ما درباره مردم فلسطین چه میدانیم؟ این پرسشی است که باید امروز از خودمان بپرسیم. وقتی میگوییم ما، یعنی همه ما در هر ملیت و هر قشری که هستیم.
امروز در میان مطالب ارسالی که به دستم رسید، فیلم ویدئوی کوتاهی وجود داشت که به راستی تکاندهنده بود.
ویدئو که شاید مخاطبان محترم این روزنامه هم آن را دیده باشند، پسربچهای فلسطینی را نشان میدهد که میخواهد خودکشی کند.
تصور نمیکنم انسانی دارای سلامت روان وجود داشته باشد که از دیدن این ویدئو دستکم این سؤال را از خود نپرسد: این کودک چرا در حال خودکشی آن هم با این وضعیت دردآور و دلسوزانه است؟
امروز باید شاهد خودکشی پسر ۱۰ ساله رفح باشیم! شاید تا به این لحظه از زندگی تا به این اندازه احساس درماندگی نکرده بودم.
روی صفحه نمایش، در مقابل چشمان شما، یک پسر بچه، طناب را به گردنش میبندد؛ طنابی که سر دیگر آن به تیرکی در گوشهای از خیابان بسته شده است. این تیرک بر سکوی کوتاهی نصب شده است که تصویری همانند جوخه اعدام را پدید آورده است.
نجات از نسلکشی با مرگ
تماشای اینکه چگونه یک کودک ۱۰ ساله نجات از وحشت نسلکشی را در همان مرگ میبیند، ترسناک است! درواقع این کودک با رفتار خود میگوید: برای گریز از مرگ باید مرد و مرگ پایان این ظلم خواهد بود.
این یعنی ناامیدی و یک انزوا و افسردگی محض!
کودک روی سکوی کنار خیابان میایستد و در حالی که طناب دور گردنش است، از سکو قدم برمیدارد تا پا روی زمین نداشته باشد و بین زمین و آسمان قرار بگیرد.
در حالت عادی هر کسی که باشد، خودش را محکم نگه میدارد تا از سکو پایین نیفتد، ولی این کودک که گویا پاهایش برای فرار از مرگ، سمت سکو میروند، مقاومت میکند که آویزان بماند و پا روی سکو نگذارد. حتی با دست بر سر خود میکوبد و خودش را کتک میزند. او مقاومت میکند که زنده نماند و بمیرد! گویی او همه موجودات زنده و حتی خود مرگ را به چالش میکشد!
این عمل یک کودک فلسطینی مایه شرمساری ماست. نه تنها مایه شرمساری مسلمانان که مایه شرمی است برای همه مردم جهان و بیش از همه مایه ننگ برای جهان عرب خواهد بود.
کابوس زندگی برای فلسطینیان
ممکن است بسیاری از افراد این را از خود بپرسند که این کودک چگونه میتواند چنین کاری کند؟ یک کودک در این سن از خیلی چیزها ترس دارد، مثلاً میترسد از بلندی پایین بیفتد یا میترسد از خانواده دور شود و چیزهایی از این قبیل، ولی این کودک با اراده و با دست خود، خودش را حلقآویز میکند و با میل و اراده خود تلاش میکند تا بمیرد!
بسیاری از کسانی که این ویدئو را دیدهاند تعجب کردهاند که این کودک به راستی چگونه توانسته است دست به چنین کاری بزند. شاید برخی از روی تمسخر فکر کنند که این کودک دیوانه است!
پاسخ برای کسی که اندکی آگاهی از وضعیت واقعی فلسطین داشته باشد، واضح است؛ زندگی این کودک مانند بسیاری دیگر از کودکان فلسطینی به یک کابوس تبدیل شده است. در واقع زندگی برای این کودکان مظلوم، یک کابوس است؛ کابوسی که مرتب برایشان تکرار میشود.
گرسنگی، ویرانی، قتل، بمبگذاری، شکنجه، تمسخر و درماندگی از نجات، اینها دلایل اقدام این کودک فلسطینی برای خودکشی است!
