جوان آنلاین: زهره برزگر در کانال «مدرسه سواد زندگی» در ایتا نوشت: ما می‌خوایم بهتر و راحت‌تر زندگی کنیم و هرکسی برای رسیدن به این هدف راه خاصی رو دنبال می‌کنه. کتاب «تئوری انتخاب» نوشته ویلیام گلسر درباره تغییرات رفتاری است که میتونه زندگی رو بهتر و زیباتر کنه. ۱۰ اصل بنیادین کتاب، درباره همین تغییرات امیدبخش است. اینجا خیلی خلاصه این اصول رو می‌گیم، اما شاید لازم باشه برای فهم بیشتر کتاب رو بخونید. با این تغییرات، می‌تونیم آزادی و اختیار شخصی خودمون رو ابتدا تعریف و سپس طراحی کنیم.
اصل ۱) تنها کسی که می‌توانیم رفتارش را کنترل کنیم، خودمان هستیم.
اصل ۲) تمام آنچه می‌توانیم از دیگران دریافت کنیم و به دیگران بدهیم، اطلاعات است. اینکه با اطلاعات چگونه برخورد کنیم انتخاب خود ما یا دیگران است.
اصل ۳) تمام مشکلات روان‌شناختی طولانی‌مدت، از مشکلات رابطه‌ای سرچشمه می‌گیرند. مشکلات رابطه‌ای تا حدودی علت مشکلات دیگری، چون درد، خستگی، ضعف و برخی بیماری‌های مزمن سرچشمه می‌گیرند که معمولاً به آن‌ها بیماری‌های سیستم ایمنی گفته می‌شود.
اصل ۴) همیشه آن رابطه مشکل‌دار، بخشی از زندگی کنونی ماست.
اصل ۵) وقایع دردناکی که در گذشته بر ما رفته است، اگرچه بر آنچه امروز هستیم تأثیری شگرف داشته، ولی بازنگری و مرور این گذشته دردناک، بر آنچه امروز لازم است، انجام دهیم؛ یعنی بهبود بخشیدن به رابطه مهم کنونی‌مان اثر ناچیزی دارد و کمکی به ما نمی‌کند.
اصل ۶) این نیاز‌های ژنتیکی ما را هدایت می‌کنند: نیاز به بقا و زنده ماندن، نیاز به عشق و احساس تعلق، نیاز به قدرت، نیاز به آزادی، نیاز به تفریح.
اصل ۷) می‌توانیم نیازهایمان را فقط از طریق تصویر یا تصاویری که در دنیای مطلوب خود داریم ارضا کنیم.
اصل ۸) تمام آنچه از تولد تا مرگ از ما سر می‌زند رفتار است. تمام رفتار‌های ما یک رفتار کلی است که از چهار مؤلفه به هم پیوسته عمل، فکر، احساس و فیزیولوژی تشکل شده است.
اصل ۹) تمام رفتار‌های کلی معمولاً با فعل، آن هم به صورت مصدر یا اسم مصدر بیان و با مؤلفه‌ای که در هنگام بروز رفتار بیشتر قابل تشخیص است، نامگذاری می‌شوند. برای مثال به جای استفاده از عبارت من افسرده هستم یا من افسرده شده‌ام، درست آن است که بگوییم: من افسردگی را انتخاب کرده‌ام یا من افسردگی می‌کنم.
اصل ۱۰) تمام رفتار‌های کلی، انتخاب هستند، اما ما فقط بر مؤلفه‌های عمل و فکر به طور مستقیم و بر مؤلفه‌های احساس و فیزیولوژی به طور غیرمستقیم کنترل داریم، یعنی با انتخاب شیوه عمل و فکرمان و به واسطه آن‌ها احساسات و فیزیولوژی خود را نیز می‌توانیم کنترل کنیم.
