جوان آنلاین: ۷۲ سال پس از همکاری سیا وامآیسیکس در سرنگونی دولت دکتر محمد مصدق در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، اینبار سیا با هدف براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران در کنار موساد قرار گرفته است. اگر در دهه ۵۰ میلادی، تهران میدان مشترک عملیات مخفی واشینگتن و لندن بود، امروز واشینگتن و تلآویو پرده از عملیاتی برمیدارند که سالها برای اجرای آن سرمایهگذاری کردهاند. با این همه، به رغم آنکه همکاری امریکا با انگلستان در آن دوره به نتیجه مطلوب آنها رسید، تیر تعاملات سیا و موساد در این مقطع به سنگ خورد! مقاله پیشرو به بررسی بخشی از تلاشهای این سازمانها در دو برهه تاریخی متفاوت میپردازد و پیوندهای پنهان میان گذشته و امروز را آشکار میسازد. این مقاله به مناسبت سالروز کودتای آژاکس به شما تقدیم میشود. امید آنکه تاریخ پژوهان ایران معاصر و عموم علاقهمندان را مفید و مؤثر افتد.
سازمان سیا و جنگ روانی علیه دولت محمد مصدق
سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا)، با راهاندازی شبکهای به نام «تیپی بدامن»، عملیات گستردهای از جنگ روانی و تبلیغاتی را علیه دولت دکتر محمد مصدق در ایران اجرا کرد. این شبکه تحت هدایت دونالد ویلبر کارشناس برجسته جنگهای روانی و تبلیغاتی و جاسوس باتجربه در منطقه غرب آسیا فعالیت داشت. ویلبر از طریق ارتباطات گسترده با نویسندگان، کاریکاتوریستها، سردبیران روزنامهها و رهبران احزاب، موجی از تبلیغات منفی علیه مصدق راهاندازی کرد. عملیات روانی سیا، شامل انتشار مقالات و کاریکاتورهای توهینآمیز، انتشار اسناد جعلی برای متهمکردن مصدق به همکاری با حزب توده و کمونیسم و تحریک احساسات مذهبی مردم بود. همچنین راهاندازی تظاهرات خیابانی ازسوی گروههای اوباش، موجی از آشوب و بیثباتی در تهران به وجود آورد. هدف از این اقدامات، تضعیف اعتماد عمومی به دولت مصدق و کاهش حمایت مردمی و سیاسی از او بود. علاوه بر جنگ روانی و رسانهای، سازمان سیا با همکاری نزدیک سرویس اطلاعاتی بریتانیا (MI۶) و بخشهایی از ارتش ایران، طرح کودتای موسوم به «آژاکس» را طراحی و اجرا کرد. این کودتا که منجر به سرنگونی دولت مصدق در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شد، با فرماندهی کرمیت روزولت و هدایت جنگ روانی از سوی دونالد ویلبر به انجام رسید. لویی هندرسون سفیر وقت امریکا در ایران در توضیح طرح عملیات آژاکس مینویسد: «طرح نهایی عملیات، به نمایندگی از سیا و سرویس اطلاعاتی بریتانیا، در ۱۹ ژوئن به وزارت امور خارجه انگلیس ارسال و در اواسط سال ۱۹۵۳ تصویب شد. فرماندهی عملیات به کرمیت روزولت رئیس بخش خاور نزدیک سیا واگذار شد....»
پس از سپری شدن چند دهه، در سال ۲۰۰۰ میلادی، دونالد ویلبر مجموعهای از اسناد و خاطرات خود را با عنوان «سرنگونی مصدق، نخستوزیر ایران»، در روزنامه نیویورکتایمز منتشر کرد. همچنین وزارت خارجه امریکا در سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۷، بخشهایی از اسناد محرمانه مرتبط با کودتا را آزاد و در پایگاه آرشیو امنیت ملی امریکا قرار داد. این اسناد نشان میدهند که مأموران سیا با همکاری MI۶ و ارتش ایران، عملیات آژاکس را برای سرنگونی مصدق و شکست مبارزه ضد استعماری مردم، طراحی و اجرا کردند. شبکه «تیپی بدامن» در خرداد و تیر ۱۳۳۲، حملات روانی علیه مصدق را افزایش داد. مارک گازیوروسکی نویسنده کتاب «کودتای ایرانی ۲۸ مرداد»، گزارش میدهد: «تقریباً هر روز، تظاهرات و درگیری میان موافقان و مخالفان مصدق در تهران برپا بود....» اقدامات روانی، شامل پخش گسترده تبلیغات ضد مصدقی، ارسال نامهها و حتی بمبهای تهدیدآمیز به رهبران مذهبی و بزرگنمایی خطر نفوذ و فعالیتهای حزب توده بود. به عنوان مثال در ۲۸ تیر ۱۳۳۲، گروه زیر نظر ویلبر حجم عظیمی از تبلیغات ضدمصدقی را به تهران فرستاد تا در ۲۹ تیر، حدود ۲۰ روزنامه آنها را منتشر کنند! در این مطالب از تهدید روحانیون به «مجازات وحشیانه»، تا ادعای یهودی بودن اجداد مصدق دیده میشد!
