده نشد و تیم ملی فوتبال ایران با وجود پشت سرگذاشتن یک فیفادی دیگر همچنان با همان مسائل و مشکلات قبلی دست و پنجه نرم میکند؛ مشکلاتی که در بازی با روسها آشکارا قابل مشاهده بود، اما در مصاف با تانزانیا به دلیل ضعف حریف قابل پنهان.
ایران بازیکنان خوبی دارد که شاید به دلیل گذشت تنها چند هفته از شروع رقابتهای لیگ در اقصی نقاط دنیا هنوز به مرز آمادگی کامل نرسیده باشند و بتوانند این مشکل را در ادامه حل و فصل کنند، اما اگر قرار است اوضاع تغییر کند، باید تصمیم آن از همین امروز گرفته شود. درست قبل از فیفادی بعدی که باز هم شاهد نابسامانیها نباشیم. باید مدل بازی مشخص شود، چراکه تیم نمیتواند میان مالکیت و ضدحمله در رفتوبرگشت باشد. علاوه برآن، قلعهنویی باید دنبال بازسازی میانه میدان باشد و با یکبازنگری، از نفراتی استفاده کند که علاوه بر تصمیم سریع، توان دادن پاسهای عمقی بلند را داشته باشند. باید در عین حال که تمرین انتقال در دستور کار قرار میگیرد، بازیکنان توان خود را در انتقال توپ در فضا و زمان محدود نیز بالا ببرند و در نهایت تیمملی باید با حریفانی بازی کند که بتوانند محک خوبی باشند. نه تیمهایی که سطح فشارشان حتی از لیگ ایران هم پایینتر است. در غیر این صورت نه تنها نمیتوان امیدی به ارائه عملکردی قابل قبول در مرحله گروهی جامجهانی و صعود از آن داشت که باید خود را آماده رقم خوردن هر نتیجهای بکنیم.