جوان آنلاین: کانال تلگرامی موسسه مطالعات ایران و اوراسیا مطلبی با عنوان قفقاز جنوبی گهواره ادیان و اسطورهها منتشر کرد:
قفقاز جنوبی منطقهای منحصر فرد در جهان است که همواره، چون پلی میان آسیا و اروپا، بستر پیدایش، تبادل و تکامل ادیان، اسطورهها و باورهای فرهنگی مختلف بوده است. قفقاز جنوبی به عنوان چهارراه تمدنها و ادیان، سرزمینی به وسعت حدود ۴۰۰ هزار کیلومتر مربع، با موقعیت استراتژیک میان دریای خزر و سیاه است که عمری چند هزار ساله را در بستر تحولات دینی و اسطورهای طی کرده است.
حضور قومیتهای گوناگون، مهاجرتها و نفوذ قدرتهای همسایه، سبب شد که میراث ادیان و اسطورهها در این منطقه با هم تنیده و ساختار فرهنگی پیچیدهای پدید آید. این منطقه به دلیل تنوع قومی بی نظیر ازخانوادههای زبانی هندواروپایی، ترک-آلتایی و ایبری- قفقازی و همزیستی ادیان بزرگ جهان، “موزاییک اقوام” نامیده میشود.
این منطقه که ارمنستان، گرجستان و آذربایجان را در بر میگیرد، شاهد تولد کهنترین سنتهای دینی و اسطورهای جهان بوده است. در این قلمرو، نهادهای اجتماعی و زیست بومهای متنوع همواره زمینه ساز ظهور ادیان، شکل گیری اسطورهها و به ویژه اتخاذ رویکردهای خاص دینی در مواجهه با دگرگونیها بوده است. همزیستی مسیحیت ارمنی، اسلام شیعی در آذربایجان و اساطیر پیشامسیحی در گرجستان و پل ارتباطی میان امپراتوریهای ایران، روم، بیزانس و عثمانی.
تاریخ دو هزار ساله آن، شاهد نفوذ امپراتوریهای هخامنشی، روم، اعراب، عثمانی و روسیه بوده که هر یک بر باورهای دینی و اساطیری ساکنان آن تاثیر گذاشتهاند. در این نوشتار، مروری خواهیم داشت بر مسیحیت کهن ارمنی، تشیع در آذربایجان و اسطوره شناسی و باورهای باستانی گرجستان.
ارمنستان را تخستین ملت مسیحی جهان میدانند که در سال ۳۰۱ میلادی، با رسمی شدن مسیحیت، راهی متفاوت از همسایگان خود پیمود. گرچه شالوده مسیحیت در این سرزمین به قرن اول میلادی و فعالیتهای حواریون (تادئوس و بارتولومئو) باز میگردد، تثبیت و نهادمند شدن کلیسای ارمنی مرهون تلاش سنت گریگور منور کننده است.
کلیسای حواری ارمنی با حفظ استقلال از کلیساهای رم و بیزانس، هویت ملی ارامنه را طی سدهها شکل داده است. مسیحیت نه تنها ساختار اجتماعی و سیاسی ارمنستان را دگرگون ساخت، بلکه زبان، ادبیات و هویت ملی ارامنه را به طور بنیادین متحول کرد. اداع خط ارمنی در قرن پنجم به دست مسروپ ماشتوتس و ترجمه متون مقدس، راه را برای رشد دانش و فرهنگ دینی هموار نمود. از ویژگیهای منحصربهفرد زبان آیینی است که در مراسم مذهبی از زبان گرابار (ارمنی کهن) استفاده میشود.
افسانههای ارمنی آمیزهای از مضامین مسیحی و بازماندههای اسطورههای کهن منطقه است. سنتها و قصههایی نظیر اسطوره کوه آرارات و داستان کشتی نوح در بستر مذهب و تاریخ ارمنی معنای خاص یافتهاند.
حماسه ساسونتسی داوید آمیختگی اسطورههای ملی با مفاهیم مسیحی است. جدال با قدرتهای همسایه، هجومهای خارجی و رخدادهایی نظیر نسل کشی ارامنه، نقشی ویژه در پیوند دادن دین و هویت ملی ارامنه ایفا کرده است، چنان که کلیسای ارمنی در طول قرون متمادی مرکز گرایش و نماد پایداری این ملت بوده است.
آذربایجان یکی از معدود کشورهای جهان با اکثریت شیعه پس از ایران و عراق محسوب میشود. رواج تشیع در این سرزمین عمدتاً به دوره صفویه باز میگردد که با تاثیرگذاری قابل توجهی مذهب شیعه را نهادینه کردند. تشیع در آذربایجان مرهون سیاستهای دینی صفویان (سدههای ۱۶-۱۸ میلادی) است. شاه اسماعیل صفوی با اعلام مذهب شیعه به عنوان دین رسمی، این منطقه را به پایگاه تشیع تبدیل کرد.
امروزه آذریهای آذربایجان در ایران و ۸۵% مردم جمهوری آذربایجان شیعه هستند. نمادهای مذهبی در جمهوری آذربایجان برگزاری مراسم عاشورا و زیارتگاههای این کشور است، بقعه بی بی هیبت در باکو و امامزاده ابراهیم در گنجه کانون تجمع شیعیان است.
شیعیان در آذربایجان همواره با چالشهایی روبهرو بودهاند، در دوره حکومت تزاری روسیه، اداره روحانیت قفقاز برای کنترل دین اسلام تاسیس شد. زمانی که جمهوری آذربایجان تحت حاکمیت اتحاد جماهیر شوروی قرار داشت و به عنوان یکی از مناطق تحت حاکمیت این اتحادیه اداره میشد، وضعیت فکری و مذهبی مردم کشور آذربایجان تحت تاثیر سیاستهای سکولار و ضدمذهبی شوروی قرار داشت. ایدئولوژی حاکم بر اتحاد جماهیر شوروی، مارکسیسم- لنینیسم بود که بر اساس آن، مذهب به عنوان افیون تودهها تلقی میشد و تلاش میگشت تا باورهای مذهبی جای خود را به ایدئولوژی کمونیستی بدهند و این موضوع باعث شده بود تا تفکر سکولار و ماتریالیستی در جامعه آذربایجان گسترش یابد.
چالش معاصر شیعیان در جمهوری آذربایجان هم سیاستهای سکولار دولت پساشوروی است که فعالیتهای مذهبی را محدود کرده است. با وجود این مذهب شیعه در آذربایجان مذهب اکثریت مردم این کشور میباشد. آذربایجان نمونهای از پیوند میان دین و هویت است، جایی که مذهب شیعه هم وسیله حفظ سنتها بوده و هم عرصهای برای کشمکشهای سیاسی و هویتی بوده است.
دیگر کشور منطقه قفقاز یعنی گرجستان باستان، سرشار از اسطورههایی با تاثیرپذیری از همسایگان است. پیش از ورود مسیحیت در قرن چهارم میلادی، گرجستان مجموعهای از دیانتهای کهن و اسطورهای را تجربه کرد. باورهای اولیه گرجیان، آمیزهای از Polytheism (چند خدایی)، پرستش نیروهای طبیعت و خدایان متنوع از جمله خورشید، ماه و نیروهای آسمانی بود.
مهمترین خدای باستانی گرجستان، غمِرتی بود که شباهتهایی با زئوس یونان یا ژوپیتر روم داشت. آیینهای شمنی، اسطورههای مربوط به اژدها، قدرتهای دوگانه خیر و شر و ساختار جهان سه گانه (آسمانی – زمینی – زیرزمینی)، ساختار ذهنی و دینی جامعه گرجستان را شکل دادند. با نفوذ ایرانیان به ویژه در دوره هخامنشی و ساسانی، زرتشتیگری وارد گرجستان شد و مفاهیم جدیدی مانند تقابل خیر (اهورامزدا) و شر (اهریمن)، دوگانگی روشنی و تاریکی را وارد فضای دینی گرجستان کرد.
