- کانال ترجمان علوم انسانی نوشت: نیکولاس کار، منتقد حوزه فناوری که با کتاب «کمعمقها» به شهرت رسید، با اثری جنجالی بازگشته است. او عنوان کتاب جدیدش را از رویدادی گرفته که نمونهای گویا از وضعیت روزگار ماست: در سال ۲۰۱۹، درهای نزدیک لسآنجلس، بهشکلی غیرمعمول پر از گلهای خشخاش شد. یک اینفلوئنسر تصویری از این منظره را منتشر کرد و هشتگ زد «شکوفایی عظیم». ناگهان موجی بهراه افتاد و هزاران نفر به دره سرازیر شدند، راهها قفل شد، یک افسر پلیس آسیب دید، بحثهای آنلاین به نزاعهای تند لفظی بدل گشت و «جنگ سر گلها» تا چند روز ادامه داشت.
- کار در کتاب «شکوفایی عظیم» میخواهد به سؤال ساده و بنیادینی پاسخ دهد که همه ما این روزها زیاد از خودمان میپرسیم: آیا فناوریها خوشبختترمان کردهاند یا بدبختتر؟
- مواهب فناوریهای جدید انکارناپذیر است، اما وقتی به بچههایمان فکر میکنیم که مثل زامبیها به گوشیهایشان معتاد شدهاند یا به سیل دروغها و اوضاع بحثهای سیاسی در اینترنت نگاه میکنیم، ناامید میشویم. کتاب جدید نیکولاس کار هم یک معنای ناامیدکننده است، اما از منظری متفاوت. کار میپرسد، چرا فناوریهای ارتباطی اینقدر ما را به جان هم انداختهاند؟ از نظر او، این اتفاق بیش از آنکه پیامد اعمال شیطانی اربابان فناوری باشد، نتیجه آن است که ما «به خودمان درباره ارتباطات و نیز درباره خودماندروغ میگوییم.»
- مشکل، در اصل، خود ما هستیم. ذهن ما نمیتواند خیلی ساده، دانش مفید را از میان انبوه دادههای خام استخراج کند، اما این وظیفهای است که حالا شبانهروز باید انجام بدهد.
- به باور کار، مسئله اصلی این است که مخترعان این فناوریها فرض را بر این میگذارند که فناوریهای جدید ارتباطی رسانههایی بیطرف هستند که اطلاعات را با هزینه کم در اختیار همه قرار میدهند و آدمها هم وقتی اطلاعات و ارتباطات بیشتری داشته باشند، آگاهتر، منطقیتر و مداراگرتر میشوند، اما شواهد تاریخی بسیاری غلط بودن این فرض را نشان میدهد. توانایی ما برای پردازش و جذب اطلاعات محدود است و وقتی غرق در دادهها و پیوندهای جدید میشویم، بهجای اینکه آدمهای بهتری شویم، اوضاعمان بدتر میشود.
- شگفتآور این است که سیاستگذاری در عرصه فناوریهای ارتباطی چقدر دانش ما درباره انسانها را نادیده گرفته است. کار مینویسد: «یکی از عجایب اوایل قرن ۲۱ این است که بخش عمده قدرت حاکمیت بر روابط اجتماعی به دست مردان جوانی افتاد که بیشتر به اعداد علاقه داشتند تا مردم.»
- عددها مدام باید بیشتر و بیشتر شوند و سرعت تولید و دستبهدست شدن دادهها همواره در حال افزایش است. در چنین شرایطی، ذهن ما فرصت تأمل و بازبینی ندارد، بنابراین صرفاً بر اساس قواعد چیزی عمل میکند که دانیل کانمن آن را «تفکر سریع» مینامید: استفاده از میانبرها، تکیه بر عقل سلیم و اعتماد به خروجیهای تکراری، بنابراین هر چیزی که بیشتر تکرار میشود، به حقیقتی مسلمتر تبدیل میشود و به این ترتیب، عرصه عمومی در گرداب محتواهای وایرال، کلیشههای تکراری و خطاهای شناختی سقوط میکند.
- نیکولاس کار میگوید، اینترنت چنان سفره رنگین و بیپایانی از انواع نوآوریها و پاداشهای سطحی و زودگذر در برابر بشر گسترده است که واقعیت نمیتواند با آن رقابت کند.
این مطلب نوشته فیلیپ بال است و قاسم مؤمنی آن را ترجمه کرده است.