محفل ادبی هندیران با موضوع بانوان شاعر پارسیزبان از گذشته تا امروز با نگاهی به شعر «فریبا یوسفی» به بهانه انتشار مجموعه شعر جدیدش به نام «راه» با حضور جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب کشورهای پارسیزبان برگزار شد.
رحماندوست: شاعری، زن و مرد بودن نمیشناسد
مجتبی رحماندوست در محفل ادبی هندیران با موضوع بانوان شاعر پارسیزبان گفت: شاعری، زن و مرد بودن نمیشناسد، ایرانی و غیر ایرانی بودن نمیشناسد، اما احساس داشتن و نداشتن، عاطفی بودن و نبودن، برایش فرق میکند. قدرت تخیل بالا داشتن و نداشتن، برایش متفاوت است. کیست که نداند و نبیند که زنان و از جمله زنان شاعر، از نظر دارایی عاطفه و احساس، عموماً از مردان شاعر ثروتمندترند؟ گرچه شاعری تسلط بر واژهها و قدرت کاربرد و کنار هم چینی هنرمندانه کلمات را هم میخواهد که میتواند در مردان شاعر یا زنان شاعر قویتر باشد. ضمناً شاعری دهها سرمایه دیگر هم میخواهد که باید شاعران آنها را برشمارند.
رحماندوست افزود: از سوی دیگر این زنانند که نخستین لالاییها را برای آرامش بخشی به نوزادان و کودکان خود میخوانند و کدام لالایی است که منظوم نباشد یا حتی شعری پر از عاطفه و احساس نباشد؟ لالاییهایی که یا خود مادر سروده یا از شاعری دیگر است و مادر را با شعر و احساس و ممارست با شاعری دمساز میکند. بنابراین انتظار این بوده که بزرگترین شاعران تاریخ ادبیات ایران، شاعران زن باشند، اما چرا اینگونه نیست؟ گرچه زنان شاعر بزرگی داریم که بر تارک ادبیات ایران میدرخشند، اما قلههای شعر در تاریخ ادبیات ایران همچون حافظ، سعدی، مولوی، صائب و... چیز دیگری میگویند. به گفته وی، پس آیا بهتر نیست که به شعر بپردازیم و معیارهای زیبایی شناسی را در اصل شعر به کار بگیریم و شعر زیباتر و ارزشمندتر را پاس بداریم و شاعرش را بستاییم؛ چه آقا باشد و چه خانم؟
حمایت رهبر انقلاب از شاعران زن
در ادامه غلامعلی حدادعادل عنوان کرد: زنان همانطور که در اصل پیروزی انقلاب سهم مؤثر داشتند، بعد از پیروزی هم در انواع شئون انقلاب فعال بودهاند؛ از جمله میدانهای حضور زنان عرصه ادبیات و به ویژه شعر بوده است. زنان با درک لطیف زنانه و مادرانه خود در بیان احساسات از مردان موفقترند و شعر آنها رنگ و آهنگ خاصی دارد. رئیس بنیاد سعدی ابراز داشت: به جرئت میتوان گفت که امروزه در ایران دهها شاعر خوب زن داریم که با شعرهای آئینی و انقلابی خود دوشادوش مردان فعالند. خانم یوسفی از جمله این زنان شاعر است که امیدوارم روز به روز موفقتر و مؤثرتر باشند. ناگفته نماند حمایت رهبری انقلاب از شاعران زن در رشد شعر در میان زنان انقلابی تأثیر بسیار داشته است.
