کد خبر: 1063427
تاریخ انتشار: ۰۳ مهر ۱۴۰۰ - ۲۱:۴۷
سردسته سارقان مسلح:

 

سارقان مسلح که در جریان درگیری با مأموران پلیس تهران یک مأمور و زنی رهگذر را زخمی کرده‌بودند، سرانجام به دام افتادند. همزمان با کشف مقدار زیادی سلاح از اعضای این باند مشخص شد که آن‌ها در جریان دستبرد به چند طلافروشی نقش داشته و از سوی پلیس چند استان تحت تعقیب بودند. سردسته سارقان مسلح می‌گوید برای رسیدن به یک زندگی لاکچری به همراه اعضای باندش دست به اسلحه برده است.
سردار حمید هداوند، جانشین رئیس پلیس پایتخت توضیح داد: ساعت‌۲۱ شامگاه ۱۸‌شهریور مأموران پلیس‌آگاهی از درگیری مأموران کلانتری‌۱۴۰ باغ‌فیض با سه‌سارق مسلح با خبر شده و در محل حاضر شدند. یکی از مأموران کلانتری توضیح داد: همراه همکارم در حال گشت‌زنی بودیم که به یک‌خودروی پژو پارس عبوری که سرنشینان آن سه نفر بودند مظنون شدیم. وقتی مشخصات پلاک را که به شیوه‌ای خاص پوشش داده شده‌بود، بررسی کردیم مشخص شد که این پلاک اعلام سرقت شده است. ما هم خودرو را تعقیب کردیم که وارد یک کوچه بن‌بست شد. مشخص بود که راننده بدون توجه به بن‌بست بودن وارد کوچه شده‌است. وقتی راننده خواست که دور بزند همکارم برای بررسی به سراغ راننده رفت و به آن‌ها تذکر داد. همان لحظه سرنشینان خودرو با اسلحه کلاشنیکف شروع به تیراندازی کردند که همکارم از ناحیه دست و پا زخمی شد و زنی رهگذر هم در این حادثه از ناحیه مجروح شد. بعد از آن بود که سارقان در حالی که یک نفرشان زخمی بود موفق به فرار از محل شدند و پای پیاده به سمت فضای سبز بزرگراه همت فرار کردند. آن‌ها با تهدید اسلحه و شلیک گلوله رانندگان خودرو‌های عبوری را تهدید کردند و با سرقت یک خودروی پژو‌۲۰۷ از محل فرار کردند.
مأموران پلیس‌آگاهی در بازرسی خودروی سارقان دو ساک حاوی چهار قبضه اسلحه گرم شامل یک‌قبضه اسلحه وینچستر و سه قبضه اسلحه کمری به همراه ۱۰ تیغه خشاب کلاشنیکف و ۳۲۱‌فشنگ جنگی به همراه زیادی فشنگ سلاح کمری کشف کردند. در شاخه دیگری از تحقیقات کارآگاهان اداره یکم پلیس‌آگاهی با بررسی مشخصات خودروی سارقان و سلاح‌های به جای مانده مخفیگاه سارقان را در شهرستان فردیس شناسایی و ساعت‌۲۳ شامگاه پنج‌شنبه آن‌ها را بازداشت کردند. مأموران پلیس در بازرسی از مخفیگاه متهمان مقدار زیادی اموال سرقت شده از جمله طلا، ساعت‌های مچی و دو قبضه اسلحه کلاشنیکف به همراه دو تیغه خشاب و ۵۹‌تیر فشنگ جنگی و خشاب اسلحه کمری به همراه ۱۰‌تیر فشنگ مربوطه کشف کردند.
اعضای باند در جریان اولین بازجویی‌ها به سرقت‌های مسلحانه از طلافروشی‌های شهرستان ملارد و اسلامشهر در سال‌۹۹ و دو سرقت مسلحانه نافرجام طلافروشی در شهرستان‌های شهریار و اسلامشهر و درگیری مسلحانه با مأموران کلانتری باغ فیض اعتراف کردند. در حال حاضر مأمور پلیس که در این حادثه مجروح شده در بیمارستان بستری است و زنی هم که در این حادثه مجروح شده‌بود همچنان تحت درمان قرار دارد.
