این روزها شکل و شمایل تبلیغات در رسانهملی تغییرات قابل توجهی داشته، بهخصوص در برنامههای ورزشی!
دیدن تبلیغات در صداوسیما اتفاق عجیبی نیست تلویزیون به واسطه پخش تبلیغات متعدد درآمدزایی میکند، اما آنچه امروز در برخی برنامههای ورزشی شاهد آن هستیم، شکل متفاوتی از تبلیغات است که اصلاً خوشایند و زیبنده رسانه ملی نیست!
درست در روزهایی که نه نتایج پرسپولیس چنگی به دل میزند و نه بازیهای استقلال، گزارشگران برنامههای ورزشی چنان تعریف و تمجیدهایی از مربیان و برخی بازیکنان خارجی این دو تیم میکنند که بیشک پدر و مادر آنها نیز تاکنون اینچنین با اغراق آنها را نستودهاند!
صدالبته که این تمجیدها تنها شاملحال بازیکنان و مربیان خارجی نمیشود و برخی بازیکنان داخلی نیز در فهرست این مجریان و گزارشگران جای دارند، اما عمدتاً نظر مثبت آقایان برای تعریف و تمجیدهای اغراقآمیز و تعجببرانگیز نفرات خارجی تیمها هستند، نفراتی، چون موسیمانه که تازه چند هفتهای است که سکان هدایت استقلال را دست گرفته و اتفاقاً هنوز هم هیچ عملکرد قابل توجهی از خود به نمایش نگذاشته است که بتوان دلیلی برای این همه تحسین او در رسانه ملی پیدا کرد! صدالبته که مرد سیهچرده نیمکت استقلال زمان زیادی نیست که روی نیمکت این تیم نشسته و هنوز زمان لازم دارد برای شناخت شاگردانش و عملی کردن تفکراتی که در سر دارد. با وجود این مجریان تلویزیونی و گزارشگران چنان به ستایش آنها میپردازند که بیشک خودشان نیز چنین انتظاری ندارند! اما شاید برخی مجریان و گزارشگران چیزی در این افراد میبینند که حتی خود آنها نیز متوجه آن نشدهاند!
تعریف و تمجیدهای اغراقآمیز و تعجببرانگیز، اما صرفاً تنها شاملحال سرمربی آفریقایی استقلال نمیشود و ژوائو، مهاجم پرتغالی پرسپولیس را هم دربر میگیرد. مهاجمی که در طول ۹ بازی لیگ برتر، یک بازی جام حذفی و پنج بازی لیگنخبگان آسیا تنها یک گل، آنهم در رقابتهای حذفی کشور و برابر مس سونگون به ثمر رسانده، اما چنان برخی گزارشگران او را ستایش میکنند که گویا در همین ابتدای فصل آقای گلیاش در لیگ مسجل شده است. حال آنکه عملکرد این مهاجم به قدری ضعیف بوده که نه فقط یک گل به ثمر رسانده که در هر بازی موقعیتهای متعددی را از دست میدهد و ضعف گلزنی او در بسیاری از بازیها سرخپوشان را به چالش کشیده، اما شاید آقایان در این بازیکن هم تواناییهایی را دیدهاند که دیگران قادر به دیدن آنها نیستند. اما بیشک اگر او اندک توانایی داشت باید حداقل در این ۱۵ بازی، پنج گل به ثمر میرساند، حال آنکه آمار عملکرد این بازیکن به خوبی نشان میدهد که آیا شایستگی این تعریف و تمجیدها را دارد یا نه!
البته تعداد بازیکنان و مربیانی که این روزها برخلاف عملکردی که از خود به نمایش میگذارند مورد تعریف و تمجید قرار میگیرند، کم نیست. بازیکنانی که گاهی حتی دقیقهای در طول فصل به میدان نرفتند یا اگر رفتند آنقدر حضورشان کوتاه و بدون ثمر بوده که با نیمکت یا سکونشینی تفاوتی نداشته، اما هیچ یک از این موارد دلیل نمیشود تا مجریان و گزارشگران بارها و بارها در طول بازی دست به ستایش آنها نزنند. اما آیا این نوع تعریف و تمجیدها در صداوسیما و رسانه ملی درست است، آنهم در شرایطی که لازم به توضیح نیست که این افراد کوچکترین عملکرد قابل دفاعی ندارند! ولی مسئله زمانی تأسفبار میشود که همین آقایان به شکلی مغرضانه اقدام به زدن سرمربی و دیگر نفرات کادرفنی تیمملی میکنند. مسئله این نیست که قلعهنویی و دستیارانش هیچگونه عیب و ایرادی ندارند. اتفاقاً همانطور که تیموریان نیز میگوید تیمملی هم اشکالاتی دارد که مطمئناً برخی از آنها متوجه کادر فنی است، اما انتقاد یک بحث است و زدن سرمربی تیمملی و دستیارانش بحثی دیگر. همانطور که تعریف و تمجید از بازیکنی که عملکرد درخشانی در زمین بازی دارد، یک چیز است و ستایش غیرقابل توجیه و اغراقآمیز از بازیکن و مربی که هیچ عملکرد قابل دفاعی که ندارد هیچ، به شدت هم ضعیف و پرانتقاد ظاهر میشود یک چیز دیگر است!
بیشک انتظار میرود نظارت بر صداوسیما و گفتار مجریان و گزارشگران آن بهگونهای باشد که شائبهای ایجاد نشود، اما رفتار برخی از آنها این روزها نه شبیه یک گزارشگر یا مجری که شبیه مدیربرنامههایی است که با اغراق چنان تمجیدی از بازیکن تحت قرارداد خود میکنند که باشگاه مورد نظر را مجاب به جذب او کنند! تمجیدهای اغراقآمیزی که بیشتر رنگ و بوی دلالی دارد تا ستایش عملکرد یک بازیکن یا مربی!