کد خبر: 1031488
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۳۹۹ - ۱۲:۲۴
مهرداد افشار

اما نکته ای که میخواهم اشاره کنم در مورد حضور ایران ستیزانه اندیشه ی نئوعثمانیسم یا همان پانترکیسم در فضای مجازیست، همراهی و پیوند این اندیشه در شبکه های مجازی که عمدتا زیر نظر مدیران صهیونیستی اداره می شوند کار را به جایی رسانده که اگر تصویر شهید والا مقام ما سردار دلها، سردار سلیمانی توسط میهن دوستان منتشر گردد پس از چند دقیقه از شبکه ای مانند: اینستاگرام به کلی حذف و برای کاربر اخطار صادر میشود! اما بوقچی های نئوعثمانیست آزادانه هر جعلیاتی را علیه تاریخ و هویت و حتی مذهب ملت ایران منتشر می کنند. دلاوری های سیدالشهدای مقاومت شهید سلیمانی در شکست دادن و ناامید کردن اسپانسرهای داعش، و زخمی که بر دل صهیونیستها و نئوعثمانی ها گذاشت بی ربط به حضور آنان در منطقه قفقاز نیست. دست و پا زدن های دشمنان زخم خورده، و هماهنگی بین آنها برای جبران آن سرافکندگی، چنان بی محابا نبردشان را از فضای مجازی به تریبیون های حقیقی رساند که انتظار چنین واکنشی از افکار عمومی در ایران را حتی در خواب هم نمی دیدند! خواندن شعری را در دستور کار قرار دادند که گمان نمی کردند، پاسخی چنین کوبنده از مردم و مسئولان ایرانی دریافت کنند.

آنها غافلند که این کشور کهن و ریشه دار ملتی آگاه و وطن دوست دارد. آنها فریب یکه تازی های خود در فضای مجازی را خوردند، محیطی که ایران دوستان را سانسور می کند و جولانگاه ایران ستیزان شده است. به قول معروف، خود بگویند و خود بخندند! بی آنکه تصوری از فضای حقیقی داشته باشند. چنان آب و تاب جعلیاتشان در فضای مجازی را گل آلود کردند که خودشان در آن باتلاق فرو رفتند.

در واقع حقیقت چیز دیگریست، که دشمنان و بدخواهان ایران بارها و بارها در تاریخ تجربه کرده اند اما درس نگرفته اند. شاید یکپارچگی ملت یگانه ی ایران در پاسخ به سست گویی های اردوغان نمونه ای از حساسیت موضوع باشد، اینکه وقتی سخن از دفاع از تمامیت ارضی کشور به میان آید، ایرانیان به گونه ای شگفت آور همه اختلافها را کنار می گذارند و یکپارچه و یکصدا علیه متخاصم متحد میشوند. این واکنش همگون، با جولان دشمنان در فضای مجازی محدود نمی شود چراکه این بار به فضای حقیقی وارد می شویم، محیطی که دیگر تحت اداره ی دشمنان نیست و هرآنچه هست حقیقی است متعلق به خواست و باور ملت یگانه ی ایران، ملتی که راه اقتدار را برگزیده و به پشت سر نمی نگرد.

شاید اشاره ای کوتاه به تاریخ که در حد رجزخوانی است خالی از لطف نباشد؛ نامه های دربار عثمانی به زینب بیگم،عمه ی شاه عباس موجود است و خواهش و تمنای آنان از ایشان که با برادرزاده ی خود صحبت کند تا شاه عباس دیگر به عثمانی ها نتازد! مستند، اگرچه نتیجه ی این پادرمیانی ها به امضای عهدنامه آماسیه ختم شد ولی چند سال بعد عثمانیان با گمان بر اینکه می توانند نیروهای ایران را شکست بدهند عهدنامه را نادید گرفتند. سخن ماندگار شاه عباس به سفیر عثمانی پیش از آغاز جنگ چنین بود:«این مرتبه نیز به ترکها همان خواهد رسید که به محمدپاشا رسید، فراموش نکنید که وی مانند زنان گریه کنان از میدان فرار کرد (1)» اگرچه دربار عثمانی نصیحت ایران را نشنید و وارد جنگ شد اما خیلی زود تادیب شدند و ایران پیروز گردید.

امیدواریم که دشمنان این سرزمین نگاهی به تاریخ بیاندازند و بیاموزند و عبرت بگیرند.

 1) دلاواله, ص 242-243

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر