محسن رنانی استاد دانشگاه و چهره پرجنجال جریان روشنفکر دانشگاهی که سابقهای دیرینه در اظهارات غیرتخصصی و شبهعلمی دارد، در تازهترین اظهارات منتشر شده خود در مقام تبیین علل توسعه غرب و عقبماندگی ملل آسیایی و به ویژه ایران، با جملاتی نژادپرستانه و خودتحقیرانه، ضخامت کورتکس مغزی انسان اروپایی نسبت به انسان شرقی و ایرانی را علت تفوق اروپا بر شرق دانسته و مدعیشده که فرهنگ چندهمسری و ازدواجهای فامیلی منجر به ضعف قوای مغزی و نازک شدن کورتکس مغزی ایرانیان و ملتهای آسیایی شدهاست؛ در حالی که اروپاییها از کورتکس مغزی ضخیمتری برخوردارند و طبیعتاً قوای عقلانی قویتری دارند.
این اظهارات نهتنها جسارتی آشکار به عقلانیت و هویت جمعی ایرانیان بلکه نمایشی از خودباختگی فرهنگی و غربگرایی کورکورانه است که در پوشش شبهعلم به تحقیر یک ملت میپردازد. این سخنان بیپشتوانه که خارج از حوزه تخصصی اقتصاد رنانی و مربوط به علوم فیزیولوژی و عصبشناسی هستند، به بازتولید کلیشههای استعماری و خودتحقیری ملی منجر میشوند. کلیشههای منسوخ و کهنه نظریهپردازان سده نوزدهم اروپا نظیر اسپنسر و فرانسیس گالتون که انسانها و جوامع غیرغربی را دارای «نقصان ذاتی» و بشر اروپایی را دارای «برتری نژادی مادرزادی» تصور میکردند؛ نظریاتی که پشتوانه تئوریک رفتارهای غیرانسانی جوامع غربی با ملتهای تحت استعمار خود بود.
کلیشههایی که بر تأکید غیرعلمی بر حجم جمجمه یا ویژگیهای ظاهری انسانها استوار بودند و با پیشرفت علوم ژنتیکی در قرن بیستم اروپا به کلی بیاعتبار و متروک شدند؛ هنوز، اما بعد از گذشت قرنها از پشت تریبون رنانی، به گوش میرسند. رنانی با این ادعای واهی که ایرانیان به دلیل ازدواجهای فامیلی مکرر و فرهنگ چندهمسری از نظر مغزی کمتوانند نهتنها به هویت تاریخی ایران که حتی به حقایق تاریخی تمدن اروپا هم بیتوجه بودهاست. او ظاهراً رسم دیرینه ازدواجهای فامیلی و درونخانوادگی در میان خاندانهای اشرافی و سلطنتی اروپا، از هابسبورگها تا خاندانهای بریتانیایی را فراموش کردهاست. قرنها ازدواج درونخانوادگی و فرهنگ چندهمسری در اروپا که گاه به بیماریهای ژنتیکی و فروپاشی خاندانها منجر شد، به زعم منطق رنانی باید اروپاییان را به قهقرا میکشاند، اما تاریخ گواه دیگری دارد؛ اروپاییها نه به علت برتری ژنتیکی و فیزیکی بلکه به مدد تحولات نهادی، انقلاب صنعتی، استعمار ملل غیرغربی، جنگهای وسیع و غارت منابع کشورهای مختلف به توسعه دست یافتند.
توسعهای ناشی از لشکرکشیهای دریایی و زمینی به کشورهای آفریقایی و آسیایی نظیر هند، ایران و مصر و بهرهکشی از نیروی کار و غارت منابع طبیعی ملتهای بزرگ جهان؛ از ذخایر طلا و نقره تا منابع معدنی و نفتی و حتی سرقت آثار و گنجینههای باستانی کشورها که حتی امروز هم وقیحانه در موزههای اروپایی به نمایش درآمده. رنانی که ایرانیان را به ضعف قوای عقلانی متهم کرده و اروپاییها را به قطر کورتکس مغزی تمجید میکند، بهتر است که سرقت منابع و آثار علمی دانشمندان و اندیشمندان ایرانی را در تاریخ توسط کورتکسداران اروپایی به خود یادآوری کند که با انتقال کتابها و مهندسی معکوس نظریات و فرضیههای علمی و فلسفی دانشمندان ایرانی به پایهگذاری علمی تمدن خود پرداختند.
رنانی با نادیده گرفتن نقش نهادهای اجتماعی، سرمایه انسانی و تاریخی غنی ایران، به سادهسازی یک پدیده چندوجهی پرداختهاست. توسعه، بهعنوان فرایندی پیچیده، نتیجه تعامل عوامل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و تاریخی است. نظریهپردازان توسعه، بر نقش نهادها، حاکمیت قانون و مهار خشونت بهعنوان پیششرطهای توسعه تأکید دارند. با این حال، رنانی به جای تمرکز بر این عوامل ساختاری، به استدلالهای شبهعلمی متوسل شده که نهتنها غیراخلاقیاند، بلکه به تضعیف عزت نفس ملی میانجامند.
تأثیر ضخامت کورتکس مغزی بر خودکوچکپنداری و خودتحقیری یک انسان، شاید که نیازمند تحقیق و مطالعه بیشتر توسط دانشمندان باشد، اما تأثیر آن بر توسعهیافتگی ملتها قطعاً امری ممتنع و مضحک خواهد بود.