جوان آنلاین: دوستانی از مسئولان کشور که با مردم حرف میزنند، راوی قدرت، قوت و امکانات کشور باشند - مثل این صحبتی که امروز ایشان کردند - راوی ضعفها نباشند. بله ما ضعف داریم، نقص داریم، کمبود داریم، کدام کشور ندارد؟ اما قوتهایی داریم، تواناییهایی داریم، کارهایی شده، تلاشهایی شده، اینها را روایت کنیم و به مردم بگوییم. هم مطبوعات در این زمینه مسئولند، هم صداوسیما و بیش از همه خود مسئولان دولتی مسئولند که وقتی جلوی مردم پشت آن بلندگو قرار میگیرند، راوی ضعف، ناتوانی و ناامیدی و ... نباشند. آقای رئیسجمهور الان حدود نیم ساعت صحبت کردند، همه نقطهها [در صحبت شان]نقطههای قوت بود. بنده البته آشنایی با مسائل اجرایی دارم، سالها در اجرا بودهام، میدانم که فاصله بین خواستن و تصمیمگیریکردن با شدن، فاصله کمی نیست - این را همه میدانیم -، اما اینکه انسان بخواهد، اینکه انگیزه داشته باشد، اینکه همت داشته باشد، اینکه امیدوار باشد که خواهد توانست، بخش مهمی از عامل تحقق خواستههاست. این، آن مطلب لازمی بود که من واقعاً به خاطر این صحبتها هم از آقای دکتر پزشکیان تشکر میکنم.
به دوستان عزیزمان عرض میکنم از فرصت خدمت به مردم قدردانی کنید. این فرصت اولاً به همه داده نمیشود، ثانیاً همیشه داده نمیشود. من و شما چند سال یک مسئولیتی داریم، یک کاری داریم، یک میدانی داریم که میتوانیم در این میدان حرکت کنیم، کار کنیم، به مردم خدمت کنیم و میتوانیم در این مدت خدا را از خودمان راضی کنیم، این را از دست ندهیم. از ساعتساعت این عمر خدمتی خودمان استفاده کنیم. اگر این توصیه را عمل کنیم و تحقق پیدا کند و به موازیکاری و بیکاری و کمکاری و سرگرمشدن به مسائل دیگر نپردازیم، به نظر من همانطور که گفتند، مشکلات حل خواهد شد و در کوتاهمدت یا میانمدت هم حل خواهد شد؛ اینجور نیست که حالا بگوییم سالها منتظر خواهیم بود. به خصوص در مورد آن مسائل اقتصادی و مسائلی که به معیشت مردم ارتباط پیدا میکند، باید خیلی جدیتر عمل کرد.
منتظر تحولات بیرونی هم نباشیم. در دنیا در عالم سیاست در عالم دیپلماسی حوادثی اتفاق میافتد؛ منتظر آنها نمانیم، کار خودمان را انجام بدهیم. آن کسانی که وظیفهشان آن کارهاست، آنها را انجام میدهند. ما کار موظف خودمان را انجام بدهیم. روحیه کار و تلاش را غلبه بدهیم بر حالت «نه جنگ، نه صلح» که دشمن میخواهد بر ما تحمیل کند، یعنی یکی از ضررها و خطرهای کشور همین حالت «نه جنگ، نه صلح» است که خب خوب نیست، فضای خوبی نیست. روحیه کار را روحیه تلاش را همت و انگیزه را با گفتن، با عمل کردن، با نشان دادن نتایج بر این حالت غلبه بدهیم.
وظیفه مهم دولتها تقویت مؤلفههای قدرت ملی و عزت ملی است. در همه دنیا اینجور است که وظیفه همه دولتها این است مؤلفههای قدرت ملی را تقویت کنند که مهمترین آنها روحیه و انگیزه و یکپارچگی ملت است؛ یعنی از مؤلفههای قدرت - اگر چنانچه بخواهیم شماره کنیم - مهمترینش همین است که ملت یکپارچه باشد، باروحیه باشد، امیدوار باشد، باانگیزه باشد. ما در کارکرد خودمان، در حرف زدن خودمان، در پایبندیمان به وظایف خودمان باید این روحیه را در ملت به وجود بیاوریم و اگر وجود دارد، تقویت کنیم و مانع بشویم از زوال آن روحیه.
در کارها باید به اولویتها توجه کرد. کار زیاد است. توان - چه توان مالی و چه توان انسانی و بشری - قاعدتاً کمتر از نیاز به کاری است که باید انجام بگیرد. باید اولویتها را پیدا کرد که ملاک در اولویت هم یکی فوریت است، یکی زیرساختی بودن، اینها اولویت است. بعضی از کارها فوریت دارد، بعضی از کارها جنبههای زیرساختی دارد، اینها اولویت دارد. به این اولویتها باید توجه کنیم. یکی از خطوط اصلی مدیریت همین است که انسان بتواند تشخیص بدهد و پیدا کند اولویتها را.
دولتها مسئول تأمین نیازهای مشترک و عمومی مردمند. [تأمین]این نیازهای مشترکی که دولتها موظفند انجام بدهند، از قبیل معیشت، امنیت، بهداشت، فرهنگ و سبک زندگی، محیطزیست و امثال اینها است. ما باید اولویتها را در میان اینها پیدا کنیم؛ در این سرفصلهای اساسی ببینیم کدام اولویت دارند و در میان آنها کدام شعبه اولویت دارد. خب میدانید نظام اسلامی اساساً برای تحقق معارف و شرایع اسلامی تشکیل شد. هرکس حرف دیگری بزند، خلاف واقع گفته. از روز اول، شعار امام بزرگوار این بود که باید برای خدا، برای تحقق اهداف الهی و معارف الهی و شرایع الهی کار کرد، بعد هم به مردم گفتند، مردم هم با انگیزههای دینی عمدتاً برخاستند و حرکت انجام دادند. بنابراین در نظام اسلامی کار برای خداست، برای تحقق اینهاست.
یکی از مهمترین سرفصلهایی که بنده میخواهم روی آن تأکید کنم، مسئله پیگیری است؛ حالا این پیگیری یک وقت در سطح رئیسجمهور است که این بحمدالله هست؛ ایشان واقعاً پیگیری میکنند با این سفرهای استانی و تماسهای با مردم و رفتن در میان وزارتخانهها و تماس نزدیک با کارکنان و مدیران بالا؛ این پیگیریها بسیار باارزش است، این هم خیلی مفید است. لکن فقط این نیست؛ پیگیری باید در بدنه به وجود بیاید، باید در مدیران میانی به وجود بیاید. گاهی اوقات شما که وزیر هستید، تصمیمی میگیرید، قبول هم دارید، میل هم دارید که این کار انجام بگیرد، دستور هم میدهید، معاون شما هم آن را به مدیر دستور میدهد، [اما]با گذشتن دو سه واسطه قضیه مدام به ترتیب ضعیف میشود تا به کلی از بین میرود و وقتی به سرانگشتها رسید، چیزی وجود ندارد! در حالی که کار را سرانگشتها باید انجام بدهند، کار را دستها باید انجام بدهند. مغزها فقط فرمان میدهند. این پیگیری مهم است؛ پیگیری تا سرانگشتها، پیگیری تا آن نتیجهگیری تا آخر، چون سلیقههایی وجود دارد.
خب امروز خوشبختانه در کشور امکان اجماعسازی هست؛ امروز اینجوری است. رؤسای سه قوه با هم همدلند، همفکرند، آمادگی دارند؛ خیلی از بخشهای تصمیمگیر و تصمیمساز با هم همراهند؛ [لذا]اجماعسازی امروز از گذشته به نظر من آسانتر است. از این فرصت باید استفاده کرد، کارهایی را که مورد اجماع است، پیش برد و حرکت کرد. کارها هم واقعاً کارهای مهمی است. همین چند نکتهای که ایشان گفتند، یکی مسئله سبککردن بدنه دولت بود، یعنی کاستن از برخی دستگاههایی که وجود و عدمشان یکسان یا شبیه یکسان است، یا کاستن از تعداد کارمندان یک مجموعه، یک وزارتخانه، یک مؤسسه. اینها کارهای مهمی است، کارهای سختی هم هست، کارهای آسانی نیست، لکن امروز همدلی وجود دارد و میشود این کارها را کرد؛ این کارها را باید انجام داد، باید کرد این کارها را. این فرصت بزرگی است. سلیقههای گوناگونی در میان هست، موانعی وجود دارد اینها را باید برطرف کرد.
من در مورد اقتصاد که یک مسئله مهم کشور است، چند توصیه دارم که عرض میکنم. البته حرف برای گفتن زیاد است؛ همانطور که اشاره کردند، حرف و مطالب برای گفتن خیلی هست، منتها به حداقل باید اکتفا کرد.