یک پرسش برای تمام جهان
در اینجا اجازه دهید سؤالی بپرسم. این سؤال شاید بیرحمانه و سنگدلانه به نظر برسد، اما شاید چنین سؤالی برای اینکه کمی از وضعیت اسفبار و دردناک فلسطینیان را درک کنیم، لازم باشد. اگر فرزند ما به جای این پسربچه بود، چه عکسالعملی نشان میدادیم؟
حتی فکر کردن به آن هم ترسناک است، اینطور نیست؟ اما این سؤال لازم است، ارزش فکر کردن را دارد، زیرا دلیل این عمل پسرک، بیعملی ماست!
کشتار کودکان از ۸ اکتبر
از حدود هشتم اکتبر سال گذشته، معادل ۱۶ مهرماه خورشیدی، به طور روزانه کودکان به طور هدفمند کشته میشوند، اما دنیا با رویگردانی از این واقعیت و ماهیت این وقایع، آن را نادیده میگیرد.
امروز جهان باید در این باره به درستی فکر کند و تصمیم درستتری برای دفاع از این کودکان بگیرد. دنیا باید دست از کوتاهیهای خود بردارد. این نخستین بار نیست که در این مورد صحبت میشود، ولی امیدوارم آخرین باری باشد که کوتاهی مردان و دولتمردان جهان را در این باره میبینیم.
اکنون ترس بر دل هر کسی که توانسته و میتواند نقشی در نجات این کودکان داشته باشد، خانه کرده است. اگر کسی واقعیت فلسطین را درک کرده باشد، با وجدان خود درگیر شده است. تنها راه نجات از این ترس و این عذاب وجدان هم کمک به این کودکان است، ولی متأسفانه برای بسیاری، موضوع بچههای فلسطینی تبدیل به ابزار چانهزنی شده است؛ چانهزنی برای جاهطلبیهای شخصی.
ترک کردن بیتفاوتیها
متأسفانه همواره هستند کسانی که با بیتفاوتی به جهان نگاه میکنند و از درد انسانهای دیگر آزرده نمیشوند یا آزرده میشوند ولی توجهی به آن نشان نمیدهند و حتی تا جایی که برایشان مقدور است هم کاری برای دیگری نمیکنند. همواره نسبت به این دسته از افراد، احساس خوشایندی نداشتهام. همیشه از بیتفاوتی افرادی که در آسایش بودهاند و درد مظلومان را نادیده میگیرند و حتی نمیخواهند از درد آنان چیزی بدانند، بیزار بودهام.
چگونه میتوان زندگی کرد، خوابید، راه رفت، غذا خورد، کار کرد و پیشرفت کرد، وقتی هر روز اخبار پر است از اشک کودکان، التماس کودکان و ناامیدی آنان؟!
آیا این دنیای مدرن است؟ این دنیای متمدن امروزی است؟ آیا این هنجاری است که باید به آن بپیوندیم؟ آیا مسیح (ع) و محمد (ص) و دیگر پیامبران الهی بشر را به این دیدگاه دعوت کردهاند؟
رستگاری هر انسانی پس از دینداری و حیا، در انسانیت، تدبر و اندیشه اوست. اکنون انسانیت ما کجاست؟ تدبر و اندیشه به ما چه میگوید؟ دینداری و حیا در کجای زندگی ماست؟ ما در حال فریب چه کسی هستیم؟ با بیتفاوتی خود را فریب میدهیم یا کسانی که ما را باور دارند؟
آرزوی من امروز نجات کودکان و مردم فلسطین است. این مردم امروز به کمک و به حمایت نیاز دارند. هر انسانی که درد این کودکان را میبیند باید چنین احساسی داشته باشد. وظیفه انسانی و دینی ما در کمک به این کودکان است. امیدوارم به زودی آزادی و نجات این کودکان را ببینیم که به جای مرگ، برای پیشرفت تلاش میکنند، در یک زندگی آرام رشد میکنند و بزرگ میشوند و خود به پیشرفت جهان کمک میکنند. انشاءالله به زودی شاهد چنین روزی خواهیم بود و به زودی میبینیم که فلسطین، سرزمین آرامش و صلح و دوستی و برادری است. جایی که امروز دلواپس حضور مرگ در خواب کودکانش است، به زودی جایی برای زندگی، آبادانی و شادی خواهد بود؛ انشاءالله.
*حامی حقوق مردم فلسطین در روسیه