غیریتسازی میان ترامپ و نتانیاهو در جنگ غزه و معادله آتشبس، مصداق عینی یک خطای شناختی و محاسباتی در قبال این پدیده محسوب میشود. طی روزهای اخیر رئیسجمهور امریکا تلاش میکند خود را به عنوان «طرفدار آتشبس» و «مهارکننده نتانیاهو» به جهانیان معرفی نماید. در این خصوص نکاتی وجود دارد که نمیتوان به سادگی از کنار آنها گذشت:
نخست اینکه در عرصه سیاست بینالملل، اغلب تلاش میشود میان بازیگران اصلی در یک بحران، تضادهای ساختگی ایجاد شود تا افکار عمومی فریب بخورند. داستان رقابت یا تضاد میان دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو در خصوص جنگ غزه، نمونه بارزی از همین فریبکاری است. با نگاهی عمیقتر به عملکرد گذشته و حال هر دو، مشخص میشود که در اساس، ترامپ نهتنها (حتی در عرصه تاکتیکی) مخالف نتانیاهو نیست، بلکه او شریک جرم مطلق در استراتژی اسرائیل برای نسلکشی در غزه بوده است.
سیاست خارجی ایالات متحده تحت مدیریت ترامپ، بهویژه در قبال غرب آسیا، یکپارچگی عمیقی با اهداف بلندمدت دولتهای راستگرای اسرائیل، به سرکردگی نتانیاهو، داشته و دارد. این همسویی نه تنها یک همزبانی تاکتیکی، بلکه یک همپیمانی استراتژیک بر اساس الگووارههای مشترک انتزاعی و منطقهای محسوب میشود. هرگونه روایتسازی مبنی بر تضاد بین این دو نفر، صرفاً یک مانور سیاسی برای تطهیر چهره ترامپ و بازسازی اعتبار تخریب شده آنها در پی فاجعه انسانی غزه است. حمایتهای دولت ترامپ از رژیم صهیونیستی در بین سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ میلادی و بعدها در دور دوم ریاست جمهوری، نه تنها پایههای محکمی برای عملیات نظامی کنونی فراهم کرد، بلکه یک فضای عملیاتی بدون محدودیت برای کابینه نتانیاهو ایجاد نمود. این حمایتها از سهپایه اصلی تشکیل شده بود؛ مشروعیتبخشی به اقدامات تجاوزکارانه و توحشآمیز رژیم اسرائیل، انتقال منابع نظامی و سیاسی و تضعیف ساختارهای بینالمللی ناظر بر حقوق بشر و قوانین جنگ.
دوران ریاستجمهوری ترامپ مملو از اقداماتی بوده که مستقیماً در راستای خواستههای افراطی اسرائیل، بهویژه جناح نتانیاهو، تعریف شده است. این اقدامات نه تنها از نظر نمادین بلکه از منظر عملیاتی، پیامدهای عمیقی داشته است. الحاق بلندیهای جولان توسط اسرائیل در دوران ترامپ، نمونه دیگری از پذیرش تغییرات ژئوپلیتیک به نفع رژیم اسرائیل بود، صرفنظر از قوانین بینالمللی. این امر، تلآویو را تشویق به ادامه روند شهرکسازیها و توسعه نفوذ خود در کرانه باختری کرد. دولت ترامپ با لغو کمکها به آژانس امداد و کار سازمان ملل برای آوارگان فلسطینی (آنروا)، عملاً فشار اقتصادی و بشردوستانه بر مردم غزه و کرانه باختری را افزایش داد. این اقدام، زمینهساز بحرانهای انسانی پیشدستانه بود. این اقدامات، در مجموع، یک «چکسفید» نامحدود برای نتانیاهو صادر کرد تا در محاسبات استراتژیک خود، وزن مخالفت بینالمللی را ناچیز بشمارد.
اکنون ترامپ خود را بانی آتشبس در نوار غزه قلمداد میکند! این روایتسازی به اندازهای مضحک است که هیچ انسان عاقلی در هیچ کجای دنیای امروز آن را باور ندارد. گنجانده شدن اجباری نام ترامپ به عنوان بانی آتشبس در بیانیههایی که پس از نشست اخیر شرمالشیخ صادر شد، قطعاً نمیتواند واقعیات گذشته، جاری و آتی در منطقه و نظام بینالملل را انکار نماید؛ قاعدهای که رئیسجمهور متوهم امریکا بهزودی چارهای جز تن دادن به آن نخواهد داشت.