مسئله اول، احیای واحدهای تولیدی است؛ آن کسانی که سررشته کار را دارند و مسائل اقتصاد واقعی را اقتصاد عملی را درک میکنند، همه متفقند بر اینکه تولید کلید پیشرفت اقتصاد کشور است. به تولید برسید، احیا کنید واحدهای تولیدی را. حالا البته اشاره شد به اینکه برق بعضی از کارخانهها قطع میشود؛ یک جاهایی هست که یک اضطراری وجود دارد، لکن آنجا که اضطراری وجود ندارد، مسئله تولید را باید جدی گرفت؛ این توصیه اول من است.
توصیه دوم من تأمین به موقع کالاهای اساسی است؛ این یکی از مسائل کشور است. در مواردی اتفاق افتاده که مسئول مربوطه به ما گزارش کرده - حالا چرا به ما گزارش کرده، من نمیدانم! - فلان جنسی که جزو کالاهای اساسی مهم است، باید مثلاً به قدر این مدت باشد، به قدر ثلث این مدت است. من نمیخواهم اسم مدتها را بیاورم، اما این خطر است. ما باید بهموقع کالاهای اساسی را تأمین کنیم و میزان ذخایر کالاها نسبت به نصاب مورد نیاز باید همیشه ملاحظه بشود. مخاطرات محتملی وجود دارد، ما همیشه همه مخاطرات را نمیتوانیم پیشبینی کنیم؛ یک وقت یک مشکلی پیش میآید، جنسی را که الان میشود وارد کرد، ممکن است در یک برهه زمانی دیگر نشود وارد کرد؛ باید این فکرها را کرد، این مخاطرات را باید در نظر گرفت. بنابراین وجود کالاهای اساسی در کشور باید کاملاً اطمینانبخش باشد. اگر بهموقع کالاهای اساسی در کشور وجود داشته باشد، این در سفره مردم اثر مستقیم دارد، یعنی گرانیهای عارضی و دلبخواهی در بازار دیگر وجود نخواهد داشت و امنیت غذایی تهدید نخواهد شد؛ این یک مسئله.
در باب کالاهای اساسی، یکی از حرفهایی که چند سال است، مطرح است مسئله رقابتیکردن واردات کالاهای اساسی. واردات بعضی از کالاهای اساسی انحصاری است؛ انحصار بد است، انحصار موجب دستبسته ماندن دستگاههاست. باید تلاش کرد که هم در مورد آن کشورهای مبدأ واردات، هم کسانی که مباشر واردات هستند به اینها حالت رقابتی داد؛ این به مسئله واردات کالاها به کشور کمک خواهد کرد. گفته میشود که اگر چنانچه ما رقابتی کنیم، هم قیمتهای ارزی خریدِ خارجی کاهش خواهد یافت، هم قیمتهای ریالی در داخل کاهش خواهد یافت که این مژده بزرگی است؛ مسئله بسیار مهمی است.
بالاخره مسئله معیشت مردم یکی از مهمترین مسائل کشور است؛ همانطوری که حالا آقای رئیسجمهور هم اشاره کردند، باید ترتیبی داد که مردم تعدادی - حالا مثلاً حدود ۱۰ کالا یا اندکی کمتر - از کالاهای اساسی را بتوانند بدون دغدغه افزایش قیمت تهیه کنند، یعنی اینجور نباشد که امروز یک قیمتی باشد و فردا به خاطر تورم، قیمت دو برابر یا مثل دو برابر بشود. حالا دوستان اسم کالابرگ را میآورند و کسانی که اهل فنند، کسانی که واردند، تأیید میکنند؛ بنده هم، چون خودم در این مسئله ورودی ندارم، به نظرم باید دنبال کرد این کار را و گفته میشود که زمینه بهکارگیری کالابرگهای الکترونیکی هم وجود دارد، یعنی زیرساختش الان موجود است و میشود از آن استفاده کرد که مثلاً ترتیبی اتخاذ بشود که مردم بتوانند نزدیک به ۱۰ قلم کالا را بدون دغدغه با قیمت ثابت تهیه کنند. این هم یک توصیه در این مورد.
در مورد دیگر کالاها هم باید برای انضباط بازار یک فکری کرد، یعنی مردم نباید احساس کنند که بازار رها شده است؛ امروز یک قیمت است، فردا با یک فاصله عجیبی قیمت بالا رفته، اینجا یک قیمت است، آن طرف یک قیمت دیگر! یک چنین حالتی که حالت رهاشدگی بازار است، به روحیه مردم صدمه میزند؛ این حالت هم نباید احساس بشود.
