جوان آنلاین: در هفتههای اخیر، دستور ترامپ برای حمله به شناورهای مشکوک به قاچاق مواد مخدر در سواحل ونزوئلا، موجی از واکنشها را در عرصه سیاست خارجی و افکار عمومی برانگیخته است. در نگاه اول، این اقدام ادامهسیاستهای دیرینه امریکا در مبارزه با کارتلهای مواد مخدر تلقی میشود، اما نگاهی عمیقتر نشان میدهد ماجرا به مراتب پیچیدهتر است و اهداف ژئوپلتیکی و انتخاباتی پشت پرده آن نهفته است.
ایالات متحده از دهه ۱۹۸۰ میلادی، تحت دولت ریگان، پروژه «جنگ علیه مواد مخدر» را به عنوان یکی از ارکان اصلی سیاست خارجی و امنیت داخلی خود تعریف کرد. کارتلهای کلمبیا، مکزیک و امریکای مرکزی به مرور به تهدیدی نه تنها برای جامعه امریکا بلکه برای ثبات منطقه بدل شدند. از آن زمان، حضور نظامی امریکا در کارائیب و امریکای لاتین همواره با پرچم مبارزه با مواد مخدر توجیه شده است. ترامپ، اما این بار، با رویکردی تهاجمیتر، از همان ادبیات استفاده کرده تا دست نظامی امریکا را در ونزوئلا باز کند؛ کشوری که نه فقط منبع تنشهای سیاسی، بلکه یکی از کانونهای اصلی رقابت ژئوپلتیکی واشینگتن با مسکو و پکن است.
ترامپ و مشاوران امنیت ملیاش تأکید کردهاند؛ ونزوئلا به یک نقطهکلیدی در مسیر قاچاق مواد مخدر به ایالات متحده بدل شده است. از نگاه کاخ سفید، اقدام نظامی اخیر نه تجاوز به یک کشور مستقل، بلکه دفاع مشروع از امنیت داخلی امریکا تلقی میشود. روایت رسمی چنین القا میکند که اگر کارتلها در سواحل کارائیب متوقف نشوند، موادمخدر در خیابانهای نیویورک و لسآنجلس خواهد بود. اما پرسش اصلی این است: آیا مبارزه با موادمخدر بهتنهایی توجیهگر استفاده از قدرت سخت در خارج از مرزهاست؟
نباید فراموش کرد، نقش نفت و انرژی در سیاست امریکا علیه ونزوئلا انکارناپذیر است. ونزوئلا بزرگترین ذخایر اثباتشده نفت جهان را در اختیار دارد و در معادلات انرژی جهانی، کشوری کلیدی محسوب میشود. هرچند واشینگتن در ظاهر از «مبارزه با قاچاق مواد مخدر» سخن میگوید، اما واقعیت آن است که کنترل بر منابع انرژی ونزوئلا هدفی راهبردی برای امریکا به شمار میرود. دستیابی به این منابع نهتنها امنیت انرژی ایالات متحده را تقویت میکند، بلکه ابزار مهمی برای فشار بر رقبا و بازتعریف نظم ژئوپلتیک در امریکای لاتین به دست میدهد. از این منظر، نفت نه یک موضوع جانبی، بلکه موتور محرک اصلی سیاست واشینگتن در قبال کاراکاس است.
کارت انتخاباتی ترامپ علیه رقبای جهانی
آنچه در عملیات امریکا علیه ونزوئلا به چشم میآید، بیش از آنکه صرفاً اقدامی علیه قاچاقچیان باشد، بهانهای برای افزایش حضور نظامی امریکا در منطقهای حساس است. ونزوئلا در سالهای اخیر روابط نزدیکی با روسیه و چین برقرار کرده و در حوزههای انرژی، تسلیحات و فناوری به سمت شرق گرایش یافته است. از این منظر، ترامپ با بزرگنمایی خطر کارتلها، در حقیقت راهی برای محدودسازی نفوذ رقبای جهانی خود در کاراکاس میجوید. در واقع، «جنگ علیه موادمخدر» همانقدر که به داخل امریکا مربوط است، ابزاری برای تنظیم معادلات ژئوپلتیک هم به شمار میرود. ترامپ در آستانه انتخابات پیشرو به دنبال دستاوردهایی است که بتواند پایگاه رأی خود را تقویت کند. سختگیری علیه قاچاقچیان و نمایش اقتدار در مرزهای جنوبی، برای بسیاری از هواداران او جذابیت دارد. این اقدام همچنین به او امکان میدهد تا خود را در برابر انتقادات مربوط به ناکامی در مدیریت مسائل داخلی از اقتصاد گرفته تا سیاست مهاجرت، مصون کند. در چنین شرایطی، ونزوئلا و کارتلهای موادمخدر به «دشمن خارجی مناسب» تبدیل میشوند که رئیسجمهور میتواند با آنها نمایش قاطعیت دهد.
