جوان آنلاین: دنیای انیمیشن با حجم فوقالعادهای از تخیل، بستر مناسبی برای روایت قصههایی است که میتواند علاوه بر کودکان و نوجوانان برای گروههای دیگر سنی هم جذاب باشد، حتی انیمیشنهایی هم سراغ داریم که اساساً مناسب طیف کودک و نوجوان نیستند و مخاطب بزرگسال را هدف قرار میدهند. بازار وسیعی که این ژانر در اختیار دارد، کمپانیها را به سمت خود میکشاند و به تولید آثاری با هزینههای هنگفت وادار میکند.
در سینمای ایران، سینمای انیمیشن نوپا و نحیف بوده و تنها در سالهای اخیر به آن توجه نشان داده شده است. دلیل دیگر آن نیز حضور نیروهای جوان و تازه نفس مسلط بر تکنیکهای امروزی انیمیشن و نیز نگاه ویژه مؤسسههای دانشبنیان است که تولید انیمیشن بلند سینمایی را سهلالوصولتر از گذشته کرده است. انیمیشن سینمایی «یوز»، محصول مشترک مرکز انیمیشن سوره و ویستامدیا به کارگردانی رضا ارژنگی و تهیهکنندگی احسان کاوه که این روزها روی پرده سینماهای کشور است، جدیدترین نمونه در این رابطه به حساب میآید؛ قصه یوزپلنگ چاق و تنبلی که سالها پیش از زادگاه خود در ایران و از سوی دانشمندی به نام والتر زو، به نیویورک آورده شده و پس از مرگ والتر در قصری که از او به جا مانده زندگی مرفهی دارد.
یک افتتاحیه جذاب برای انیمیشنهای سینمایی، ضروری است که ارژنگی در فیلم خود آن را کاملاً رعایت کرده است؛ آشنایی با یوز در همان چند دقیقه نخست به درستی صورت گرفته و چند شخصیت مکمل کار هم معرفی میشوند که یکی از آنها به عنوان وردست قهرمان تا آخر باقی میماند. تماشای بازی فوتبال بین ایران و امریکا که البته زمان آن به سال ۸۹۹۱ بازمیگردد، حادثه محرک پرده نخست فیلمنامه که خود ارژنگی آن را نوشته خلق میشود، تلنگری به یوز که تصویر خود را روی پیراهن بازیکنان تیم ملی ایران دیده و کنجکاو یافتن هویت خود میشود.
عنصر کلیدی فیلمنامه که به عنوان زیر متن در تاروپود فیلمنامه یوز تنیده شده است، پیام اصلی سازندگان آن برای مخاطبان کودک و نوجوان کار به حساب میآید.
تصمیم یوز برای سفر به ایران، نقطه عطف نخست کار به حساب میآید که قصه را وارد فاز جدیدی میکند، البته آزاد شدن پسر شکارچی از زندان هم در این تصمیم بی اثر نبوده و هیجان خوبی به قصه میبخشد. ارژنگی از الگوی سفر قهرمان به خوبی بهره گرفته و یک نیمه میانی گرم و تماشایی را خلق میکند. در عین حال، شوخیهای زیادی هم در طول سفر ۱۲ هزار کیلومتری یوز و دوست گربهاش تدارک دیده است که شیرین از آب درآمدهاند، به ویژه شوخیهایی که ساعت هوشمند و گویای یوز در متن آن قرار دارد.
رسیدن یوز و دوستش به زادگاهش در کویر، تکان خوبی به قصه داده است و قهرمان خود را در موقعیت جدید و سختی قرار میدهد. انیمیشنهای سینمایی مانند سایر ژانرها، نیاز به ضد قهرمان دارند تا موانع مختلفی را به وجود آورند. در اینجا، پسر والتر زو این نقش را برعهده گرفته است و صحنههای پرهیجانی را برای مخاطبان کم سن و سال خود تدارک میبیند که مهمترین آن مواجهه یوز و دخترداییاش دلبر با قطب شر فیلم که شکارچی بیرحمی است، محسوب میشود. پایانبندی یوز هم به سیاق انیمیشنهای سینمایی با یک پایان خوش همراه است که به ازدواج یوز و دلبر و بچهدار شدنشان منتهی میشود. سکانس پایانی که با سفر این خانواده به شهرهای مختلف ایران همراه است، در راستای همان هویت ملی و وطنپرستی است که در زیرمتن فیلمنامه «یوز» قرار گرفته است.
به لحاظ فنی هم «یوز» چند پلهای بالاتر از انیمیشنهای سالهای اخیر ایستاده و بخش مهمی از آن به طراحی شخصیتها بازمیگردد. به ویژه قهرمان آن که شیرین و دوستداشتنی بوده و حتی میتواند قصههای دنبالهداری خلق کند. از طرف دیگر، شخصیتها سروشکل واقعیتری داشته و انیماتورها کار خود را به خوبی انجام دادهاند. موسیقی یکی از ارکان انیمیشنهای بلند سینمایی است که یکی از نقاط قوت «یوز» به حساب آمده و چند آواز ساخته شده که شکل ویدئوکلیپ دارند نیز خوب از آب درآمدهاند. دوبله، یکی از چالشهای اساسی سازندگان انیمیشهای ایرانی به حساب میآید که بخش مهمی از موفقیت کار را تضمین میکند. ارژنگی در «یوز»، از اغراق در تیپگویی پرهیز کرده و شوخی با لهجه را تقریباً از فیلم خود حذف کرده است، اما در عین حال از گویندگانی بهره گرفته است که در تیپگویی در انیمیشن تبحر داشته و دوبله را به دیگر نقطه قوت «یوز» تبدیل کردهاند. «یوز» در بین فیلمهای روی اکران، گزینهای قابل قبول برای تماشا روی پرده نقرهای برای کودکان و نوجوانان به حساب میآید که پیام ارزشمندی هم در لایههای زیرین خود دارد.