کد خبر: 1023852
تاریخ انتشار: ۲۸ مهر ۱۳۹۹ - ۰۱:۲۴
نگاهی به فیلم «روز‌های نارنجی»
در «روز‌های نارنجی» موقعیت جدید وجود ندارد، رابطه زن و شوهری کمرنگ شده است، اما فیلمساز ترجیح می‌دهد جوابی به این موضوع ندهد تا تعلیق به وجود بیاید.
افشین علیار
سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: «روز‌های نارنجی» می‌تواند قصه تعریف کند، اما مواد لازمِ ساختاری را ندارد، فیلم طرح موضوع می‌کند، اما موضوعش آنقدر هم جدی به نظر نمی‌رسد؛ فیلمِ زنانه‌ای که می‌خواهد یک طرفه به قاضی برود، اما فیلمساز فراموش کرده که باید به روابط زن و شوهر بپردازد، زیرا مسئله اصلی اثر همین است، اما لاهوتی فیلمش را در لانگ‌شات‌های فراوان ساخته و متر و معیار فیلم شخصیت آبان به عنوان زنی شمالی است که یک تنه کار‌های مردانه می‌کند تا زندگی‌اش بچرخد. اساساً مشخص نیست چرا لاهوتی برای اینکه محیط فیلم زنانه باشد، شخصیت مرد فیلم را به این اندازه منفعل نشان می‌دهد؛ مردی ذلیل و ترسو که وقتی قرار است با همسرش بحث کند، دستانش می‌لرزد یا اینکه آبان در بیشتر سکانس‌ها با مجید با لحنی تند حرف می‌زند. این نشانه‌های منسوخ شده از زن‌سالاری که مرد هیچ نقشی در زندگی یک زن ندارد، بر اساس الگو‌های تکراری در اولین فیلم لاهوتی جا گرفته، اما در این میان درونگرایی آبان هیچ سنخیتی با انفعال او ندارد، یعنی اگر او مثلاً یک نویسنده بود می‌توانستیم نوع رفتارش را باور کنیم، همین باعث شده شکل و اندازه قصه از فیلم بیرون بزند، فیلمساز به جای تمرکز در نشان دادن روابط زن و شوهر بیشتر ترجیح می‌دهد به خرده‌روایت‌ها بپردازد، مثلاً آن دختر معتاد چه چیزی را به فیلم اضافه می‌کند؟ کاظم هم برای فیلم آنچنان مهم نیست جز چند دیالوگی که درباره گذشته آبان می‌گوید که آن هم چندان تاثیرگذار نیست. قصه آنقدر کم‌جان است که نمی‌تواند به اصل داستان بپردازد. در «روز‌های نارنجی» موقعیت جدید وجود ندارد، رابطه زن و شوهری کمرنگ شده است، اما فیلمساز ترجیح می‌دهد جوابی به این موضوع ندهد تا تعلیق به وجود بیاید.

لاهوتی تصمیم می‌گیرد یک خیانت هم به فیلم اضافه کند و مجید را در دام خیانت بیندازد که البته خیانت هم شکل نمی‌گیرد و رها می‌شود. در چند سکانس اتفاق خاصی رخ نمی‌دهد جز چند نمای کارت پستالی، مجید بعد از ۲۰ سال یک‌شبه متحول می‌شود! این اندازه از تحول در یک شب به هیچ وجه متقاعدکننده نیست.

فیلمساز آنقدر مرد را مفلوک نشان می‌دهد که او ترک خانه می‌کند و در انتهای فیلم هم کارگر همسرش می‌شود و همه چیز در سکوت دو نفره ختم به خیر می‌شود! لاهوتی علاقه داشته که جای زن و مرد را عوض کند، مشکل اساسی فیلم روز‌های نارنجی در فیلمنامه است، چرا؟ فیلمساز بیشتر حواسش به میزانسن‌ها و خلق قاب‌های زیبا بوده است و سعی داشته نماهایش را کشدار ترسیم کند که بیشتر به ملودرام نزدیک شود، اما روز‌های نارنجی در ساختار سینمایی ضعف اساسی دارد و در ساختار هم نمی‌تواند به شخصیت‌هایش نزدیک شود. شخصیت زن باید استوار و محکم جلوه می‌کرد، اما اقتدار و ایستادگی او الکن مانده است، به طوری که انگار این شخصیت از یک بیماری خاصی رنج می‌برد، بی‌رمقی و سکوت و نگاه‌های او به شدت بی‌منطق است. برای جبران دزدی انبار پول بهره‌ای می‌گیرد و حتی نمی‌تواند حق و حقوقش را از صاحب کارش بگیرد، این چطور می‌تواند مقتدر باشد قطعاً اقتدار یک زن در بی‌ادبی او نسبت به شوهرش خلاصه نمی‌شود، هدیه تهرانی نتوانسته از پس نقش آبان بربیاید، نقشش تخت، بی‌انعطاف و بی‌واکنش است؛ همان تهرانی با بغض فروخورده همیشگی است که البته قالب همین نقش را در سریال هم‌گناه نسبتاً به درستی ایفا کرده بود، مصفا هم مثل همیشه نقش مرد منفعل و عقیم را بازی کرده که نکته جدیدی در بازی‌اش دیده نمی‌شود. روز‌های نارنجی ریتم کندی دارد و انگار فیلم قصد به پایان رسیدن ندارد و در بیشتر سکانس‌ها درجا می‌زند. فیلمساز احساس می‌کند اگر فیلمش در لانگ‌شات روایت شود جشنواره‌ای‌تر می‌شود. به دلیل قاب‌های کشدار و طولانی و دوربین لرزان که هیچ منطق و نسبت سینمایی با آن چیزی که در محتوا شکل می‌گیرد، ندارد و مخاطب را اذیت می‌کند، «روز‌های نارنجی» تبدیل به اثری عقیم و بلاتکلیف شده است.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار