جوان آنلاین: صمد نوروزیان در صفحه اینستاگرامی خود نوشت: این مدت که درگیر مدیریت مدرسه هستم، تلاشم بر این بوده در حد توان و وقتم از منابع موجود برای افزایش مهارتهایم کمک بگیرم. خوشحالم که بهانه خواندن این مطالب برایم فراهم شد. سعی خواهم کرد بخشهای مهمتر از مواردی را که میخوانم اینجا و شاید یک کانال تلگرامی به اشتراک بگذارم.
چیزی که برایم جالب بود، قرار گرفتن کتابهای مرتبط با مدیریت آموزشی و... در چند دسته جداگانه است. یک دسته سعی دارند به شیوهای کلاسیک، به سبک و با محتوایی بسیار قدیمی و به روز نشده، چارچوبهای کلی مدیریت آموزشی، برنامهریزی درسی و... را آموزش دهند. البته در کنار این متون کلاسیک، محتوایی نیز وجود دارد که از آن ور دیوار افتادهاند و با نگاهی کارآفرینانه و مبتنی بر بازار به آموزش و مدرسه و مدیریت آموزشی تلاش میکند از مدیر مدرسه مدیری به سبک مدیر کارخانههای ژاپنی! یا استارتآپهای اروپایی و امریکایی دربیاورند. دسته دیگری که تمرکز من بر آن است و تعدادشان متأسفانه اندک است، از زاویهای دیگر به مدرسه، دانشآموز، معلم، برنامهدرسی و مدیریت نگاه میکند. تمرکز من بر این دسته از کتابها و منابع خواهد بود. هرچند برخیشان به طور کلی شیفتهای به سمت هر دو دسته قبلی که ذکر شد دارند ولی مهم ایده کلی کتاب است که به نظر میآید ناب است.
در حال حاضر در حال خواندن کتابی به نام «چرا دانشآموزان مدرسه را دوست ندارند؟» نوشته دنیل ویلینگهام، یک متخصص علوم شناختی هستم. نویسنده در تلاش است از زاویه بررسی مغز، هوش انسانی، نحوه ذخیرهسازی اطلاعات در مغز و کارکردهای شناختی آن به این سؤال که عنوان کتاب نیز است، پاسخ بدهد. در واقع او تلاش میکند ضمن توضیح کارکردهای ذهن، سراغ تعدادی از ابهامهای این حوزه برود و به آنها پاسخ بدهد. او نداشتن درکی درست از مغز و یادگیری و کارکردهای شناختی آن توسط معلمان، مدیران و حتی سیاستگذاران را علت بازخوردهای منفی از سمت دانشآموزان میداند. او تلاش میکند به سؤالاتی نظیر اینکه چگونه باید ایدههای انتزاعی را توضیح داد؟ چطور باید تعادلی میان آموزش واقعیتهای نظری و مهارتها ایجاد کرد؟ چطور باید به کندآموزها کمک کرد؟ و مهمتر از همه، چگونه میتوان کاری کرد که دانشآموزان با لذت بیاموزند؟ پاسخ قابل فهمی بدهد.