علی عبدی در ایتا نوشت: سردار حاجیزاده اومده بود زیارت قبور شهدا، با لباس نظامی. بعضیها که دیدند سریع میومدن عکس یادگاری میگرفتند، حاجی هم با روی باز با همه عکس میگرفت. سردار حاج محمود باقری هم بود، طبق معمول گمنام. یه گرمکن روی لباس نظامیش پوشیده بود که شناخته نشه. مدام از کادر دوربینها هم بیرون میرفت. بعد از زیارت و حین سوار شدن خودرو ناگهان صدای جیغ و داد و فحش بلند شد. خانواده یکی از شهدای هواپیمای اوکراینی بودند. شنیده بودن سردار حاجیزاده اینجا بوده و داره میره. محافظا بدون حساسیت حاجی رو سوار کردند و بردند. رسیدیم مقصد، به حاجی گفتم بهتر بود میایستادید و باهاشون حرف میزدین؟! از تعجبش تازه فهمیدم اصلاً متوجه اون جیغ و داد و فحاشی نشده. اون روزا کمپین بزرگی به سرکردگی حامد اسماعیلیون علیه سپاه و نظام بهخاطر قضیه هواپیمای اوکراینی تو اروپا راه افتاده بود و تأثیر زیادی روی خانوادههای جانباختگان گذاشته بود. حاجی تا موضوع رو فهمید به من گفت برید اون پدرومادر رو دعوت کنید و بیارید اینجا تا باهاشون حرف بزنم. من با دوتا دوستان سریع اومدیم سر مزار شهدا. هنوز اونجا بودند. من رفتم سلام و احوالپرسی کردم و با پدر شهید، روبوسی کردم. بهشون گفتم سردار حاجیزاده گفتند ببخشید من متوجه حضور شما نشدم، از شما دعوت کردند تشریف بیارید خدمتتون باشند. مجدد بر افروخته شدند و این درخواست رو رد کردند. با حاجی تماس گرفتم و موضوع رو گفتم، ایشون گفتند بگید بمونید من میام! به خانواده گفتم بازهم سر باز زدند؟! مجدد تماس گرفتم و اطلاع دادم، حاجی گفتند گوشی رو بدین بهشون خودم صحبت کنم. مادر شهید گوشی رو گرفت و خیلی سرد برخورد کرد و گاهی هم متأسفانه بخاطر حجم فشار روانی دشمن توهین. اما ایشان با صبر و متانت ۳۵دقیقه تلفنی با مادر شهید صحبت کرد و همه واقعیتها رو گفت! اما این مادر اصرار داشت که هواپیما به عمد مورد اصابت قرار گرفته. من که در جریان کامل ماجرای هواپیمای اوکراینی بودم اون روز دلم برای حاجیزاده سوخت؛ و این مرد با نگاه تمدنی خودش، یک تنه بار تاریخ را بدوش کشید تا آب تو دل تکتک ایرانیا و مظلومین عالم تکون نخوره. بعد چند سال، دادگاه کانادا مقصر حادثه را شرکت هواپیمایی اوکراینی تشخیص داد و اون شرکت محکوم به پرداخت غرامت شد.