به هر روی، واشینگتن نگران است این روند، حیاط خلوت سنتیاش را از کنترل خارج کرده و توازن قوا را در نیمکرهغربی تغییر دهد. بنابراین، اقدام امریکا نه فقط پاسخی امنیتی به تهدید قاچاقچیان، بلکه تلاشی است برای ارسال پیامی روشن به رقبای جهانی خود: امریکای لاتین همچنان تحت نفوذ ایالاتمتحده باقی خواهد ماند. از این زاویه، عملیات دریایی اخیر را میتوان بخشی از بازتعریف قدرت امریکا در منطقه دانست. واشینگتن میخواهد نشان دهد، توان و اراده استفاده از قدرت سخت را دارد و اجازه نخواهد داد، بازیگران فرامنطقهای، مانند روسیه و چین، به راحتی جایگاه خود را در امریکای لاتین تثبیت کنند. این اقدام، علاوه بر جنبههای نمادین، به امریکا امکان میدهد ابزار فشار بیشتری بر دولت ونزوئلا ایجاد کند و همزمان با نمایش اقتدار در «حیاط خلوت» خود، پیام بازدارندهای به سایر کشورها و متحدان منطقهای ارسال نماید.
واکنشهای منطقهای و جهانی
دولت ونزوئلا این عملیات را «نقض آشکار حاکمیت ملی» توصیف کرده و هشدار داده است، واشینگتن به دنبال زمینهسازی برای مداخله گستردهتر است. کشورهای متحد ونزوئلا مانند کوبا و نیکاراگوئه نیز به شدت علیه اقدام امریکا موضع گرفتهاند. از سوی دیگر، اتحادیه اروپا و برخی دولتهای امریکای جنوبی موضعی محتاطانه گرفتهاند؛ آنها ضمن محکوم کردن قاچاق موادمخدر از اقدامات یکجانبه و نظامی امریکا ابراز نگرانی کردهاند. روسیه و چین نیز این اقدام را نشانه «دکترین مداخلهجویانه» واشینگتن دانسته و وعده دادهاند، از کاراکاس حمایت سیاسی خواهند کرد.
از منظر حقوق بینالملل، پرسش اینجاست آیا امریکا میتواند فراتر از مرزهای خود به اقدام نظامی دست بزند، صرفاً به این بهانه که قاچاقچیان مواد مخدر امنیت داخلی آن را تهدید میکنند؟ چنین رویکردی، بهویژه وقتی بدون مجوز شورای امنیت سازمان ملل صورت میگیرد، خطر مشروعیتزدایی از نظم بینالمللی را به دنبال دارد. همچنین، این اقدام میتواند الگویی خطرناک برای سایر کشورها فراهم کند تا به بهانه «دفاع از امنیت داخلی» در خاک دیگر کشورها عملیات نظامی انجام دهند.
در چشمانداز آینده، تشدید حضور و عملیات نظامی امریکا علیه ونزوئلا محتمل است. اگر واشینگتن بر طبل «جنگ» بکوبد، این سیاست میتواند به استقرار پایگاههای بیشتر در حوزه کارائیب یا افزایش عملیات دریایی و هوایی منجر شود. چنین آیندهای به امریکا امکان میدهد، هم مسیرهای ادعایی قاچاق را تحت کنترل بگیرد و هم بهطور غیرمستقیم عرصه حضور روسیه و چین در ونزوئلا را محدود کند. اما هزینه این سناریو، بالا رفتن تنشهای منطقهای، تشدید نارضایتی در امریکای لاتین و خطر برخورد مستقیم با نیروهای وابسته به کاراکاس است. از سوی دیگر، احتمال بازگشت به دیپلماسی و همکاری چندجانبه نیز هر چند با احتمال کم، قابل تصور است. فشارهای بینالمللی و مخالفت برخی متحدان اروپایی میتواند امریکا را وادار کند تا مسیر کمهزینهتری انتخاب کند: گفتوگو با دولت ونزوئلا در قالب سازمانهای منطقهای یا توافقات چندجانبه با کشورهای همسایه. در این صورت، واشینگتن به جای برخورد سخت، از ابزار تحریم، فشار سیاسی و مذاکره استفاده میکند؛ تا هم وجهه بینالمللی خود را حفظ کند و هم مانع از نفوذ عمیقتر مسکو و پکن شود. انتخاب میان این دو مسیر، تشدید نظامیگری یا بازگشت به دیپلماسی، در نهایت آیندههای متفاوتی را رقم خواهد زد.
نهایت اینکه، اقدام اخیر امریکا علیه ونزوئلا، هرچند در ظاهر با پرچم «مبارزه با کارتلهای مواد مخدر» معرفی شده، اما در بطن خود اهدافی بسیار گستردهتر را دنبال میکند. واشینگتن با این رویکرد درپی بازتعریف ژئوپلتیک منطقه و تثبیت جایگاه برتر خود در امریکای لاتین است؛ منطقهای که روسیه و چین طی سالهای اخیر نفوذ خود را در آن گسترش دادهاند. در واقع، پشت این نمایش نظامی، انگیزههای اقتصادی و بهویژه اشتیاق به دستیافتن به منابع عظیم انرژی ونزوئلا نهفته است. ایالات متحده میکوشد با اعمال فشار نظامی و سیاسی، منابع نفتی این کشور را در مدار خود قرار دهد و شکلی جدید از استعمار مدرن را رقم بزند؛ استعمار مبتنی بر کنترل منابع و جهتدهی به توازن قوا در سطح جهانی.