بازداشت ۱۱ عضو باند
سرهنگ مرتضی نثاری، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس‌آگاهی تهران بزرگ هم گفت که متهمان دستگیر شده مرتبط با این باند در مجموع ۱۱‌نفر هستند. این افراد از حدود ۱۹‌سال تا ۳۲‌سال سن داشته و اکثر آنان دارای سوابق متعدد کیفری هستند. وی با بیان اینکه هشت عضو باند قبلاً بازداشت شده‌اند گفت در پرونده این افراد مواردی نظیر سرقت مسلحانه از چندین طلافروشی، سرقت مسلحانه از منازل و درگیری مسلحانه وجود دارد. وی ادامه داد: این افراد علاوه بر مقادیر زیادی طلا و جواهر چندین برگ سند متعلق به خانه و خودرو را نیز از گاوصندوقی ربوده بودند. همچنین یک کلاه‌خود و سینه‌ریز که بنا بر اعتراف سارقان قدمت آن به دوران اشکانی می‌رسد نیز از مخفیگاه این افراد کشف و ضبط شده‌است که البته درباره قدمت آن راستی آزمایی خواهد شد.


صبح دیروز فرزاد ۲۶‌ساله سر دسته باند سارقان مسلح که هنگام سرقت از خانه‌ای در نزدیکی پارک نهج‌البلاغه در درگیری مسلحانه با مأموران کلانتری‌۱۴۰ باغ‌فیض زخمی شده و فرار کرده‌بود، پس از دستگیری با ویلچر برای بازجویی به دادسرای ویژه سرقت منتقل شد.
متهم در حالی که پای راستش باند پیچ و به صورت افقی روی ویلچر قرار گرفته بود، مقابل بازپرس به جرم‌های ارتکابی اقرار کرد. مردی که چند روز قبل با اسلحه کلاشنیکف دو مأمور را به رگبار بسته‌بود و در جریان آن یک مأمور و یک زن رهگذر را به شدت زخمی کرده‌بود حالا مقابل قاضی اشک می‌ریخت و اظهار پشیمانی می‌کرد. او متوجه شده‌بود که به آخر خط رسیده و می‌دانست که احتمالاً طناب‌دار یا حبس‌های طولانی مدت در انتظارش است. متهم پس از اعتراف برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس‌آگاهی قرار گرفت.
چقدر درس خواندی؟
سیکل دارم.
چرا ادامه تحصیل ندادی؟
پدرم کارگر بود و در آمد خوبی نداشتیم و از طرفی هم اطرافیان و دوستانم همه خلافکار بودند و سرقت می‌کردند و ما هم کمتر به فکر درس خواندن بودیم.
به خاطر اینکه دوستانت خلافکار بودند شما و برادرت تصمیم گرفتید باند سرقت تشکیل بدهید؟
به خاطر فقر، بدبختی و بی‌پولی بود. می‌خواستیم زود پولدار شویم و زندگی لاکچری داشته‌باشیم که نشد.
سابقه داری؟
بله چهار‌سال قبل به اتهام آدم‌ربایی و درگیری دستگیر شدم و به زندان افتادم.
چرا؟
آن زمان تصمیم به سرقت از خانه‌ها را گرفتیم که فهمیدیم مردی ریموتی ساخته است که با آن تمامی ریموت‌های در‌های ورودی هک می‌شود. ما می‌خواستیم آن ریموت مادر را از او بخریم و با آن به سرقت برویم، اما سازنده‌اش می‌گفت ۱۰۰‌میلیون‌تومان که با او درگیر شدم و با اسلحه پلاستیکی که داشتم او را تهدید کردم و ۲‌ساعت او را گروگان گرفتم و بعد هم او را رها کردم که از من شکایت کرد و به زندان افتادم.
بعد چه شد؟
من دو سال زندان بودم تا اینکه آزاد شدم و بعد با برادرم و چند نفر از دوستانمان تصمیم گرفتیم به صورت مسلحانه از طلافروشی‌ها سرقت کنیم و سرقت‌های سریالی طلافروشی‌ها را شروع کردیم.