در مورد ذخیره کالا که عرض کردیم، بیمناسبت نیست این را هم بگوییم که ذخیره گاز برای زمستان جزو مسائل مهم است. از حالا با واردات گاز و کارهایی مانند این، جوری عمل بشود که در زمستان مشکل گاز در کشور وجود نداشته باشد. حالا هم ترکمنستان هست، هم جاهای دیگر که میتوان این کارها را کرد.
مسئله مسکن هم یکی از مسائل مهم است؛ مسئله مسکن واقعاً یکی از مشکلات اساسی است. پیشنهادهایی به ما میشود که حالا ما، چون کننده نیستیم و کار دست ما نیست، محول میکنیم به مسئولانش. در مورد حل مشکل مسکن یا حل نسبی مشکل مسکن - ولو حل کامل نباشد - پیشنهادهایی به ما میشود؛ خب این پیشنهادها را مسئولان محترم میشنوند، دنبال کنند و انشاءالله به نتیجه برسانند.
یک مسئله، مسئله نفت است. حالا اشاره کردند که هم تولید و هم صادرات نفت افزایش پیدا کرده، لکن در عین حال، تولید نفت با اهمیتی که در اقتصاد کشور دارد - که معلوم است - تولید پایینی است. روشهای تولید نفت ما روشهای قدیمی است؛ ابزارها قدیمی است، روشها قدیمی است و از بسیاری از جاهای نفتخیز دنیا عقبیم، در حالی که امروز مطمئنّاً به وسیله دانشجویان جوان و تحصیلکردههای جوان ما که در زمینه نفت کار کردهاند، بدون تردید کارهای مهمی میشود، کرد. از اینها [باید کمک]خواست. در این زمینه ما در یکی از مسائل مشکل در دولتهای قبلی تجربه کردیم؛ مسئله مشکلی بود، دو سه دانشجو آمدند پیش ما و گفتند ما این را حل میکنیم، من آنها را فرستادم پیش وزیر نفت، بعد وزیر نفت گفت این کار حل شد، یعنی چند دانشجوی جوان، چند تحصیلکرده جوان، شاید بتوانند در شیوههای تولید نفت، استخراج نفت و ... یک تحولی ایجاد بکنند. در باب صادرات نفت هم البته ما نیاز به تحرک بیشتری داریم، یعنی مسئله تعدد مشتری و تنوع مشتری در باب نفت، مسئله مهمی است که باید انشاءالله دنبال بشود.
من یک توصیه هم مربوط به اسراف بکنم. ما واقعاً اسراف میکنیم! بنده چند سال قبل از این، شعار سال را به مضمون اسراف نکردن قرار دادم - حالا الان عین آن شعار یادم نیست - که مردم اسراف نکنند. آمدند به ما گفتند آنکه بیشتر از همه اسراف میکند خود شما هستید، دولت بیش از همه اسراف میکند، دیدیم راست میگویند؛ هم در زمینه برق، هم در زمینه گاز، هم در زمینه آب و هم در زمینه ساختمان و بنا، هم در زمینه سفر و ... اسراف انجام میگیرد. سفرهای غیرلازم چه لزومی دارد؟ خیلی از سفرها اصلاً هیچ لازم نیست که انجام بگیرد. بعد، سفر با همراهان دو برابر یا سه برابر آنچه لازم است! چه لزومی دارد؟ اگر بناست انسان به یک جایی سفر هم بکند، خب با یک تعداد معدودی [باشد]که مثلاً حضور اینها واجب و لازم است. یا مثلاً فرض کنید اقامت در هتلهای گرانقیمت در آن محلی که به آنجا سفر شده، اینها اسراف است؛ این اسرافها را باید انجام نداد.
من اینجا یک کلمه هم خطاب به اصحاب بیان و قلم نوشتهام و آن همین است که کسانی که روزنامه مینویسند، مقاله مینویسند، بیاناتی در صداوسیما دارند، بیاناتی در فضای مجازی دارند، سعی کنند به ضرر کشورشان حرف نزنند، راوی ضعف کشورشان نباشند، نقاط قوت را برای مردم بیان کنند؛ نقاط قوتی که واقعاً وجود دارد، ظرفیتهایی که واقعاً وجود دارد؛ اینها را برای مردم بگویند.