کد خبر: 1021120
تاریخ انتشار: ۰۶ مهر ۱۳۹۹ - ۰۲:۴۵
سانسور یک آدرس غلط است که برخی ضعف کیفیت آثار سینمایی را بر گردن آن می‌اندازند، اما حقیقت ماجرا این است که تنزل کیفیت بخش عمده‌ای از آثار سینمایی ایران ربطی به مسئله ممیزی و نظارت ندارد.
جواد محرمی
سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: نظارت از سوی حاکمیت بر سینما امری واجب و ضروری است، اما متوقف ماندن مطالبات سینمایی در سطح نظارت و به کار نینداختن چرخ‌های مدیریت ایجابی کمکی به حل محتوای آثار سینمایی نخواهد کرد.

انداختن گناه بی‌کیفیتی آثار سینمایی به گردن ممیزی موضوع تازه‌ای نیست و پیش از این بار‌ها این آدرس غلط از سوی دیگران داده شده است و این بار نیز به نظر می‌رسد ضعف دانش و کمبود اطلاع یکی از هنرمندان سینمای کشورمان باعث شده تا بار دیگر ریشه بی‌کیفیتی آثار بر گردن نظارت انداخته شود.

ممیزی کمتر شود تا بهتر بازی کنیم!

مصطفی زمانی بازیگری که با نقش حضرت یوسف به مردم معرفی شده است اخیراً در گفتگو با فریدون جیرانی در برنامه کافه آپارات درباره اینکه آیا سینمای ایران می‌تواند در مبارزه با فساد نقش داشته باشد، می‌گوید: «سینما در ایران اصلاً نمی‌تواند در بحث مبارزه با فساد وارد شود و فیلم‌هایی مثل «سرپیکو» بسازد، چون در همه جا مقابل نیرو‌هایی هستیم که هر چه حرف می‌زنیم می‌گویند بدخواهید! ما نمی‌توانیم این فیلم‌ها را بسازیم. یکی از دلایل مشکلاتی که در سینما داریم این است که واقعیت جامعه با واقعیت چیزی که قرار است پخش بشود فرق دارد. دختر ۲۵ ساله ما را می‌بیند می‌گوید این چه مزخرفیه کار می‌کنید!»

زمانی ادامه می‌دهد: «سینما از جامعه عقب نیست، ممیزی نمی‌گذارد ما خودمان را نشان بدهیم و ما عقب‌افتاده فرض شده‌ایم. فیلمنامه‌ای می‌خواندم که درباره مافیای مواد مخدر و کشتن آدم‌هاست. پلیس مگر راضی می‌شود ما پنج نفر را بکشیم؟ یکی از دوستان رفته بود از نیروی انتظامی مجوز بگیرد گفته بودند ما به اندازه کافی سر «متری شیش و نیم» کشیدیم. آرزویم برای سینما این است که به ما رحم کنند، یک ذره ممیزی‌ها کم بشود که نقش‌ها را بهتر بازی کنیم و سینما به جامعه نزدیک شود.»

دست کم گرفتن سینما!

اینکه سینماگر کشورمان واقعاً فکر می‌کند ریشه اصلی ضعف آثار سینمایی شدت ممیزی آثار است، واقعاً مسئله‌ای است که دلیل آن می‌تواند عدم‌آگاهی کافی از امکانات سینما و ماهیت آن باشد چراکه ظرفیت‌های سینما آنقدر بالاست که اگر واقعاً فیلمسازی بخواهد به موضوعات مختلف ورود کند و فیلم خودش را بسازد، سدی جلوی او نخواهد بود. زمانی برای اثبات حرفش از مصائب ساخت فیلم «متری شیش و نیم» سخن گفته، اما به این اشاره نکرده که نیروی انتظامی چه اندازه با این فیلمساز کشورمان برای ساخت فیلمش همکاری کرده و در آخر اگر اشکالی در کیفیت فیلم است، ربطی به ممیزی و سفت بودن پلیس یا هر نهاد ناظر دیگری ندارد و سابقه نشان داده اتفاقاً پلیس بیشترین همکاری را با فیلمسازان انجام می‌دهد. اینکه بازیگر سینما و تلویزیون کشورمان فکر می‌کند ممیزی و نظارت سد راه کیفیت آثار است به دلیل آدرس غلط‌هایی است که از گوشه و کنار داده می‌شود و از طرفی دیگر این مسائل آنطور که باید به طور جدی در رسانه‌ها به بحث گذاشته نمی‌شود تا موشکافی و سهم واقعی ممیزی در کیفیت آثار بر همگان معلوم شود.

مدیریت سلبی، مدیریت ایجابی

به نظر می‌رسد مشکل اصلی از آنجا ناشی می‌شود که سطح مطالبات در سینما روی نظارت متوقف مانده است، عده‌ای خواهان کنار رفتن کامل ممیزی و در مقابل عده‌ای خواهان تشدید آن هستند. اگر مدیریت در سینما را از دو جنبه مدیریت سلبی و ایجابی بنگریم، ممیزی به عنوان یک ضرورت در عرصه مدیریت سلبی قرار می‌گیرد و به گستره نباید‌ها مربوط می‌شود و در مقابل مدیریت ایجابی قرار دارد که دامنه‌ای بسیار وسیع‌تر دارد و عرصه بایدهاست و متأسفانه این عرصه از سوی دو سر طیف منتقدان سینمای فعلی و منتقدان نظارت در سینما نادیده گرفته شده است. عده‌ای فکر می‌کنند اگر ممیزی و نظارت برداشته شود، مشکل کیفیت حل می‌شود و برخی نیز می‌انگارند اگر صرفاً روی تشدید ممیزی‌ها تمرکز کنند، محتوای آثار سینمایی ارتقا می‌یابد، در صورتی که باید سطح منازعه را از نظارت صرف بالاتر برد و خواهان ورود مدیریت به عرصه ایجابی شد؛ عرصه‌ای که به ما می‌گوید چه بایسته مغفول‌مانده‌ای در سینما وجود دارد که بها دادن به آن می‌تواند کیفیت آثار سینمایی را نجات دهد.

این یک حقیقت است که اگر مطالبه دلسوزان و دغدغه‌مندان فرهنگی روی نظارت متوقف بماند و خواستار انتقال مدیریت سلبی به سمت مدیریت ایجابی نشوند، کیفیت محتوای آثار سینمایی رشد چندانی نخواهد کرد.

نظارت یک مکانیسم حداقلی برای کنترل و مدیریت محتوای آثار هنری است تا خالقان اثر از خطوط قرمز مرسوم و قانونی عبور نکنند؛ حیطه‌ای که دولت‌ها با سیاست به اصطلاح شل کن سفت کن و متوقف ماندن در آن به تنزل کیفیت آثار دامن می‌زنند.

نظارت حیطه‌ای نباشد‌ها و نبایدهاست. مدیریت‌های سینمایی همواره در این حیطه متوقف مانده‌اند. مدیران سینمایی از ابتدای انقلاب معطوف به این جمله امام راحل که «ما با سینما مشکل نداریم ما با فحشا مخالفیم» می‌دانستند دقیقاً در سینما چه چیزی نمی‌خواهند، اما هیچ گاه بر مدیران سینمایی معلوم نشد از جان سینما چه می‌خواهند. آن‌ها نمی‌دانستند به کجا باید بروند و چه چیز‌هایی را باید تقویت کنند.

تلقی اولیه این بود که اگر برهنگی و خشونت از سینما حذف شود، سینما اسلامی می‌شود، اما در همین دهه اخیر شاهد آثاری بوده‌ایم که در آن‌ها خبری از برهنگی نبود، اما بافت محتوایی اثر به شدت کانون خانواده و اخلاق جامعه را هدف قرار می‌داد. جالب است که تا مدت‌ها بر اساس قانونی نانوشته، ساخت ملودرام و فیلم عاشقانه در سینمای ایران ممنوع بود و اولین بار در سال ۶۸ با تولید فیلم پاییزان از سوی رسول صدرعاملی یک ماجرای عاشقانه پس از انقلاب اسلامی وارد یک فیلم ایرانی شد، یعنی تا مدت‌ها انگاره‌های اشتباه برخی مدیران به موضوع عشق زمینی که موتور محرک اصلی اغلب داستان‌ها و رمان‌های بزرگ جهان است و حتی احسن القصص قرآن را نیز شامل می‌شود باعث شد این مضمون از سینمای ایران کنار گذاشته شود. این تفریط البته منجر به افراط در نیمه دوم دهه ۷۰ شد که موجی از آثار دو ضلعی و چند ضلعی شبه عاشقانه را راهی اکران عمومی سینما‌ها کرد؛ آثاری که اغلب کیفیت سینمایی پایینی داشتند، اما مطالبه نسل جوان دهه ۷۰ به این موج دامن می‌زد و سینماگران، اما پاسخگویی امین و شایسته در این ارتباط نبودند. طرفه اینکه ابتذالی که دامنگیر سینمای ایران است، ربطی به ممیزی ندارد، بلکه نبود سیاستگذاری دقیق و آگاهانه در سینما به این وضع دامن زده است و اگر این مسئله به طور دقیق بررسی نشود و همچنان کانون مناقشات بماند، تحولی در سینما حادث نخواهد شد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار