جوان آنلاین: هر سال وقتی اردیبهشت به نیمه میرسد، بعضی خانوادهها برنامهای مشخص دارند و آن هم «رفتن به نمایشگاه کتاب» است. در آنجا بچهها دست در دست پدر و مادر، میان راهروهای شلوغ قدم میزنند، جلد کتابها را نگاه میکنند و دنبال یک کتاب داستان تازه یا دانشی جدید میگردند، ولی این همراهی در یک نگاه عمیقتر چیزی فراتر از خرید و پرکردن سبد کتاب است و آن ابعاد تربیتی، فرهنگی، هویتی و عاطفی آن است. به بهانه همزمانی نمایشگاه کتاب با روز پاسداشت زبان فارسی، راهی نمایشگاه شدم تا از دل همین خانوادهها بفهمم برای حفظ زبان فارسی چه میکنند؟
در جستوجوی کتاب خوب در نمایشگاه
در غرفه کتاب کودک و نوجوان، مادری جوان داشت کتابی را برای دختر شش سالهاش ورق میزد. میگفت: «همیشه تلاش میکنم بچهها شعر و قصههای فارسی بخوانند.»
پدری هم کنار غرفه کتابهای داستانی نوجوان ایستاده بود که میگفت: «کتاب باید سرگرم کننده باشد، اما آموزنده. دنبال کتابهایی استم که واژههای فارسی قشنگی داشته باشد و موضوعاتش ایرانی. بچهها را باید با ادبیات فارسی آشنا کرد تا در فضای مجازی گرفتار موضوعات و ادبیاتهای دیگر نشوند.»
در غرفهای دیگر، خانوادهای با سه فرزند قد و نیم قد ایستاده بودند. پدر خانواده در حال آرام کردن پسرش بود که داشت برای نخریدن یک کتاب داستان خارجی گریه میکرد. نزدیک آن مرد جوان شدم و سؤالم را پرسیدم. او گفت: «سعی میکنم بچهها را با سعدی و فردوسی آشنا کنم. سادهترین راه هم این است که از بچگی کتابهایی برایشان بخریم که رنگ و بوی زبان فارسی اصیل داشته باشد. ما نمیتوانیم بچههایمان را از اینترنت و فضای مجازی جدا کنیم، اما لااقل با کتاب خوب میتوانیم تعادل ایجاد کنیم.»
مادری هم همراه دو پسر نوجوانش به نمایشگاه آمده بود. او از کمبود کتابهای جذاب با زبان فارسی روان و فاخر گلایه داشت و میگفت: «جای بسیاری از نویسندههایی که روان مینوشتند خالی است. زبان بعضی کتابها یا خیلی سنگین است یا بیش از حد عامیانه. همیشه دنبال کتابهایی استم که بچههایم را با ادبیات فارسی اصیل آشنا کند ولی اجازه دهید حقیقتی را بگویم، پیدا کردن این کتابها خیلی سخت است.»
دختری ۱۵ساله که با دوستش به نمایشگاه آمده بود هم گفت: «به نظرم اگر کتاب فارسی جذاب باشد، نوجوانان جذب میشوند. یک بار یک مجموعه داستان کوتاه خریدم که به زبان ساده ولی خیلی با حال نوشته شده بود. همان مجموعه باعث شد عاشق داستاننویسی شوم.»
در انتهای سالن غرفه کتاب کودک، پدری در حالی که کتابی درباره اسطورههای ایرانی را ورق میزد، گفت: «فرزندانم را با قصه رستم و سهراب بزرگ کردم. زبان فارسی فقط یک ابزار ارتباطی نیست، یک بخشی از هویت ماست. اگر کتاب خوب دست بچههایمان بدهیم، ریشهها فراموش نمیشود.»
البته گلایههایی هم بود از اینکه کتابهای جذاب با زبان فارسی روان و فاخر برای نسل جدید کم است. مادر جوانی میگفت: «زبان بعضی کتابها یا خیلی سنگین است یا بیش از حد عامیانه.»
کتاب فقط برای فروش نیست، معرف زبان هم است
پس از گفتوگو با مخاطبان و بازدیدکنندگان نمایشگاه، سراغ ناشران و فعالان حوزه کتاب رفتم تا از میزان حساسیت و دقت آنها نسبت به زبان فارسی و تلاششان برای پاسداشت این زبان در روند انتشار کتابهایشان بیشتر بدانم.
یکی از ناشران فعال در حوزه کودک و نوجوان گفت: «ما در انتخاب مترجم و نویسنده خیلی دقت میکنیم. زبان فارسی باید زنده بماند و در این زمینه کتاب بهترین راه است. مخصوصاً در کتابهای کودک، واژه سازی و درست نویسی خیلی مهم است.»
ناشری دیگر از بی توجهی برخی نویسندگان و مخاطبان گلایه داشت و میگفت: «بعضیها بیشتر دنبال داستانهای ترجمه شده استند. ما تلاش میکنیم آثار فارسی زبان را تقویت کنیم ولی گاهی استقبال عمومی کم است.»
مدیر انتشارات یا زهرا (س) هم گفت: «در دنیای امروز، واژههای بیگانه آنقدر در زبان روزمره ما جا افتاده است که گاهی کندن آنها از نوشتار و گفتار کار سادهای نیست، اما همین سختی، نباید ما را از تلاشی که برای حفظ اصالت زبان فارسی لازم است، باز دارد. اتفاقاً همین مقاومتهاست که میتواند زبان ما را زنده نگه دارد. در مجموعه ما، یکی از دغدغههای جدی، توجه به زبان فارسی در متون و کتابهاست، حتی اگر باعث شود خوانش متن کمی سختتر شود. سعی میکنیم تا جای ممکن، از واژههای فارسی استفاده کنیم، حتی در واژههایی که امروز بسیار رایج شدهاند، مثل «ریسک» به جای «خطرپذیری» تا جایی که بتوانیم از برابرهای فارسی استفاده میکنیم. این دغدغه، فقط بر دوش نویسنده و ویراستار نیست، ناشر هم نقش بسیار مهمی دارد. خیلی از واژهها و عبارات بیگانه چنان عادی شدهاند که حتی خود نویسنده متوجه نمیشود از کجا آمدهاند. ما نمیخواهیم کسی را متهم یا نیتخوانی کنیم. گاهی فقط پای عادت در میان است؛ عادتی که باید آرامآرام اصلاح شود، اما این کار، نیازمند عزم جدی و هماهنگی بین نهادهای فرهنگی است.»
در غرفه انتشارات هیرمند، یکی از فعالان این انتشاراتی با اشاره به تفاوت میان کتابهای تألیفی و ترجمه میگوید: «بعضی کتابها واقعاً جا دارد به زبان و فرهنگ ما حس شوند، اما بعضی کتابها که ترجمه هستند، به اجبار باید خوانده شوند. زبان فارسی در اینجا فقط یک وسیله میشود زیرا آن کتاب در بستر زیستی خودش نوشته شده است نه با شرایط فرهنگی ما. به همین دلیل وقتی کتابی ترجمه میشود، ارتباط زبانی برقرار میشود ولی عمق و اصالت زبان فارسی در آن کمتر دیده میشود. تألیف فارسی هم زیستگاه خودش را دارد و در دل فرهنگ و زبان خودمان ریشه دارد. به همین جهت باید حمایت بیشتری کرد. ما در انتشاراتمان همه تلاشمان را میکنیم کتابهایی منتشر کنیم که زمینهای برای حفظ و اشاعه زبان فارسی باشد. امیدواریم عملکردمان در این مسیر مؤثر باشد.»
مشغول گرفتن گزارش بودم که یکی از مخاطبان نمایشگاه که علاقه زیادی به ادبیات فارسی داشت و در حال خرید یک کتاب ادبی بود در این بحث داخل شد و گفت: «وقتی نوجوانی کتاب نخواند و با شعر و ادبیات فارسی بیگانه باشد در حالی که مدام در فضای مجازی و بین فیلمهای خارجی پرسه میزند، آن وقت کمکم از زبان مادری فاصله میگیرد. زبان فارسی امروز مدیون بزرگانی، چون فردوسی است، بنابراین برای حفظ زبان فارسی باید یک زنجیره را فعال کرد و آن زنجیره شامل خانوادهها، نویسندگان، صدا و سیما و فضای مجازی است، چراکه وقتی در سریالها، گفتوگوهای روزمره، پیامرسانها و حتی تبلیغات، زبان فارسی کنار گذاشته میشود، طبیعتاً نسل جدید با ادبیات کهن بیگانه خواهد شد. این یک واقعیت است که هرچه از حافظ، سعدی و فردوسی فاصله بگیریم، از زبان فارسی فاصله گرفتهایم. من همیشه دنبال کتابهایی میگردم که ریشه در زبان فارسی اصیل داشته باشند. این کمترین کاری است که برای حفظ میراثمان میتوانم انجام دهم.»
یک ویراستار حاضر در یکی از غرفهها قبل از پاسخ به سؤالم به کار جمعیت ویراستاران این لقب را داد «پاسداری خاموش از زبان فارسی». این لقب گویای نقش ویراستاران در حفظ زبان فارسی بود. وی در ادامه گفت: «بسیاری از نویسندگان جوان زبان نوشتاری قویای ندارند. ما در مرحله ویراستاری تلاش میکنیم هم لحن فارسی حفظ و هم از واژههای درست استفاده شود، اما همیشه این فرصت و زمان نیست. نمایشگاه میتواند فرصتی باشد برای معرفی کتابهایی با نثر درست و غنی، ولی متأسفم، چراکه هنوز نگاه اقتصادی بر نگاه فرهنگی غلبه دارد.»
«ویراستاری» پرستاری از زبان فارسی است
سلمان احمدوند از ویراستاران پرکار حوزه کتاب نیز در گفتوگو با «جوان» میگوید: «وضعیت زبان فارسی در آثار منتشرشده یک دست نیست و از ناشری به ناشر دیگر متفاوت است. برخی ناشران که نام و اعتبار و آوازهای در بازار کتاب دارند، نسبت به کاربست زبان فارسی حساسیتهای ویژه خود را دارند و میکوشند ضوابط درست نویسی را رعایت کنند. سوای این، نویسندگان مخاطب آنها عمدتاً خود صاحب قلم و به آداب درستنویسی واقف هستند.»
او درباره نقش ویراستاران در حفظ و ارتقای زبان فارسی افزود: «به تعبیر مردِ ساحتِ ویرایش استادِ روان شاد احمد سمیعیگیلانی، «ویراستاری، پرستاری است»، ویراستار همچون پرستاری مجرب و مشفق، دل نگرانِ سلامت زبان و دغدغهمند تیمار متن است. بی نقشآفرینی او، حتماً کمیت کار لنگ است و چرخه نشر معیوب.»
این ویراستار در پاسخ به این سؤال که ویرایش متون فارسی با چه چالشهایی مواجه است و چه راه حلی دارد، توضیح داد: «چالش بزرگ، نبودِ شیوهنامهای واحد در املا و دستورخط (زباننگاره) است. تلاشهایی در این زمینه انجام شده است که بیشک مبارک و مأجور است، اما کافی نیست. فرهنگستان زبان و ادب فارسی، به عنوان نهاد مرجع و متولی پالایش و پیرایش زبان فارسی، باید با همفکری ناشران، صاحبنظران و فعالان صنعت نشر، شیوه نامهای معیار و منقح تدوین کند و به آشفتگیها در این حوزه پایان دهد.»
احمدوند همچنین درباره نقش انجمن صنفی ویراستاران نیز گفت: «نهادهایی همچون انجمن صنفی ویراستاران با ارائه خدمات حرفهای در شاخههای مختلف و متنوع نگارش و ویرایش و بهره گیری از دانش و تجربه مفاخر و چهرههای عرصه ویرایش، میتوانند کمک شایانی به اعتلای این پیشه و ارتقای استانداردهای آن کنند.»
احمدوند درخصوص نقش ویراستار در مواجهه با ترجمههای نادرست و استفاده بیرویه از واژگان بیگانه نیز گفت: «ترجمه هیچ کم از تألیف ندارد و نقش مترجم خبره در غنای زبان مبدأ و توسعه امکانات آن، همسنگ نویسنده چیره دستی است که با قلم شیوای خود به پویایی و چالاکی زبان کمک میکند. در این بین، نقش ویراستار مضاعف است، زیرا علاوه بر درست نویسی فارسی، اصالتِ ترجمه و وفاداری به متن اصلی نیز اهمیت مییابد.»
این ویراستار در پایان، درباره اقدامات شخصیاش در صیانت از زبان فارسی گفت: «اهمیت ویراستاری چنان است که هیچ اثری از آن بینیاز نیست. برای صیانت از زبان، نخست باید با آن خو گرفت. راه آن نیز در مطالعه گرفتن میراثی است که در ادبیات- قدیم و جدید- هر زبان و گونههای متنوع آن، از نظم و نثر تا شعر و داستان و رمان، بازتابیده است. افزون بر این، ویراستار خود باید اهلِ نوشتن باشد و پست و بلندِ کار را بداند. چه ‹‹سوخته داند که چیست، پختن سودای خام، من در این وادی طفلی اَبجدخوانم که افتان و خیزان به پیش میرود و میکوشد که به توصیه مولانا آب کم جوید و تشنگی طلب کند: «آب کم جو، تشنگی آور به دست/ تا بجوشد آبت از بالا و پست.»