شاعران زن ایرانی اهل تکبر و فخرفروشی نیستند
محمدمهدی عبداللهی هم در این برنامه متذکر شد: شاعران زن ایرانی همواره به اصول و آداب اجتماعی و مذهبی پایبند بوده و هستند و از ابراز علایق و گرایشهای شخصی و خصوصی در شعر خودداری میکنند یا اگر به ندرت اشارهای کنند با حجب و حیا و غیرمستقیم است. وی عنوان کرد: شاعران زن ایرانی در شعر خود معمولاً اهل تکبر و فخرفروشی نیستند. زنان شاعر بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به علت حضورشان در عرصههای مختلف اجتماعی همپای مردان، نسبت به تحولات اجتماعی، سیاسی و مسائل پیرامون خود بیتفاوت نبوده و نیستند و در بسیاری از مسائل روز، موضعمند بوده و واکنش نشان میدهند؛ به عنوان نمونه در چند سال اخیر در مسائلی همچون ایثار و شهادت، تسلیم نشدن در برابر دشمنان قسم خورده انقلاب، محور مقاومت، گفتمان عدالت، شهدای مدافع حرم، شهدای مظلوم جهان اسلام، حوادث روز کشور و... جریانسازی کرده و اشعار فاخری در این زمینهها سرودهاند. عبداللهی گفت: جان کلام اینکه شعر زنان معاصر پر از مضمونهای نو و حرفهای تازه، سرشار از عاطفه و احساس است و انقلاب اسلامی ایران و همچنین حمایتهای بیدریغ امین شعر انقلاب از شاعران، افقهای روشنی را پیشروی شاعران به ویژه شاعران زن ایرانی گشوده است.
زنان و پاسداری از حریم پارسی
علی چگنی سفیر ایران در هند هم در این برنامه اظهار داشت: شعر نزد زنان بر شعر نزد مردان هم تقدم و اولویت زمانی دارد و هم ذاتی، چراکه نخستین واژگان موزون، دلنشین، آرام بخش و هماهنگ که بر گوش و جان کودک مینشیند، همان سخنان، کلمات، ابیات و قافیههای همگن و زیبا که آغشته به عسل لحن و مهر و محبت مادر است، هستند. پس هیچ شاعری نباشد جز اینکه گامهای نخستین ادب و شعر خود را به لحاظ مفهومی و کلامی و حتی صنعت و تجمل مدیون و مرهون مادر نباشد.
سفیر ایران در هند افزود: علاوه بر آن زنان فرهمند و فرهیخته را در آسمان شعر و ادب ستارگانی رخشان و پرفروغ است که به رغم همه مضایق و محدودیتها با دیگر اختران این سپهر هماوردی در درخشش و خودنمایی دارد. هر چند ابر زمانه و جبر روزگار فرصت بهرهگیری از این همه نورافشانی را از چشمان جویندگان و تشنگان زلال فرهنگ و ادب گرفته است. در سرتاسر تاریخ علم و ادب و شعر ایران زمین زنانی ادیب و توانمند را میبینیم که هریک خود چونان سرداری دلاور پرچم پاسداری از حریم پارسی در دست دارند و رتبه و منزلتی بس رفیع و بلند را در این عرصه به کف آوردهاند که محل غبطه و آرزوی بسیاری است. از این جمله بانوانی توانمند و فرهیخته، چون پروین اعتصامی، طاهره صفارزاده، سپیده کاشانی و صدها اختر چرخ ادب فارسی هستند.
زنان شاعر، خواهران زنان نویسندهاند
راضیه تجار از بانوان نویسنده و عضو انجمن قلم هم در این نشست گفت: زنان شاعر، خواهران زنان نویسندهاند. نوع نگاه، صید واژگان، چینش درست آنها در هر بند، بهکارگیری ایهام و ابهام و نماد و تلمیح، ساخت قامت آفریده خود با تصاویری بکر، ارائه فکر و اندیشه و پیام جزء مشترکات آثار است، بنابراین به عنوان یک نویسنده زن در هفته کتاب، ادای احترامی دارم به خویشاوندان نزدیکم، بزرگ بانوی شاعر طاهره صفارزاده که اهل فکر و اندیشه بود و از «تن» و «من» نگفت و افقهای بالاتری را دید و سپیده کاشانی شاعره متعهدی که بهنگام رزم با سرودهایش به میدان آمد و دیگر شاعران زن از نسلهای بعد که با اشعارشان رود زلال و اندیشناک و متعهد و پویای شعر معاصر را حیاتی دیگر بار بخشیدند. به گونهای که دانشجویان در کشور هند تز دکترای خود را به تفسیر، تبیین و ترویج این اشعار اختصاص دادند.