همکاری موساد با سیا در جنگ ۱۲ روزه
در بامداد ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، اسرائیل سلسله حملاتی را علیه مراکز هستهای، موشکی و فرماندهی نظامی ایران آغاز کرد. این عملیات که ماهها پیش از طریق شبکهای پیچیده از جاسوسان موساد در ایران تدارک دیده شده بود، تنها یک عملیات نظامی نبود، بلکه ترکیبی از جنگ اطلاعاتی، تخریب فیزیکی و عملیات روانی بود که سیا نیز در طراحی و اجرای آن نقش پررنگ داشت. سازمان جاسوسی امریکا با بهرهگیری از ظرفیتهای شنود، ردیابی و تحلیل لحظهای به موساد کمک کرد تا لحظهبهلحظه، اهداف و شرایط میدان را بهروزرسانی کند. این جنگ بیش از هر چیز نشان داد که «عملیات هیبریدی» - ترکیبی از جاسوسی، جنگ روانی، تخریب سایبری و حمله مستقیم- در قرن بیست و یکم همان نقشی را ایفا میکند که جنگ روانی در کودتای ۲۸ مرداد برای قدرتهای خارجی ایفا کرده بود.
در تازهترین تحولات در باره جنگ ۱۲ روزه میان ایران و رژیم صهیونیستی، اظهارات دیوید بارنیا رئیس سرویس جاسوسی موساد بار دیگر نقش پررنگ همکاری امنیتی میان موساد و آژانس اطلاعات امریکا (سیا) را برجسته ساخت. بارنیا در یک سخنرانی ویدئویی، ضمن تقدیر از مزدوران موساد در داخل ایران، حمایت گسترده سیا را عامل کلیدی موفقیت عملیات تجاوزکارانه اسرائیل علیه ایران دانست. براساس گزارشها، موساد سالها در همکاری تنگاتنگ با ارتش اسرائیل و سیا به جمعآوری اطلاعات حیاتی درباره برنامههای تسلیحاتی و هستهای ایران پرداخته است. این همکاری مشترک به ویژه در آمادهسازی حملات هوایی که به ترور فرماندهان و دانشمندان هستهای ایران انجامیده، نقش بسزایی داشته است. بارنیا در اظهارات خود تأکید کرد که موساد هماکنون نیز با حضور مستمر در ایران، تمامی پروژهها و عملیاتهای خود را به دقت زیر نظر دارد و همکاری نزدیک با سیا را در اجرای عملیات پیچیده نظامی و اطلاعاتی ادامه خواهد داد!
دلایل شکست اطلاعاتی موساد و سیا در خرداد ۱۴۰۴
عملیات مشترک اطلاعاتی و نظامی موساد و سیا علیه ایران که با هدف ضربه زدن به مراکز حساس و زیرساختهای هستهای و اطلاعاتی کشورمان طراحی شده بود به شکستی قابل توجه انجامید. این شکست که فراتر از یک ناکامی معمولی بود، نتیجه مجموعهای از خطاهای راهبردی، اطلاعاتی و عملیاتی در سطوح مختلف بود که در ادامه به بیان مهمترین دلایل این شکست میپردازیم:
۱-کمبرآورد کردن ظرفیت واکنش سریع ایران
یکی از اساسیترین اشتباهات موساد و سیا، ارزیابی نادرست از میزان آمادگی و توانمندی ایران در برابر حملات ناگهانی بود. دشمن فرض کرده بود که با ایجاد شوک اولیه، ساختار فرماندهی و شبکههای ارتباطی ایران، به طور موقت فلج شده و امکان بازسازی سریع آن فراهم نخواهد بود، اما واقعیت متفاوت بود. ظرف چند ساعت از آغاز حملات، ایران شبکههای جایگزین ارتباطی را به سرعت فعال کرد و از طریق سامانههای پدافندی بومی و ارتقا یافته، توانست بخش قابل توجهی از حملات موشکی و پهپادی دشمن را دفع کند. این واکنش سریع و مؤثر، باعث خنثی شدن اثر روانی عملیات شد.
۲- افشا و انهدام بخشی از شبکههای جاسوسی موساد
پس از آغاز عملیات، ایران با اتکا به سیستمهای پیشرفته ضدجاسوسی و همکاری مردم با نیروهای امنیتی، موفق شد بخش مهمی از شبکههای نفوذ موساد را در داخل کشور شناسایی و منهدم کند. بازداشت بیش از ۷۰۰ مأمور اطلاعاتی موساد - که در خاک ایران فعالیت میکردند- ضربه بزرگی به کانالهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی وارد آورد. این دستاورد نه تنها جریان اطلاعاتی دشمن را به شدت مختل کرد، بلکه موجب شد اعتبار موساد در حوزه عملیات مخفیانه و نفوذ اطلاعاتی به شدت کاهش یابد.
۳- نادیده گرفتن نقش و اثر همبستگی ملی و انسجام داخلی
موساد و سیا در طراحی عملیات روانی خود، بر این اصل اتکا کرده بودند که با هدف قراردادن زیرساختهای حیاتی و ایجاد خسارات قابل توجه، حمایت مردمی از دولت و نظام ایران تضعیف و شکافهای اجتماعی عمیقتر شود، اما حملات به تأسیسات هستهای و غیرنظامیان، واکنشی کاملاً معکوس ایجاد کرد! موجی از همبستگی ملی و افزایش حمایت عمومی از اقدامات دفاعی و پاسخ دولت به وجود آمد. این وحدت و یکپارچگی داخلی، هرگونه تلاش دشمن برای بهرهبرداری از شکافهای اجتماعی را ناکام گذاشت و به عامل بازدارندهای قدرتمند تبدیل شد.
۴- ناکامی در کنترل و مدیریت روایت بینالمللی
موساد و سیا تلاش داشتند که با استفاده از ابزارهای رسانهای و دیپلماتیک، روایت عملیات را به نحوی مدیریت کنند که تصویر ایران به عنوان متجاوز یا ناقض صلح بینالمللی جلوه داده شود، اما انتشار تصاویری از تخریب مراکز غیرنظامی و قربانی شدن افراد عادی، به سرعت بر این روایت تأثیر منفی گذاشت. گزارشهای رسانههای بینالمللی و انتقاد شدید برخی دولتها و سازمانهای جهانی، فشار بر اسرائیل و متحدانش را افزایش داد، در حالی که انتظار میرفت دشمن کنترل فضای رسانهای را در دست داشته باشد، انتشار اطلاعات واقعی و واکنشهای جهانی باعث شد، رژیمصهیونیستی و ایالات متحده در وضعیت تدافعی قرار بگیرند و نتوانند از نظر دیپلماتیک عملیات خود را توجیه کنند. آنان ادامه جنگ را به نفع خود ندیدند و نهایتاً درخواست آتشبسِ خود را همراه با یک امتیاز به ایران ارائه کردند.
دستیابی بیسابقه ایران به اسناد محرمانه هستهای رژیمصهیونیستی
در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مراکز اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران، همواره در مقابله با تهدیدات امنیتی و جاسوسی دشمنان به ویژه رژیم صهیونیستی، عملکردی موفق و چشمگیر داشتهاند. یکی از مهمترین دستاوردهای این مراکز، کشف و دستیابی به آرشیوی عظیم از اسناد حساس و راهبردی رژیم صهیونیستی، درباره پروژههای هستهای و نظامی این رژیم است که قبل از آغاز جنگ تحمیلی اسرائیل علیه ایران از سوی وزارت اطلاعات اعلام شد.
براساس اطلاعیه رسمی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران، این اسناد شامل حجم قابل توجهی از اطلاعات متنوع درباره برنامههای پنهان و غیرقانونی تسلیحات هستهای رژیم صهیونیستی است. این اطلاعات، دربردارنده جزئیات مربوط به تأسیسات هستهای، تحقیقات علمی، ارتباطات مخفی با مؤسسات امریکایی و اروپایی و برنامههای جاری و آتی هستهای این رژیم است. همچنین در این اسناد، مشخصات مدیران، دانشمندان و کارشناسان کلیدی که در توسعه این برنامهها دخیل بودهاند، به همراه اطلاعات مربوط به محققانی از کشورهای مختلف درج شده است. بر اساس این اسناد، رژیم صهیونیستی بارها گزارشهای نادرست و گمراهکنندهای علیه برنامههای صلحآمیز هستهای ایران به نهادهای بینالمللی ارائه داده است که متأسفانه در برخی گزارشهای رسمی این نهادها بازتاب یافته است. پس از انتشار این اعلامیه از سوی وزارت اطلاعات، رسانههای رژیم صهیونیستی واکنش نشان دادند. شبکه ۱۲ تلویزیون این رژیم، در گزارشی به موفقیت ایران در دستیابی به آرشیو اطلاعاتی پروژه هستهای اسرائیل اشاره و اعلام کرد: ایران توانسته هزاران سند امنیتی و سری را از داخل اراضی اشغالی فلسطین خارج کند! رسانههای دیگری از جمله المیادین، والا نیوز و معاریو نیز ضمن تأیید این خبر، بر اهمیت و گستردگی این اسناد تأکید کردند. به نقل از این منابع، عملیات پیچیدهای که منجر به دستیابی به این اطلاعات شد، با همکاری عناصر نفوذی داخل اسرائیل انجام شده است. از جمله دو شهروند اسرائیلی که به اتهام جاسوسی به نفع ایران بازداشت شدهاند و متهم به تعبیه دوربینهای نظارتی در محل اقامت یسرائیل کاتس وزیر جنگ اسرائیل هستند. والانیوز گزارش داده است که این اسناد به مراکز امنیتی ایران منتقل شده و هماکنون در مرحله بررسی و پالایش قرار دارند. کارشناسان امنیتی عبریزبان این نفوذ گسترده را به عنوان یک ضربه سنگین به امنیت رژیم صهیونیستی ارزیابی کردهاند و پیشبینی میکنند که پردازش و تحلیل این حجم عظیم از اطلاعات، زمان قابل توجهی به طول انجامد.
اپیدمی جاسوسی، ضربه از قلب تلآویو
در دوران جنگ و پس از آن، گزارشهایی از شبکههای خبری صهیونیستی و امریکایی منتشر شد که نگرانی آنها را از شیوع گسترده جاسوسی در داخل فلسطین اشغالی نشان میدهد. برای نمونه در روزهای اخیر، شبکه امریکایی NBC News گزارشی منتشر کرد که ابعاد تازهای از فعالیتهای اطلاعاتی ایران در داخل فلسطین اشغالی را آشکار میکند. براساس این گزارش، دستگاههای امنیتی اسرائیل با پدیدهای روبهرو هستند که آن را «همهگیری جاسوسی داخلی» مینامند! وضعیتی که در آن شهروندان عادی اسرائیلی، به دلایل مالی یا شخصی، برای ایران جاسوسی میکنند. مجری این برنامه با اشاره به شهرت جهانی اسرائیل در عملیاتهای اطلاعاتی نخبه هشدار داد: «حتی کارکشتگی در جاسوسی، مصونیت در برابر نفوذ را تضمین نمیکند.» او افزود: «اکنون دهها اسرائیلی، به جرم جاسوسی تحت پیگرد قرار گرفتهاند و احتمال میرود که صدها نفر دیگر با عوامل اطلاعاتی ایران در ارتباط باشند. انگیزهها اغلب مالی است، گاه با طمع و حتی شهوت آمیخته. در برخی موارد این افراد حاضرند، در قبال پول نقد، روزانه مرتکب قتل شوند...!»
دن راویو روزنامهنگار امریکایی و نویسنده کتاب جاسوسان علیه آرماگدون - که بهعنوان کارشناس در این برنامه حضور داشت- علت اصلی این پدیده را «مشکل روحیه» دانست و خاطرنشان کرد: «خستگی جامعه اسرائیل از جنگ غزه و کاهش حس میهنپرستی، فضای لازم را برای نفوذ ایران فراهم کرده است. ایران با پیشنهاد پول که معمولاً از راه رمزارز پرداخت میشود، از اسرائیلیها میخواهد خدمات کوچک، اما حساس انجام دهند. مثلاً چند عکس از استراحتگاه نخستوزیر یا یک پایگاه نظامی....» براساس این گزارش، تاکنون ۶۰ نفر تحت پیگرد قرار گرفتهاند و ۵۰ نفر به زندان افتادهاند. به گفته راویو، مقامات امنیتی اسرائیل «بهراستی شگفتزده و کلافه» شدهاند و حتی از مردم خواستهاند که برای مقابله با این موج همکاری کنند. راویو در پاسخ به پرسشی درباره نقش نارضایتی از جنگ غزه و نخستوزیر کنونی تأکید کرد: «این دو عامل با یکدیگر همپوشانی دارند.» او گفت: «میهنپرستی در جامعه اسرائیل فروکاسته است، حتی با پدیده سربازان ذخیرهای مواجهیم که از خدمت سر باز میزنند، چون دیگر به جنگ غزه باور ندارند! برای برخی، جاسوسی راهی برای اعتراض شده است! اعتراضی که در خدمت خواستههای ایران قرار میگیرد....»
کلام آخر
بررسی دو رویداد مهم و تاریخی در ایران با فاصله زمانی بیش از هفت دهه، بهروشنی نشان میدهد که نقش سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا) در تحولات ایران، نه مقطعی و گذرا، بلکه ساختاری، مستمر و عمیق بوده است. از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ گرفته تا تحولات اخیر در جنگ خرداد ۱۴۰۴، الگوهای مشخصی از مداخله و عملیات اطلاعاتی این سازمان مورد استفاده و استخدام قرار گرفته که بهطور مداوم در تلاش برای تأثیرگذاری و تغییر روند سیاسی، اجتماعی و امنیتی ایران بوده است. در کودتای ۲۸ مرداد، سیا و سرویس اطلاعاتی بریتانیا (امآی۶)، با طراحی یک کمپین گسترده عملیات روانی و تبلیغاتی، بهرهگیری از ابزارهای غیرمستقیم همچون ایجاد بحرانهای ساختگی، سازماندهی نارضایتی عمومی و خرید وفاداری خیابانی موفق شدند دولت محمد مصدق را سرنگون کنند. در این کودتا، سلاح اصلی آنها نه تانک و توپ، بلکه تسلیحات ذهنی و روانی بود. گذشته از آن، این الگوی مداخله در طول دهههای بعد نیز تکرار و تطبیق یافته است، اما با گذشت زمان و پیشرفت فناوری، ابزارها و دامنههای عملیات تغییر کردهاند. در جریان جنگ خرداد ۱۴۰۴، سیا این بار به همراه موساد با بهرهگیری از فناوریهای نوین اطلاعاتی، سایبری و نفوذ شبکهای تلاش کرد تا سپر دفاعی و امنیتی ایران را بشکند، اما برخلاف انتظار آنها انسجام ملی، همبستگی اجتماعی و واکنش سریع و هوشمندانه نهادهای امنیتی و مردمی ایران باعث شد که این عملیاتهای پیچیده ناکام بماند. این شکست در عمل نشان داد که استراتژیهای قدیمی و نخ نمای مداخله، دیگر نمیتوانند بدون درک دقیق از تحولات اجتماعی و قدرت همبستگی ملی موفق باشند.
در نهایت، سه هدف کلی و راهبردی این سازمان، یعنی شناسایی دقیق نقاط ضعف داخلی و آسیبپذیریهای ساختاری، تشدید و تعمیق شکافها و تضادهای اجتماعی از طریق عملیات روانی و رسانهای و استفاده از شریک خارجی یا عوامل داخلی برای اجرای ضربههای نهایی و تغییرات ساختاری در کشور همواره ثابت است. بنابراین تجربه تاریخی و تحولات معاصر گواه آن است که مقابله با چنین مداخلاتی نیازمند هوشیاری، اتحاد ملی، تقویت ظرفیتهای داخلی و مدیریت هوشمندانه فضای اطلاعاتی و روانی است تا ایران بتواند مسیر پیشرفت و امنیت خود را حفظ کند و در برابر هرگونه فشار و تهدید خارجی، مقاومت کند. فراموش نکنیم امریکا و اسرائیل جنگ را متوقف نکردهاند که آن را تمام کنند، بلکه برای ترمیم آسیبپذیریهای نمایان گشته خویش زمان خریدهاند! آنها هم بر رفع نقاط ضعف خود و هم برداشتن موانع پیروزی بر ایران متمرکز شدهاند، هرچند که هوشیاری و دقت عمومی، چون گذشته توطئههای آنان را نقش بر آب خواهد ساخت.