جوان آنلاین: تهدیدات امنیتی آشکار نشان میدهد نگاه صرف اقتصادی به طرح ایجاد دالان زنگزور با نقشآفرینی امریکا، عوامفریبی است. امضای تفاهمنامه صلح میان باکو و ایروان با حضور ترامپ شامل تغییر نام طرح زنگزور به نام جعلی «مسیر ترامپ برای صلح و رفاه بینالمللی» با نقشآفرینی اعضای ناتو، نگرانیهای امنیتی جدی را برای ایران به وجود آورده است. در همین رابطه در گفتوگو با دکتر داریوش صفرنژاد، استاد دانشگاه و کارشناس روابط بینالملل، اهداف ناتو و رژیمصهیونیستی و تهدیدات پیدا و پنهان اجراییشدن این طرح امنیتی را برای منطقه و ایران مورد بررسی قرار دادیم.
طرح زنگزور چگونه شکل گرفت و با وجود تأکید باکو و ایروان بر عدمپذیرش فرد ثالث، چطور این طرح با حضور امریکا به نتیجه رسید؟
طرح کریدور زنگزور، نسخه بهروزشده طرح ۳۴ساله «گوبل» امریکایی است که اوایل فروپاشی شوروی سابق و استقلال جمهوریآذربایجان و ارمنستان از سوی سناتوری به همین نام پیریزی شد. امروز با از بین رفتن استقلال قرهباغ و اتصال دوباره آن به جمهوریآذربایجان، این طرح به طور بهروزشده طرح کریدور زنگزور نامیده میشود. به رغم اظهارات رسمی مبنی بر ردنقش ثالث، این طرح عملاً با راهبری پشت پرده ناتو (به ویژه امریکا و انگلیس) و دور زدن روسیه و ایران در حال پیشبرد است. در ابوظبی در تاریخ ۱۹تیر۱۴۰۴ توافقی شکل گرفت که تشکیل یک کنسرسیوم متشکل از شرکتهای امریکایی، اروپایی، اسرائیلی، ترکیهای، آذری و ارمنی برای اجرا و اداره کریدور را تصویب کرد که در رسانهها نام امریکا برجسته شد. پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان در این نشست خواهان آن شد که حتی از به کار بردن نام «زنگزور» خودداری و از عناوینی مانند «چهارراه صلح» استفاده شود تا حساسیت ایران و روسیه کاهش پیدا کند. بنابر تقسیم کاری که صورت گرفت، مسئولان آذربایجانی در مورد نحوه و ضرورت اجراییسازی طرح صحبت کردند و مسئولان ارمنستانی به شکل رسمی اجراییسازی این طرح را منکر شدند، بنابراین اظهارات رسمی این دو کشور مبنی بر نپذیرفتن عامل سوم، نادرست و پوششی برای پیشبرد طرح تحت هدایت ناتو است.
مفاد موجود در این طرح چیست و اهداف آن تا کجا پیش خواهد رفت؟
مفاد کلیدی توافق ابوظبی (۱۹تیر۱۴۰۴) شامل تشکیل کنسرسیومی متشکل از شرکتهای کشورهای ذکر شده برای اجرا و اداره کریدور است که به ظاهر رویکرد اقتصادی دارند، اما در واقع متعلق به وزارت دفاع این کشورها هستند، بنابراین نگاه این کشورها به کریدور زنگزور کاملاً نگاه امنیتی و ژئوپلیتیک است. در گام بعدی، ارمنستان در نظر دارد قانون اساسی خود را برای حذف مفاد مربوط به قرهباغ و تغییر نظام حکومتی از پارلمانی به ریاستجمهوری اصلاح کند تا قدرت پاشینیان تا ۱۱ سال تثبیت شود. در ادامه، طبق توافقی که وجود دارد قرار است روز ۲۴آوریل۲۰۲۶میلادی مصادف با چهارم اردیبهشت۱۴۰۵ توافقنامه جامع صلح میان ارمنستان و آذربایجان با حضور ترامپ، ماکرون، اردوغان، پاشینیان و الهام علیاف در استانبول ترکیه به امضا برسد. متعاقب آن، حدود یک ماهواندی پس از امضا، رفراندوم قانون اساسی و انتخابات در ارمنستان برای تثبیت پاشینیان برگزار خواهد شد. به احتمال قوی به فاصله کوتاهی از این ماجرا نیز هر دو کشور جمهوریآذربایجان و ارمنستان درخواست عضویت در ناتو را خواهند داد، در نتیجه اداره، نظارت و حفاظت امور کریدور زنگزور به ناتو واگذار خواهد شد. طبق توافق ابوظبی، پاشینیان موافقت کرده است به شکل دو فاکتو (کنترل کامل زمین و هوا) به مدت ۱۰۰سال اداره امور این کریدور به این کنسرسیوم اعطا شود.
با توجه به حضور مستقیم امریکا در این طرح، اهداف ژئوپلیتیک این کشور در این موضوع چیست؟
امریکاییها از همان ابتدای فروپاشی شوروی و استقلال جمهوریآذربایجان و ارمنستان به دنبال این بودند که در منطقه قفقاز جنوبی حضور جدی داشته باشند. علاوه بر آن، وجود منابع مهم نفت و گاز در جمهوریآذربایجان، خطوط انتقال انرژی نفت و گاز دریای خزر برای ایجاد خط مطمئنی برای تأمین انرژی برای رژیمصهیونیستی و اروپا بدون اتکا بر روسیه و ایران از دیگر اهداف امریکا برای نفوذ در این منطقه محسوب میشود. یکی دیگر از اهداف استراتژیک امریکا، حذف روسیه و بیرون راندن این کشور از معادلات امنیتی و اقتصادی قفقاز جنوبی است، همچنین توسعه ناتو به شرق با احتمال عضویت کشورهای قفقاز جنوبی در ناتو و هممرز کردن ناتو با ایران اهداف بعدی امریکا را تشکیل میدهد. در واقع این کریدور را میتوان یک کریدور ناتویی- امریکایی- عبری- تورانی- تکفیری قلمداد کرد که اهداف کلان چندوجهی را پوشش میدهد. در برهه کنونی، شتاب گرفتن این طرح همزمان با جنگ ۱۲ روزه امریکا و اسرائیل علیه ایران، تهدید علیه ایران قلمداد میشود، زیرا این کریدور (با هدف تعریض آن به ۵- ۶کیلومتر در زمین و هوا) به هیچ وجه نمیتواند صرفاً اقتصادی باشد. اکنون عرض این جاده، ۵۰متر است که اگر ریل راهآهن هم از آن عبور داده شود نهایتاً به ۱۰۰ تا ۱۵۰ متر میرسد، از این رو اهداف امنیتی پشت پرده در اداره و توسعه این کریدور وجود دارد. استفاده این کریدور، در حمله پهپادی و موشکی اسرائیل به ایران و هدف قرار دادن «شاخه ارمنستانی کریدور شمال- جنوب» ایران، گواه اهداف امنیتی و راهبردی آن است. در طول جنگ، هواپیماهای اف۱۶ و اف۳۵ اسرائیلی با کمک امریکا و انگلستان و متحدان آنها و همچنین پهپادهای هرون و هرمس از این کریدور از مسیر ترکیه، نخجوان، ارمنستان، آذربایجان و دریای خزر و با عبور از رشتهکوه البرز شهرهای تهران و البرز و مناطق شمالی و حتی شمال غربی ما را مورد هدف قرار دادند، همچنین این طرح دسترسی ایران به گرجستان و دریای سیاه از طریق ارمنستان را قطع و «خفگی ژئوپلیتیک» ایجاد میکند. همچنین ناتو درصدد است، شاخه ارمنستانی راهگذر شمال- جنوب را تحت کنترل خود قرار دهد. گزینههای جایگزین اقتصادی مانند استفاده از خاک ایران یا کریدور ارس وجود دارد، اما اهداف امریکا فراتر از اقتصاد است، بنابراین اجراییسازی این کریدور صرفاً یک پروژه اقتصادی و زمینی نیست، بلکه هدفی راهبردی با ابعاد سیاسی، امنیتی و ژئوپلیتیکی است و شعارهای اقتصادی حول آن عوامفریبی محسوب میشود.
با اجراییشدن این طرح، چه تهدیداتی میتواند متوجه ایران شود؟
با توجه به مواردی که مطرح شد، اولین تهدید برای ایران همجواری با ناتو و رژیمصهیونیستی با استقرار نیروها و تجهیزات ناتو در مرزهای شمالغربی ایران است. تردیدی نیست که حضور رسمی رژیمصهیونیستی و فعالیت شرکتهای پوششی آن در این کریدور، با توجه به نیات شوم جنگطلبانه تا چه اندازه برای ایران خطرناک است. لازم به ذکر است پروژه پیش روی ناتو به شرق را ترکها عملاً راهبری میکنند و مقر فرماندهی مرکزی منطقه جنوب شرق هم در ترکیه قرار دارد. علاوه بر آن، گسترش پانترکیسم و پان تورانیسم و استفاده آنها از کریدور به عنوان کاتالیزور تجزیهطلبی در ایران تهدیدی قطعی میتواند باشد. از سوی دیگر از سال۱۳۹۹ تا به امروز چندین هزار سلفی- تکفیری از اتباع دهها کشور با راهبری ناتو و عاملیت میدان ترکیه در آذربایجان مستقر شدهاند. این افراد در جنگ دوم قرهباغ در مهر و آبان ۱۳۹۹ و جنگ سوم قرهباغ در شهریور۱۴۰۲ در خط مقدم باکو حضور داشتند. حاکمیت جمهوریآذربایجان در شش ماهه اخیر با تصویب قانونی به سلفیهای تکفیری شناسنامه و کارت ملی آذری داده و به آنها تابعیت جمهوریآذربایجان اعطا کرده است، از این رو حضور هزاران سلفی- تکفیری (عمدتاً از تحریرالشام) با تابعیت آذربایجانی در منطقه، به عنوان عامل تهدید در همجواری ایران قلمداد میشود. با توجه به سابقه استفاده رژیمصهیونیستی از خاک آذربایجان برای حمله به ایران، استفاده از کریدور به عنوان مسیر حمله (مانند حمله اخیر پهپادی) و پایگاه برای نظارت و عملیات علیه ایران میتواند مدنظر قرار بگیرد و عملاً تهدید نظامی در اجراییشدن طرح جدید کریدور زنگزور که از سوی ترامپ کلید زده شده است، وجود دارد. این موضوع حائز اهمیت است که جمهوریآذربایجان به مهاجران صهیونیستی که در ۲۲ماه گذشته از سرزمینهای اشغالی به این کشور مهاجرت کردهاند، شناسنامه و کارت ملی اعطا کرده و آنها املاک بسیاری را خریداری کردهاند. از سوی دیگر، اختناق ژئوپلیتیک و قطع دسترسی ایران به غرب (گرجستان، دریای سیاه) و کنترل راههای ارتباطی شمال- جنوب تهدیدی برای حیات اقتصادی و امنیتی نیز محسوب میشود. به طور کلی، ترکیب حضور ناتو، صهیونیستها، سلفیهای تکفیری و عناصر پانترک در مجاورت مرزها، ترکیبی بسیار خطرناک برای امنیت ملی ایران است. این تهدیدات متوجه روسیه و تا حدی چین و هند نیز است و نیازمند واکنش مشترک است، از این رو روسیه، چین و جمهوری اسلامی باید در زمینه رفع تهدیدات و اتخاذ سیاستهای هماهنگشده گفتوگوهای مستقل و چندجانبهای را ترتیب دهند.
با توجه به حساسیتهای امنیتی برای ایران و هشدارهای رهبر معظم انقلاب، ایران چه واکنشی میتواند داشته باشد؟
مواضع صریح رهبر معظم انقلاب در دیدارهای مختلف با سران ترکیه، روسیه و ارمنستان، خطقرمزهای ایران را مشخص کرده و هشدار جدی در ارتباط با جابهجایی مرزهای تاریخی را بازتاب داده است. ایشان در دیدار با اردوغان، مخالفت با هر سیاست مسدودکننده مرز تاریخی ایران و ارمنستان را ابراز کردند. همچنین رهبر معظم انقلاب در دیدار با پوتین اعلام کردند جمهوری اسلامی ایران برنامههایی را که به بسته شدن مرز ایران و ارمنستان منجر شود، هرگز تحمل نخواهد کرد. در حاشیه مراسم شهادت شهید رئیسی عزیز، حضرت آقا فرمودند که رئیسجمهور فقید ما نسبت به مسائل مرزی مربوط به ارمنستان و حوادث اطراف این قضیه بسیار حساس بودند و باید این حساسیتها و مراقبتها همچنان لحاظ شوند، بنابراین با اعلام موضع رسمی ایران از سوی رهبر معظم انقلاب، ایران باید با درک این تهدیدات، موضعی قاطعانه را در حفاظت از ژئوپلیتیک خود منطبق بر موضع رهبر عظیمالشأن انقلاب در پیش گیرد. اگر از منظر حقوق بینالملل به این مسئله نگاه کنیم، روزی که جمهوری اسلامی ایران، ارمنستان را به رسمیت شناخت، این شناسایی با سرزمین موجود فعلی به عنوان همسایه ما بوده است. اگر قرار بر جابهجایی در این مرزها باشد، ایران به لحاظ حقوق بینالملل حق قانونی دارد که در قبال شناسایی رسمی ارمنستان و آذربایجان هم تجدیدنظر کند. به هر حال ما نمیتوانیم جابهجایی عملی مرزها در همجواری کشور با دخالت ناتو در این منطقه را شاهد باشیم. حضور ناتو یعنی حضور رسمی امریکا، انگلستان و اسرائیل در منطقهای که حیاط خلوت امنیتی و منافع ملی ایران است. از این منظر، ایران میتواند با اعلام جدی خطقرمزهایش و عواقب اجرای طرح با حضور ناتو، در روابطش با ارمنستان به دلیل نقشی که در واگذاری حاکمیت بر کریدور ایفا میکند، تجدیدنظر کند. علاوه بر آن، ایران میتواند واکنش جدی را به هرگونه حضور نظامی- امنیتی ثالث در منطقه نشان دهد. بازی با کلمات (چهارراه صلح، خطوط مواصلاتی) ماهیت تهدیدآمیز طرح را تغییر نمیدهد.