زنان در شعر گذشتگان
محمود اکرامیفر هم در این برنامه گفت: ما در زمینه شعر و زنان با چهار اصطلاح مواجهیم. اول: «زنان شاعر». شاید اولین زن شاعر در تاریخ ادبیات ما رابعه بلخی باشد و بعد «مهستی» یا مهستی و بعد صدای شاعران زن از اندرونیها بیرون نیامد تا عصر قاجار و عصر حاضر که زنان شاعر دارای اسم و رسم به یادماندنی و اشعار ماندگاری هستند. دوم: «زن در شعر». زنان در شعر فارسی بیشتر در نقش معشوق ظاهر شدهاند آن هم معشوقی که زلف کمند، مژگان سنانی و آبروی کمانی و قد سروی دارد. در واقع در شعر گذشتگان چهره واقعی زن در شعر نمود و بروز درستی نداشته است. جز در شعر معاصر که گاه پیرزن هم نقش وجدان بیدار جامعه را بازی میکند.
این شاعر بیان کرد: در میان همه نقشهای اجتماعی زنان، نقش همسری در ادبیات ما مغفول مانده است و انگار مردان شاعر از تعریف، تمجید و توصیف همسران خود ابا داشتهاند. سوم: «شعر زنان». در همه ادوار شعر زنان همیشه در اوج بوده است؛ هرچند به دلیل اندرونینشین بودن این نیمه جمعیت، صدایشان زیاد به گوشها نرسیده و آنگونه که بایسته و شایسته است در دفتر و دیوان ثبت و ضبط نشده است، ولی آنچه از شعر زنان بجا مانده ارزشمند بوده و هست هرچند به دلایلی نتوانسته است به پای شعر مردان برسد. چهارم: «شعر زنانه». تا دیروز نه چندان دور به دلیل اشتغالات خانهداری و کار در منزل، دایره دغدغههای زنان شاعر محدود بود و گاه در حد اشتغالات یدی و ذهنی آنها بود، ولی امروز زنان شاعر مثل مردان دغدغههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... دارند و کمی دشوار است بگوییم فلان شعر زنانه یا مردانه است.
صفارزاده با شبچراغ شعر و شعور
رضا اسماعیلی هم در این برنامه گفت: اگر تعریف ما از شاعر موجودی صرفاً خیال پرداز و احساساتی باشد، با چنین تعریفی صفارزاده را نباید شاعر بدانیم، ولی اگر تعریف ما از شاعر انسانی حکیم، اندیشمند و صاحب شعور باشد (چنان که در لغت هم شاعر به معنای آگاه، داننده و شعورمند است)، صفارزاده را باید در زمره یکی از شاعرترین شاعران این روزگار بدانیم.
عضو انجمن قلم افزود: صفارزاده شاعر به معنای مصطلح آن - خیال پرداز و احساساتی- نبود، بلکه انسانی «شاعر» به معنای واقعی کلمه بود. او شاعری از جنس «نور و حضور» و به تعبیر خودش «رهگذر مهتاب» بود. هدف او در شعر فاصله گرفتن از «شاعر عادتی» و رسیدن به مرز «شاعر عقیدتی» و «معرفتی» بود. تلاش مقدس او در عرصه شعر همچون فردوسی، مولانا، حافظ، ناصر خسرو، پروین اعتصامی و... پرهیز از «عقل ستیزی» و «عقل گریزی» شاعرانه و ایجاد تعامل و پیوند بین «عقل و احساس» بود. او در شعرهایش فقط به دنبال «تحریک احساسات» و ایجاد تأثرات عاطفی صرف نبود. او با «جان سروده»هایش میخواست به اندیشه و شعور مخاطب تلنگر بیداری بزند و خواننده را از خواب غفلت و رخوت و عادت بیدار کند. ما در آیینه جان سرودههای او که رستاخیزی از بیداری است، سیمای فرهیخته انسانی را به تماشا مینشینیم که از معبر عشق، به سرمنزل «عقل» میرسد و از شجره طیبه «حکمت و معرفت» میوه «دانایی و توانایی» میچیند.
به گفته اسماعیلی، صفارزاده شاعری آزاداندیش و وارسته بود. از قبله و قبیله شاعرانی که شعر را پرتویی از شعور نبوت میدانند و هرگز با قلاب شعر، در اندیشه صید ماهی دنیا نیستند. او با حنجره عشق و تعهد، در گوش زمانه بیپیر صلای بیداری سر داد و با انگشت اشاره شعرش، مسیر راستی و رستگاری انسانی را نشان داد که میتواند از مذهب انسان مچاله و مردان منحنی تبری کند و به مدد دانایی و بینایی تا «خدا گونگی» قد بکشد. صفارزاده با شبچراغ شعر و شعور به دنبال رد پای انسانی از جنس پیامبران الهی بود. انسان آزاد و سربلندی که به مدد انتخاب مسئولانه از زندانهای غفلت و عادت و طبیعت سر بر آورده و ردایی از جنس رسالت و تعهد بر دوش دارد. انسانی که «ماه» را «آه» میکشد و ما را به «دیدار صبح» فرا میخواند و به «بیعت با بیداری» دعوت میکند:
دوباره برمیخیزیم
به راه میافتیم
رفتن به راه میپیوندد
ماندن به رکود
و اینگونه است
که من همیشه از بیداری میگویم در شعر
وقتی که شهر خوابیده بود، بیدار بودم
و از بیداری گفتم
از راه، از حرکت
همیشه از بیداری میگویم
تا بازوان عشق زیر سر ماست
باید بیدار بود
سلام بر تو
که بیداری...
شباهت نظام اخلاقی شعر پروین به سرودههای سعدی
فاطمه نانیزاد از بانوان شاعر در این برنامه عنوان کرد: پروین اعتصامی به یقین یکی از شاعران نام آور و ماندگار ادبیات ایران و جهان است. شاعری که توانست در بسیاری از قالبهای شعری، اشعاری ماندگار از خود به جای بگذارد. کمتر کسی را میتوان یافت که با شنیدن نام پروین به یاد مناظرههای جذابش همچون مست و هشیار نیفتد. شعر پروین، شعری تعلیمی است. شعر تعلیمی شعری است که برای آموزش سروده میشود. بخش عمده شعر پروین به اندیشههای اخلاقی او اختصاص دارد و شاعر به پند و اندرز میپردازد. برخی معتقدند نظام اخلاقی شعر پروین به سرودههای سعدی شباهت دارد.
این بانوی شاعر متذکر شد: شعر پروین را نمیتوان خالی از وجه اجتماعی دانست. او از کنار مردم و روزگار خویش بیاعتنا نمیگذرد. ظلم ستیزی و درگیری با بیداد شاخصه اصلی شعر اوست. تقارن زندگی پروین با دوران اختناق باعث شده بود که این وجه را کمی پوشیده و پنهان ارائه کند. درست است که او گاهی به طور آشکار، ظالمان را مورد خطاب قرار میدهد، اما با استفاده از دانشهای تاریخی به ظاهر این امر را متوجه گذشته میکند. «اشک یتیم»، «مست و هشیار» و «شکایت پیرزن» از اینگونه اشعارند. عنصر دیگری که میتوان در دیوان پروین به بررسی آن پرداخت عنصر خیال است. عنصر خیال در اشعار پروین خیلی کم به چشم میخورد که این امر به دلیل پرداختن وی به شعر تعلیمی است. در واقع مسقیم گویی یکی از ویژگیهای بارز شعر تعلیمی است. عنصر دیگری که میتوان به بررسی آن پرداخت، عنصر زبان است: زبان پروین زبانی روان و فصیح است و همین زبان شعر پروین را فاخر و ماندگار کردهاست. برخی هنر پروین در سخنوری را بارها از هنر او در شاعری بالاتر میدانند. تسلط پروین به زبان فارسی کاملاً در اشعارش نمایان است.