خدایگان طبیعت، ایزدبانوی شکار دالی در اساطیر کارتولی نماد حفاظت از طبیعت است و خدای خورشید میهر متاثر از میترائیسم ایرانی است که پس از مسیحیت به سنت جورج تبدیل شد.
باور به اژدهای غولی (Gveli) مشابه اژی دهاک اوستایی نشان دهنده تاثیرپذیری از اساطیر ایرانی است.
این تحول در کنار باورهای بومی، ترکیبی منحصر فرد از اسطوره و دین در سنت گرجیان ایجاد کرد. پس از تبلیغات سنت نینو در سده چهارم، مسیحیت جایگزین ادیان باستانی شد، اما برخی عناصر اساطیری در فرهنگ عامه بازتولید شدند. صومعه جواری، بنایی در متسختا که محل به صلیب کشیده شدن سنت شوشانیک است و روی چشمهای مقدس بنا شده که پیشتر پرستشگاه ایزدبانوی آب بود. مراسم بردهلوبا (روز باران) که آیین مسیحی با نیایش به درگاه ایزد باران باستانی آمیخته است. بخشی از مردم گرجستان حدود ۱۱% مسلمان هستند در آجارا سنیهای حنفی با تاثیرپذیری از عثمانی و گروههای شکتی که شیعیان با تاثیرپذیری از صفویان هستند.
همزیستی ادیان الگویی برای گفت وگوی تمدنها است. نمونههای تاریخی آن تفلیس سده ۱۲ میلادی است که در دوران ملکه تامار، شورایی مشتکل از روحانیون مسیحی، مفتی مسلمانان و اسقفهای ارمنی برای حل اختلافات دینی تشکیل شده بود.
مسجد جامع تفلیس دارای دو محراب جداگانه برای شیعیان و اهل سنت، نماد همبستگی اسلامی است. جشنهای مشترک و گفت و گوی بین ادیانی در منطقه قفقاز نشان از همزیستی ادیان و تمدنها دارد مثل مراسم نوروز که میان ایران، آذربایجان و گرجستان با عناصر زرشتی اشتراک دارد و زیارتگاههای مشترک مانند آرامگاه سنت استپانوس مقدس در مزر ایران و آذربایجان (جلفا) که مورد احترام ارامنه و مسلمانان است.
قفقاز با گنجینهای از کهنترین سنتهای دینی (کلیسای ارمنی)، زندهترین اسطورههای اوراسیایی (گرجستان) و الگوهای عملی همزیستی (تفلیس سده ۱۲ میلادی) و تاریخ چند هزار ساله خود، گواه زندهای بر امکان همزیستی ادیان و تلفیق اسطورهها با ادیان سازمان یافته است. اگرچه چالشهای سیاسی معاصر مانند تنش میان آذربایجان و ارمنستان، سیاستهای سکولاریسم افراطی و محدودیتهای مذهبی در جمهوری آذربایجان وجود دارد، اما الگوی تفلیس نشان میدهد که احترام متقابل، کلید پایداری صلح در این منطقه است.
قفقاز نه تنها گهواره ادیان، بلکه آزمایشگاه زندهای برای مطالعه تحول اسطورهها به آیینهای جهانی است. قفقاز جنوبی گذرگاه ادیان، اسطورهها و فرهنگهای گوناگون است. این زیست بوم تاریخی، با وجود چالشهای ذکر شده و تفاوت ها، بستری برای همزیستی، تاثیرات متقابل و شکل گیری هویتهای پویا فراهم آورده است. تنوع دینی در قفقاز نه عامل جنگ، بکله بخشی از هویت چندلایه این گهواره تمدن هاست، مسیحیت ارمنی، تشیع آذربایجان و اسطورههای باستانی گرجی، هر سه نشانگر انعطاف پذیری، تلاقی و ماندگاری باورها در این منطقه خاص جهاناند.