پسر جوانی که پس از قتل خواهرش برای انتقال جسد، لباس زنانه به تن کردهبود، در جریان تحقیقات فنی پلیس تهران بازداشت شد.
در نخستین ساعت صبح روز یک شنبه ۲۳ مرداد، مرد رهگذری در بلوار میرداماد تهران متوجه جسد بیجان زن جوانی کنار پیاده رو شد و موضوع را به مأموران پلیس خبر داد. دقایقی بعد تیمی از مأموران کلانتری ۱۰۳ گاندی به محل اعزام شدند و در آنجا با جسد زنی حدوداً ۳۵ ساله روبهرو شدند که هیچ مدرک هویتی همراهش نبود و به طرز مشکوکی به قتل رسیدهبود. بدین ترتیب با اعلام خبر کشف جسد قاضی محمد جواد شفیعی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل تحقیقات خود را آغاز کردند.
شیار گردن
تیم پزشکی قانونی در محل حادثه در تنپیمایی از جسد با آثار زخمهایی روی سر و بدن زن ناشناس روبهرو شدند، اما بررسیها نشان داد زخمها مربوط به مدتی قبل است و در مرگ زن جوان تأثیری نداشته است. در بررسیهای بعدی تیم پزشکی و مأموران تشخیص هویت متوجه شیار گردنی سطحی روی گردن زن جوان شدند که حکایت از آن داشت وی حدود ۵ تا ۸ ساعت قبل با فشار بر عناصر حیاتی گردن به قتل رسیدهاست.
از سوی دیگر با توجه به لباسهایی که مقتول به تن داشت، بازپرس جنایی به این نتیجه رسید که مقتول در مکان دیگری به قتل رسیده و جسد به این مکان منتقل شدهاست. بدین ترتیب همزمان با ادامه تحقیقات جسد برای انجام آزمایشهای لازم و شناسایی هویتش به پزشکی قانونی منتقل شد.
شناسایی مقتول
از سوی دیگر مأموران پلیس در بررسی دوربینهای مداربسته به رد راننده خودروی پژو ۲۰۶ رسیدند که جسد را در آن مکان رها کردهبود. دوربینها نشان داد چند ساعت قبل در حالی که هوا هنوز کامل روشن نبوده خودروی پژو ۲۰۶ در محل توقف کردهاست و ثانیههایی بعد فردی که لباس زنانه به تن داشته از خودرو پیاده شده و جسد را از صندلی عقب برداشته و داخل پیادهرو رها کرده و به سرعت از محل دور شدهاست. مأموران پلیس در بررسیهای فنی متوجه شدند خودرو متعلق به زن جوانی به نام شهره است و از سوی دیگر نیز پزشکی قانونی هویت مقتول را به نام شهره اعلام کرد که مشخص شد خودرو متعلق به مقتول است.
قاتلی با لباس زنانه
پس از شناسایی مقتول مشخص شد وی همراه برادر و مادرش در خانهای در یکی از خیابانهای شرقی تهران زندگی میکرد. بنابراین مأموران پلیس برای تحقیق به محل زندگی وی مراجعه و از مادر و برادر مقتول تحقیق کردند.
برادر مقتول گفت: «خواهرم در شرکتی مشغول به کار بود و صبح روز یکشنبه با خودرو پژوی ۲۰۶ از خانه خارج شد و دیگر برنگشت. پس از این با دوستان و بستگان تماس گرفتیم و حتی به بیمارستانها و مراکز درمانی هم سر زدیم، اما خبری از خواهرم پیدا نکردیم. امروز میخواستیم به اداره پلیس برویم و گمشدن ناگهانیاش را اعلام کنیم که به ما خبر دادند جسدش در یکی از خیابانهای شمالی تهران کشف شدهاست.»
در حالی که مأموران پلیس متوجه تناقضگوییهای برادر مقتول شدهبودند برای روشنشدن زوایای پنهان حادثه دوربینهای مداربسته محل زندگی مقتول را هم بررسی کردند. دوربینها نشان داد صبح زود روز حادثه خودروی مقتول در حالی که زنی پشت فرمان است از پارکینگ خارج شده و دقایقی بعد هم همان زن جسد مقتول را از صندلی عقب در خیابان میرداماد رها کردهاست. در بررسیهای بعدی این فرضیه برای مأموران قوت گرفت که به احتمال زیاد خودروی مقتول هنگام خارج شدن از پارکینگ رانندهاش مقتول نبوده و فردی بوده که برای فریب مأموران لباس زنانه پوشیده تا اینگونه جلوه دهد که مقتول خودش با خودرواش از پارکینگ خارج شدهاست. مأموران پلیس با بررسی زوایای مختلف دوربینهای مداربسته متوجه شدند راننده خودرو برادر مقتول است که لباس خواهرش را پوشیده و از پارکینگ با خودرو خواهرش خارج شدهاست. همچنین در تحقیقات میدانی همسایهها اعلام کردند که بعضی روزها صدای درگیری از خانه آن به گوششان رسیدهاست و دیدهاند که برادر و خواهر با هم درگیری شدهاند.
اعتراف به قتل
بدین ترتیب مأموران برادر مقتول را به اتهام قتل بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند. متهم ابتدا منکر قتل خواهرش شد، اما وقتی با دلایل و مدارک روبهرو شد، به قتل اعتراف کرد.
وی با اظهار پشیمانی گفت: «خواهرم همیشه نافرمانی میکرد و اخلاق و رفتارش مورد پسند ما نبود. یک هفته قبل از حادثه در خانه بودم که صدای داد و فریادش را از داخل حیاط ساختمان شنیدم. وقتی پیش او رفتم، سرش خونی بود، گفت همراه سگ خانگیاش برای تفریح به پارک رفته و با مردی که قصد داشته سگش را سرقت کند، درگیر و سرش زخمی شدهاست. من او را به بیمارستان بردم و بستری کردم و بعد هم به خاطر همین موضوع با هم درگیر شدیم.»
لباس خواهرم را پوشیدم
برادر مقتول ادامه داد: «ما همیشه با هم اختلاف داشتیم تا اینکه شب حادثه دوباره با هم مشاجره لفظی کردیم. خیلی از رفتارهای خواهرم عصبانی بودم و وقتی به اتاقش رفت که بخوابد روسری دور گردنش انداختم و خفهاش کردم. پس از قتل برای اینکه مأموران را فریب دهم و ردی از خودم به جا نگذارم، جسد را به صورت مخفیانه به پارکینگ بردم و روی صندلی عقب گذاشتم و بعد هم خودم لباسهای خواهرم را پوشیدم و پشت فرمان نشستم و جسدش را در خیابان میرداماد رها کردم. فکر کردم با این صحنهسازی میتوانم پلیس را فریب دهم، اما در نهایت دستم رو شد و الان هم از مرگ خواهرم پشیمان هستم.» متهم پس از اعتراف به قتل به دستور بازپرس برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گفت.