 علیاکبر دهخدا در لغتنامه آن را با املای «خیت» ضبط کرده است و معانی «شرمنده، بور، کنفت» را برای آن آورده است. محمد معین در فرهنگ فارسی آن را با املای «خیط» ضبط کرده است و در همان گستره معنایی لغتنامه.
                                           				علیاکبر دهخدا در لغتنامه آن را با املای «خیت» ضبط کرده است و معانی «شرمنده، بور، کنفت» را برای آن آورده است. محمد معین در فرهنگ فارسی آن را با املای «خیط» ضبط کرده است و در همان گستره معنایی لغتنامه.  				                                       جوان آنلاین: حسین جاوید در کانال تلگرامی خود نوشت: «خیتشدن» یا «خیطشدن» یعنی «شرمندهشدن» و «سنگ روی یخشدن»، با اصطلاح غیررسمی «ضایع شدن.»
علیاکبر دهخدا در لغتنامه آن را با املای «خیت» ضبط کرده است و معانی «شرمنده، بور، کنفت» را برای آن آورده است. محمد معین در فرهنگ فارسی آن را با املای «خیط» ضبط کرده است و در همان گستره معنایی لغتنامه. 
حسن انوری در فرهنگ بزرگ سخن آن را با املای «خیت» ضبط کرده است و معانی «نابسامان و خراب» و «شرمنده و رسوا» را برای آن آورده است. او «خیط» را هم مدخل کرده و به «خیت» ارجاع داده است. غلامحسین صدریافشار و همکاران در فرهنگ معاصر فارسی آن را با املای «خیت» ضبط کردهاند و معانی «ناکام، ناموفق، سرشکسته» را برای آن آوردهاند. ایشان «خیط» را هم مدخل کرده و به «خیت» ارجاع دادهاند. 
شگفتا، فرهنگ املایی خط فارسی و دستور خط فارسی از فرهنگستان زبان و ادب فارسی نه «خیت» و نه «خیط» را مدخل نکردهاند. پیشنهاد میشود در ویراست بعدی این دو کتاب حتماً این واژه و ترکیبات ساخته شده با آن را مدخل کنند. باری، میتوان چنین گفت که این واژه جزو واژههای دو املایی محسوب میشود و نوشتن آن به هر دو شکل «خیت» و «خیط» (به شرط رعایت اصل یکدستی در سراسر متن) درست است. 
«- آمد دم قایق و آهسته گفت: اوضاع خیت است... خیت خیت...» (دن آرام، ترجمه احمد شاملو)
«- خیط کاشتی، مامانبزرگ.» (جبهخانه، هوشنگ گلشیری)
یادآوری مهم: «خیط» در معانی بالا را نباید با «خیط» به معنای «خط» اشتباه گرفت. 
«- امیدوارم دیگر دور مرا خیط بکشید.» (رازهای سرزمین من، رضا براهنی)
 عالی بود. ممنون. منو از خیت شدن نجات داد این مقاله.
 							عالی بود. ممنون. منو از خیت شدن نجات داد این مقاله.