چند تا سرقت از طلافروشی داشتید؟
چهار تا سرقت مسلحانه داشتیم. دو سال پیش شروع کردیم که در اولین سرقت مسلحانه از سرآسیاب ملارد ۵/۳ کیلو طلا سرقت کردیم و بعد در دومین سرقت از محله باغ فیض شهرستان اسلامشهر از طلافروشی ۵/۲ کیلو سرقت کردیم. بعد از این دو سرقت مسلحانه دیگر از شهریار و اسلامشهر داشتیم که در هر دو ناکام ماندیم.
پس از این سرقت‌های سریالی برادرت و همدستانش دستگیر شدند؟
بله، البته من و برادرم به شهرستان کوهدشت رفته‌بودیم که خانواده‌ام با خانواده دیگری درگیر شده‌بودند و برادرم با اسلحه با آن‌ها درگیر شد و بعد هم دستگیر شد که من فرار کردم.
بعد از دستگیری برادرت و همدستانت دوباره شما تصمیم به سرقت‌های سریالی گرفتی؟
برادرم روانه زندان شد و برای آزادی او باید رد مال می‌کردیم که خیلی بالا بود. به همین خاطر من تصمیم گرفتم همراه یکی از دوستانم به صورت مسلحانه از خانه‌ها سرقت کنیم.
توضیح بده.
ما یک ریموت داشتیم که مادر بود و همه ریموت‌های در‌های ورودی را هک می‌کرد و خیلی راحت در‌ها باز می‌شد و ما وارد خانه می‌شدیم و معمولاً هم طلا، پول و اسناد سرقت می‌کردیم تا اینکه در آخرین سرقت با مأموران کلانتری‌۱۴۰ باغ‌فیض درگیر شدیم و من زخمی شدم.
درباره آن درگیری توضیح بده.
من همراه نامزدم و دوستم با خودرومان به کوچه‌ای در اطراف پارک نهج البلاغه رفته بودیم. از قبل خانه‌ای را در نظر داشتیم برای سرقت که مأموران کلانتری از راه رسیدند. من از آینه خودرو دیدم که آن‌ها کلت‌های کمری‌شان را مسلح کردند و یکی از آن‌ها به طرف ما آمد. وقتی به ما نزدیک شد مدارک خواست که به جای مدارک، اسلحه کلاشنیکف را برداشتم و به سوی او تیر‌اندازی کردم که زخمی شد. بعد از آن همکارش راه ما را بست و به سوی ما تیراندازی کردند که من ازناحیه پا زخمی شدم. در حالی که به سوی هم تیراندازی می‌کردیم همدستم و نامزدم مرا کشان‌کشان به طرف اتوبان بردند و آنجا راه خودروی پژویی را سد کردیم و راننده هم با دیدن ما که مسلح بودیم از ترس از خودرواش پیاده شد و ما هم خودرواش را برداشتیم و به سرعت از محل گریختیم.
خبر داشتی که یک زن هم با تیراندازی شما زخمی شده بود؟
آن لحظه نه، اما بعد در روزنامه‌ها خواندم.
بعد کجا رفتید؟
مرا به خانه‌ای که در صفا دشت اجاره کرده‌بودم، بردند و خودرو را هم در محله ملارد رها کردند.
چطور مداوا شدی؟
گلوله که از پام خارج شده بود و دوستم یک نفر را به خانه آورد و پای مرا باند پیچ کرد.
در این سرقت‌ها چقدر گیرت آمد؟
حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰‌میلیون تومان.
با پول‌های سرقتی چه کار کردی؟
هیچی، اصلاً متوجه نشدم چطور خرج شد.
چطوری؟
یادم است از شهرام جزایری پرسیدند با یک‌میلیارد اختلاس چه کار کردی؟ گفت از تهران تا دم عوارضی که رفتم از یک‌میلیارد، یک‌میلیون تومان باقی ماند. الان هم هزینه‌ها بالا است، یک کافه که با نامزدت بری ۲ میلیون تومان هزینه‌اش می‌شود. پول بی ارزش شده است و پول باد آورده هم که خیلی زود باد می‌برد.
اسلحه‌ها را از کجا تهیه کردی؟
شهر ما پر از اسلحه است. فقط قیمتش فرق می‌کند و به راحتی در دسترس است.
حالا چرا گریه می‌کنی؟
پشیمان شده‌ام.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار