جوان آنلاین: یکی از ایرادهای اساسی فوتبال ایران تعریف نادرست از پیشکسوت است. طی سالهای اخیر رسانههای مختلف برای دیدهشدن بیشتر جریانی را شروع کردند که میتوان آن را پیشکسوت تراشی برای فوتبال نامید. در این جریان چهرههایی که اکثر قریب به اتفاق آنها چهرههای جنجالی دوران خود و حتی برخی دارای پروندههای سنگین اخلاقی بودهاند، به عنوان پیشکسوتان باشگاههای بزرگ به قشر جوان معرفی شده و حرفهایی زدهاند که بیشتر از آنکه باعث کارگشایی باشد، راه و رسم تخلف و حاشیهسازی را به فوتبالیستهای این دوران که به قول معروف «نزده میرقصند» میآموزد.
بد نیست ابتدا نگاهی به تعریف جامع از پیشکسوت داشته باشیم. «پیشکسوت به معنای پیشرو و مقدم است و به افراد صاحب تجربه و دانش که دارای سابقه فعالیت در آن رشته هم بودهاند، گفته میشود. امروزه به همه کسانی که در یک حوزه سابقه کار دارند، پیشکسوت گفته میشود و تعریف عامی پیدا کرده است.»
طبیعی است که با این تعریف بسیاری از کسانی که حتی یک بار در تیمی بزرگ پا به توپ شده باشند، پیشکسوت قلمداد میشوند، اما در تعریف پیشکسوت ورزشی چند فاکتور دیگر هم لحاظ میشود. به عنوان مثال کسی را پیشکسوت یک باشگاه مینامند که افتخاراتی در سطوح مختلف برای باشگاه به دست آورده باشد یا اینکه کار مهم و تأثیرگذاری برای پیشرفت و رشد و ترقی فوتبال باشگاهی و ملی انجام داده باشد. بالحاظ شدن این مسائل دایره پیشکسوتان محدودتر میشود و به چهرههایی خاص تقلیل پیدا میکند، اما....
اما فضای رسانهای بیدر و پیکری که طی سالهای اخیر با آن مواجه هستیم و تلاش این رسانهها برای دیده شدن از یک سو و دستوپا زدن برخی چهرههای فوتبالی که تصور میکنند به حقشان (پول و قراردادهای میلیاردی) در فوتبال نرسیدهاند، باعث شده است جریان پیشکسوتتراشی با قدرت تمام شروع به کار کند و هر روز و هر ساعت شاهد مصاحبههای آنچنانی و حرفهای تند چهرههایی باشیم که به غلط به عنوان پیشکسوتان فوتبال معرفی میشوند؛ چهرههایی که برای یافتن اطلاعاتی در خصوص زمان بازی آنها یا کار خاصی که انجام داده باشند، باید تاریخ ورزش را زیر و رو کرد و دست آخر هم به جایی نرسید، اما همین آدمهای کوچک هر روز در رسانهها حضور دارند و با ادبیات خاص و نه چندان مناسب خود و به اسم بزرگ بودن و پیشکسوت از همه چیز انتقاد میکنند.
نکته قابل تأسف در این ماجرا این است که برخی از این مثلاً پیشکسوتان با آب و تاب از تخلفات خود حرف میزنند و طوری آن را بیان میکنند که نزد بیننده و شنوندهای که اغلب آنها نسل جوان هستند، به عنوان یک قهرمان نمایش داده میشوند. نمونههای زیادی میتوان مثال زد. مثلاً بازیکنی که حضورش در شرکتهای هرمی برای همه مسجل و مشخص است، این روزها ناگهان تبدیل به پیشکسوت فوتبال شده و در گفتوگویی با یک رسانه مطرح به طور آشکار بزرگان فوتبال ایران را زیر سؤال میبرد یا دیگری که با شور و حرارت از تخلفاتش در زمان بازیگری حرف میزند. نمونه دیگری هم هست که مثلاً فلان بازیکن کینه قدیمی خود از یک تیم یا یک نفر یا یک گروه را هر چند وقت یک بار رسانهای میکند و باعث میشود ماجرایی که نسل امروز فوتبال و علاقهمندان به آن هیچ تصوری از آن ندارند مثلاً داغ باقی بماند و او بیشتر از همیشه جلوی چشم باشد.
آنچه بیان شد نمونهای دم دستی و جلوی چشم جریان غلط و اشتباه پیشکسوتتراشی در رسانهها بود، والا اگر بنا به بازکردن ماجرا باشد، میتوان نمونههای بسیاری را یافت و حتی پای برنامههای تلویزیونی را هم به میان کشید که با دعوت از چهرههایی خاص که کمترین سابقه را دارند، آنها را به صورت مرتب به عنوان پیشکسوت به جامعه ورزش و فوتبال معرفی میکند؛ اشخاصی که حتی بدیهیترین مسائل را هم نمیدانند.
ماجرا، اما وقتی تأسفبارتر میشود که ببینیم پیشکسوتان واقعی ورزش و فوتبال یا ساکت هستند یا اصلاً توجهی به آنها نمیشود و باز ماجرا وقتی تأسفبارتر از این میشود که عدهای از این پیشکسوتان حتی به حساب هم نیایند. در چنین شرایطی باید هم شاهد تاخت و تاز عدهای پیشکسوتنما باشیم؛ عدهای که با فضاسازی رسانهای خود را بزرگ جلوه میدهند، اما حرفها و حرکات و سکناتشان نه تنها نشانی از بزرگی ندارد که تیشه به اخلاقمداری و پهلوانی و بزرگمنشی ورزش و فوتبال هم میزند.